جایگاه اقتدار معنوی در رشد و بالندگی فرهنگی شهرها

 
يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿تغابن،1)
آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است خدا را تسبيح مى‌گويند. فرمانروايى از آن او و ستايش مختص اوست و او بر هر چيزى تواناست
خداوند، فرمانروايى است كه همة هستى او را تقديس و تنزيه مى‏كنند. تمام کائنات در عالم هستی، دارای قدرت شعور و درک هستند و به تسبیح و حمد الهی مشغولند. حال، جایگاه انسان که از سوی خداوند برای عبادت و تسبیح خلق شده است، چیست؟ آیا ما انسان‌‌ها به وظائفمان عمل کرده‌‌ایم و توانسته‌‌ایم به‌درستی حمد و سپاس خدای متعال را به‌جای آوریم؟ آیا توانسته‌‌ایم بر اساس اعتقادات قلبی خود زندگی کنیم یا مجبور شده‌ایم در مواقعی پا بر روی اعتقادات خود بگذاریم و اسیر خواهش‌‌ها و تمایلات روزمره شویم؟ آیا با تمام وجود به این نکته رسیده‌‌ایم که تمامی قدرت در دست پروردگار جهانیان است و ما پیوسته باید مطیع او باشیم؟
 بسیاری از ما، هنگامی که به قدرت می‌‌رسیم، همه‌چیز را فراموش می‌‌کنیم؛ غرق در مادیات می‌شویم و معنویات را از یاد می‌‌بریم. به‌راستی، چرا فریفتة قدرت و جاه مقام می‌‌شویم؟. توجه به آیة زیر، تدبّری است برای ما انسان‌‌ها: 
﴿وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَی بَطْنِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾  (نور،45)
و خداست كه هر جنبنده‌اى را از آب آفريد. پس پاره‌اى از آنها بر روى شكم راه مى‌روند، و پاره‌اى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار پا راه مى‌روند. خدا هر چه بخواهد مى‌آفريند. بى‌ترديد خدا بر هر چيزى تواناست
اقتدار معنوی، برگرفته از اعتقادات و علاقة شخصی هر فرد است و مسیر زندگی او را مشخص می‌‌کند. اگر اقتدار معنوی فرد به‌خوبی هدایت و راهنمایی شود، می‌‌تواند در رشد و بالندگی محیط پیرامون خود، قدمی مؤثر بردارد. قدرت معنوی به‌نوعی همان مقدار پذیرش اعتقادات و باورهای هر شخص است که هویت وی را شکل می‌‌دهد.در اقتدار معنوی، هر شخص آزاد است و به‌تنهایی می‌‌تواند مسیر خویش را تعیین کند. قدرت معنوی هر فرد، به درجة ایمان و معنویت او بستگی دارد.

لایه های اقتدار معنوی در جامعه شهری

لایه های اقتدار در جامعه شهری با تکیه بر اصول و اعتقادات مذهبی می تواند نقش مهمی را ایفا می کند. اقتدار معنوی دارای سه لایه است: بیرونی، میانی و درونی

اقتدار درونی:

﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ﴾ (روم،54)

خداست كه شما را از ناتوانى آفريد [كه ضعيف بوديد]. آن‌گاه پس از ناتوانى قوّت بخشيد. سپس بعد از قوّت، ناتوانى و پيرى داد. هر چه بخواهد مى‌آفريند و اوست داناى توانا

در تعالیم اسلامی، انسان جایگاهی ویژه دارد و از او با عنوان «خلیفه الله» یاد شده است. انسان در قامتِ نمایندگی و جانشینی خداوند بر روی زمین، دارای استعدادها و روحیاتی است که باعث شکل‌‌گیری قدرت معنویت در او می‌‌شوند. اعتقادات و علائق شخصی افراد، هستة اصلی اقتدار معنوی است. انسان، مختار است آزادانه زندگی کند و  فعالیت‌‌های مذهبی خود را آزادانه انجام دهد (مانند نمازخواندن و پرداخت زکات)؛ ولی پیوسته باید این نکته را در نظر داشته باشد که خدا ناظر بر همة اعمال اوست؛ چه در نهان و چه در آشکار: 
 
﴿قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ (آل عمران، 29)
بگو اگر آنچه در سينه‌هاى شماست نهان كنيد يا عيان كنيد، خدا آن را مى‌داند، و هر آنچه را در آسمان‌ها و زمين است مى‌داند، و خدا بر هر چيزى تواناست
در اقتدار درونی، قدرت معنوی در شخصیت فرد نهادینه می‌شود. این اقتدار نهادینه‌شده در فرد، هنگامی که مسئولیتی به وی داده شود در کنار تخصص او موجب می‌شود وی مسئولیتش را به‌خوبی ایفا کند. قدرت تخصص در کنار  اقتدار شخصیتی باعث به ثمر رسیدن اهداف در سطوح مختلف شهر و در سطوح کلان جامعه می‌‌شود. قدرت معنوی درونی باعث می‌‌شود تا افراد با خودآگاهی بتوانند از ناهنجاری‌‌های جامعة شهری، به سلامت عبور کنند.
 
