اقامۀ نماز شب و تهجّد دائم، قرائت زیارت عاشورا همراه با آداب آن، خواندن زیارات و ادعیه ازجمله زیارت جامعۀ کبیره و همچنین حدیث شریف کساء در برنامۀ کاری ایشان بود. پدرم در با صحیفۀ سجادیه - اختالقرآن، زبور آلِ محمد و انجیل اهلبیت(ع) - مأنوس بود و دعا و نیایش را که عرض نیاز به درگاه خداوند منّان و فراخواندن اوست، از یاد نمیبرد.
درواقع، دعا را باید فراخواندن خویشتن به سوی خداوند دانست و نه چیز دیگر؛ زیرا او از رگِ گردن به ما نزدیکتر است:
﴿وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ﴾
«و ما به او از رگ گردن و رگهاى خونش نزديكتريم»
(ق، آیۀ 16)
در جای دیگر میفرماید:
﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ﴾
«و بدانيد كه خدا (طبق قدرت بالغهاش به گرفتن آثار از هر مؤثر)، ميان مرد و قلب او (ميان نفس و صفاتش از حبّ و بغض و ايمان و كفر) حايل مى شود (جدايى مى افكند) و همة شما (در آخرت) بهسوى او گردآورى مى شويد»
(انفال، آیۀ 24)
این ماییم که از او دوریم:
(1) دوست نزدیکتر از من به من است (3) چه کنم با که توان گفت که او
(2) وین عجبتر که من از وی دورم (4) در کنار من و من مهجورم
(سعدی،گلستان، باب دوم)
ما با فراخواندن خویش بهسوی کسی که از ما به ما نزدیکتر است، میکوشیم تا «خودِ خویشتن» را که از یار سرمدی دور شده است، به جانب او فراخوانیم. او، «حضور مطلق» و «حاضر هماره» است و این ماییم که به تناسب و به مراتب سرگرمیها و غفلتهایمان از او غایبیم:
(1) کی رفتهای ز دل که تمنّا کنم تو را (2) کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
(3) غیبت نکردهای که شوم طالب حضور (4) پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
(فروغی بسطامی، دیوان اشعار، غزل 9)
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم فرموده است:
﴿وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي وَ لْيُؤْمِنُوا بي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُون﴾
«و چون بندگان من از تو دربارة من بپرسند (بگو كه) من حتماً (به همه) نزديكم. دعاى دعاكننده را هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم. پس دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، شايد كه راه يابند»
(بقره، آیۀ 186)
دعا و نیایش، برافکندن پردههای غیبت ماست از حضور او؛ فراخواندن خویشتن است برای سخنگفتن با او، زاری به درگاه او، درخواست از او، پناهبردن به او، سر نهادن به دامان مهر او و امیدبستن به رحمت گستردۀ او.
آثار تهجّد دائمی ایشان بر سیما، رفتار، سکنات و حالاتش کاملاً هویدا بود. او معتقد بود نماز شب، درس خودسازی و خلوتکردن با خالق خود را که از نیازهای فطری انسان است، به انسان میآموزد. همچنین میگفت نماز شب تأثیر بسزایی در هر سه عالم برای انسان دارد: دنیا، برزخ و قیامت.
باید دانست که نماز شب ابعاد گستردهای دارد و در زندگی شخصی، اجتماعی و سیاسی انسان و در باطن و ظاهر انسان و رفع مشکلات و گرفتاری او تأثیری فراوان دارد:
﴿وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرين﴾
«و نماز را در دو طرف روز و اوايل شب كه نزديك روز است برپا دار (نماز صبح را در نيمة اوّل روز، و ظهر و عصر را در نيمة دوم آن، و مغرب و عشا را در اوايل شب بخوان) كه بهيقين نيكىها گناهان را از بين مىبرد. اين، تذكرى است براى يادكنندگان»
(هود، آیۀ 114)
رسول خدا(ص) فرمودند:
«مَنْ كَثُرَتْ صَلَاتُهُ بِاللَّيْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهَار»
«هرکه بیشتر نماز شب بخواند، هنگام روز زیبا و نورانی است»
(مستدرك الوسائل، ج 6، ص 337)
امام جعفر صادق(ع) نیز فرمود:
«نماز شب صورت را زیبا و خُلق را نیکو و انسان را خوشبو میکند، رزق را زیاد و قرض را ادا میکند، اندوه را برطرف میسازد و چشم را جلا میدهد»
(بحارالانوار، ج ۸۷، ص ۱۵۳)
در بین نمازهای مستحبی، نماز شب از فضیلت بیشتری برخوردار است و در قرآن کریم دربارة آن تأکید و سفارش بسیاری شده است. خدای متعال به پیامبرش میفرماید:
﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا﴾
«ای رسول ما، پارهاى از شب را براى آن (تلاوت قرآن و خواندن نافلة شب) بيدار باش، (كه اين) وظيفهاى افزون براى تو (است)؛ باشد كه پروردگارت تو را به مقامى درخور ستايش (مقام شفاعت) برانگيزد»
(اسراء، آیۀ 79)
«مقام محمود» بهطور مطلق و بدون قید و شرط به حضرت رسول(ص) داده شده است. خداوند این مقام را از هر حامدی و نسبت به هرگونه حمدی به پیامبر عطا کرده است؛ یعنی هرگونه حمدی از هر حامدی به هر محمودی تعلّق گیرد، آن حمد دربارة آن حضرت است و آن مقام محمود از آنِ پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) است.
(1) خوشا آنانکه الله یارشان بی (2) به حمد و قل هو الله کارشان بی
(3) خوشا آنانکه دائم در نمازند (4) بهشت جاودان بازارشان بی
(باباطاهر، دوبیتیها، شمارۀ 313)
آن نمازی مقبول درگاه حق میشود که با خاطری دردمند و دلی سوخته اقامه شود و انسان خود را فقط در محضر خدا ببیند و او را تسبیح کند.
(1) خوشا نماز و نیاز کسی که از سرِ درد (2) به آبِ دیده و خون جگر طهارت کرد
(حافظ، غزلیات، شمارۀ 132)