تحصیل و تربیت

(1) همّت بلند دار اگر شاهزاده‌‌ای              (2) قانع مشو ز شاه که تاج و کمر دهد
(3) برکَن توجامه‌‌‌ها و در آب حیات رو              (4) تا پاره‌‌‌های خاک تو لعل و گهر دهد
(5) بگریز سوی عشق و بپرهیز از آن بتی              (6) کو دلبری نماید و خون جگر دهد
(7) در چشم من نیاید خوبی هیچ خوب              (8) نقاش جسم جان را غیبی صُوَر دهد
(مولوی، دیوان شمس، غزل 878)
سال‌های نوجوانیِ من دوره‌ای تأثیرگذار در تمام زندگی‌ام بود. در این سال‌ها، ضمن تحصیل، وارد بازار کار شدم و توانستم در سایۀ الطاف خداوندی و نظر و توجه اهل‌بیت(ع) و نیز آموزه‌های اخلاقی و علمی ‌پدرم، پله‌های رشد را یکی پس از دیگری بپیمایم و به‌‌زودی در میان بازاریان با سابقۀ آن روزگار، مورد توجه و اهمیت قرار گیرم.
همزمان با اتمام دوران دبستان، در واپسین سال‌های رژیم استبدادی پهلوی، نظام آموزشی کشور پس از دبستان به دو دورۀ راهنمایی و متوسطه تغییر کرد. دوران راهنمایی من در مدرسۀ فروغی اصفهان و زیر سایۀ معلّمان مؤمن و متدیّنی همچون آقای قاضی‌‌عسگر سپری شد. سیّد‌ احمد قاضی‌عسگر متولّد 1315شمسی در اصفهان است. تحصیلات ابتدایی خود را در همان شهر به پایان رساند و سپس وارد دانشگاه تهران شد و از محضر بزرگانی چون استاد جلال‌الدین همایی، استاد فروزانفر، سیّد‌ جعفر شهیدی و دکتر محمد معین کسب علم کرد. با اخذ مدرک دکتری در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخت و اکنون نیز بازنشسته شده است.
پس از اتمام دورۀ راهنمایی، دبیرستان را به‌صورت شبانه و فوقِ برنامه در دبیرستان ادب اصفهان گذراندم. این مدرسه در خیابان هشت‌بهشت اصفهان قرار دارد. مقارن با این سال‌ها، درحالی‌که پانزده‌‌سال داشتم، علاوه‌ بر تحصیل در دبیرستان ادب و کار در بازار، از تلمّذ و کسب علم از محضر عالمان و روحانیون نیز غافل نبودم. این بزرگان که مجالس و محافل علمی ‌و کلاس‌های درس و وعظ و خطابه داشتند، طالبان یادگیری معارف دینی و اصولی را سیراب می‌کردند. مدرسۀ ملاعبدالله در ابتدای بازار قیصریه و در زیر چهارسوی زیبایی که در دوران صفویه چهارسوی شاه نامیده می‌شد، قرار دارد. این مدرسه به دستور شاه‌عباس اوّل ساخته شد و به تدریس حاج ملاعبدالله شوشتری، یکی از روحانیون برجستۀ آن عهد، اختصاص یافت.
مدرسۀ ملاعبدالله در دو طبقه ساخته شده که در هر دو طبقه، حجره‌های طلاب واقع شده است. پشت بغل‌های بالا و پایین مدرسه با تزیینات کاشی‌کاری معرّق آراسته شده است. در ایوان جنوبی مدرسه، لوحی از سنگ پارسی نصب شده که به‌خط نستعلیق برجسته به تاریخ 1088قمری نوشته شده است. مفاد این کتیبه حاکی از این است که شخصی نیکوکار موقوفاتی برای مدرسه تعیین کرده است. کتیبة سردر مدرسۀ ملاعبدالله نیز به خط ثُلث سفید بر کاشی خشت لاجوردی مورّخ 1218قمری است. در این کتیبه به تعمیراتی اشاره شده که در زمان حکمرانی محمدحسین‌خان صدر اصفهانی بر اصفهان در این مدرسه انجام گرفته است. مدرسۀ ملاعبدالله در زمان حیات ملاعبدالله از مدارس پررونق و باشکوه اصفهان بود و بسیاری از دانشمندان و روحانیون برجستۀ اصفهان از آن فارغ‌التحصیل شده‌اند.
در این سال‌ها، با علاقۀ فراوانی که به شرکت در کلاس‌های درس حوزه و نیز ارتباط با علما و روحانیون داشتم، تلاش می‌کردم سال‌های نوجوانی‌ام را با بهره‌مندی از معارف اهل‌بیت(ع) رنگ و بویی دینی ببخشم تا از این طریق، در آینده بتوانم خدمتگزاری صدیق و شایسته برای اشاعۀ مکارم اخلاقی و فضایل انسانی آن بزرگواران باشم.
(1) در مشت خاک من چه بود لایق نثار              (2) هم از تو جان ستانم و سازم فدای تو
‌‌ (3) عام است التفات کهن خرقة عقول              (4) تشریف عشق تا به که بخشد عطای تو
(5) غیر از نیاز و عجز که درکشور تو نیست              (6) این مشت خاک تیره چه دارد سزای تو
(صائب تبریزی، دیوان اشعار، غزل 6544)