بحران هویت هنگامی رخ می‌‌دهد که فرد نتواند ارزش‌‌های شخصیتی خود را تشخیص داده و برای خود ارزش قائل باشد
مادی گرایی فردی (فرد، تمامی زندگی و محیط پیرامون خود را منحصر در این جهان بداند) 
تقلید و مدگرایی (فرد نتواند نقشی سازنده برای خود متصور شود و آرمان خود را در تقلید از فرهنگ‌‌های بیگانه تلقی کند)، از پیامدهای بحران هویت است

اقتدار میانی

﴿أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا﴾  (فاطر،44)

آيا در زمين نگرديدند تا عاقبت [كار] كسانى را كه پيش از ايشان بودند و نيرومندتر از آن‌‌ها بودند بنگرند؟ و هيچ چيز، نه در آسمان‌ها و نه در زمين، خدا را ناتوان نمى‌سازد؛ چراكه او داناى تواناست

هنگامی که انسان محیط پیرامون خود را اعتباری و فناپذیر بداند، می‌‌تواند با اعتقاد به آخرت، محیطی آرام را برای خود و سایر شهروندان فراهم کند. در این اقتدار، فرد در مرحله‌‌ای بالاتر از اقتدار درونی قرار دارد و در صدد است تا نیازها و استعدادهای خود را در محیطی مناسب پرورش داده و آن را با نیازهای جامعه هماهنگ سازد.
 این اقتدار، پوشش‌دهندة اقتدار درونی است. شخصی که هویت معنوی را در خود نهادینه سازد، با استفاده از اقتدار میانی می‌‌تواند به فراگیرشدن هویت دینی در سطوح کوچک کمک شایان توجهی کند؛ مثلاً تشکیل جلسات هیئت دینی در مدرسه، محله و محیط‌‌های پیرامون، باعث می‌‌شود ریشة بسیاری از فسادها و بی‌بندوباری‌‌ها قطع شود و افراد در محیطی سالم به رشد و تکامل برسند.

اقتدار بیرونی

﴿اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ﴾  (شوری،19)

خدا به بندگانش لطف دارد؛ هر كه را بخواهد روزى مى‌دهد و اوست نيرومند شكست‌ناپذير
همة افراد در برابر یکدیگر مسئولند. شهروندان با استفاده از همبستگی‌‌های فردی و اجتماعی می‌‌توانند باعث رشد و تکامل شهر شوند.
اقتدار بیرونی، از دو اقتدار درونی و میانی شکل می‌گیرد و اگر دو لایة قیلی اقتدار، به‌خوبی شکل گرفته باشد، فرد در این‌جا با مشکلی روبه‌‌رو نمی‌‌شود.
در اقتدار بیرونی، لطف و مهربانی جایگاهی ویژه دارد. در آیة 19 سورة شوری به این نکته اشاره شده است که اقتدار معنوی بر پایة لطف به نتیجه می‌رسد.
در اقتدار بیرونی، روحیة تعاون و برابری شکل می‌‌گیرد؛ دوستان، همدیگر را مانند برادر می‌‌دانند؛ همنوع را درک و به او کمک می‌کنند؛ حقوق دیگران را رعایت می‌نمایند و محیطی امن برای یکدیگر می‌آفرینند.
یکی از جلوه‌های اقتدار بیرونی در اجتماع، عزاداری محرم است. در این مراسم، مردم به‌صورت منظم و برنامه‌‌ریزی‌شده در دسته‌های عزاداری حضور و از سر مهر و برادری با یکدیگر ارتباط دارند.

لایه های اقتدار در جامعه شهری

اگر بخواهیم در جامعة شهری فعالیت‌‌ها به‌گونه‌ای ارائه شود که افراد نقشی مؤثر ایفا کنند، باید لایه‌‌های اقتدار را به‌درستی شکل دهیم. درصورتی‌که اقتدار معنوی (درونی، میانی و بیرونی) در فرد به‌خوبی رشد کند، اقتدار معنوی در جامعة شهری به‌خوبی تبلور خواهد یافت. 
انجام درست تمام وظائف و مسئولیت‌‌ها در جامعة شهری و رشد و بالندگی مستتر در آن، نتیجة تلاقی هر سه اقتدار است. درصورتی‌که هر سه سطح اقتدار معنوی در جامعه به‌طور صحیح رشد نیابد، سطح همکاری‌‌های اجتماعی در شهر تنزّل یافته و اتفاقاتی ناخوشایند رخ خواهد نمود. با گسترش اقتدار معنوی می‌‌توان با تهاجم فرهنگی مبارزه کرد و قدرت نرم و هویت ملی و دینی را ارتقا داد.
در سایة کسب و اعتلای اقتدار معنوی شهروندان نتایج زیر عاید می‌‌شود:
  • مبارزه با فرهنگ غربی و غرب‌‌‌‌گرایی
  • شکل‌‌‌گیری معماری اسلامی و دینی در شهرها 
  • توجه به رفع نیازهای همنوعان
  • تأمین امکانات برای آسایش افراد جامعه
  • ارزش احترام فرد و جامعه
  • فقدان فشارها و تنش‌‌‌‌های روحی
  • پیشگیری از ناهنجاری‌‌‌‌های اجتماعی (دزدی، جرائم اخلاقی و...) 
  • تقویت ارتباط انسان با موضوعات و زمینه‌‌‌‌های معنوی
  • مشارکت مردم در سطوح مختلف اجتماعات شهری
  • ازبین‌رفتن مادیات و تعلّقات مادی
  • توجه به معنویات