توجه به نسل جوان

دورۀ جوانی ازجمله دوره‌‌های مهم و تأثیرگذار در زندگی هر فرد است. دورۀ جوانی بهار زندگی است و شناخت ویژگی‌های انسان در این دورۀ بی‌‌بدیل زندگی می‌‌تواند به استفادة مطلوب از دورۀ جوانی و به‌کارگیری توانایی‌‌های فرد منجر شود. جوانی مناسب‌‌ترین زمان برای به‌دست‌آوردن توانایی‌‌ها و دانش‌‌هاست؛ به‌گونه‌‌ای که می‌‌توان ادعا کرد دوران جوانی فرصتی طلایی و در عین‌‌حال کوتاه است که اگر به خودشناسی و کمال‌یابی اختصاص یابد، سعادت جوان به‌خوبی تأمین می‌‌شود.
حجت الاسلام و المسلمین حاج سیدفضل الله رضازاده
حجت الاسلام و المسلمین حاج سیدفضل الله رضازاده
حضرت علی(ع) درباره اهمیت جوانی و تأثیر آن در زندگی فرموده‌‌اند:
«در ایام سلامت بدن، سرمایه‌‌ای فراهم و مهیا نساختند و در اوایل فرصت‌‌های زندگی و نیرومندی، درس عبرتی نگرفتند و درخشنده‌‌ترین ایام عمر را رایگان از کف دادند. کسی‌که در جوانی اهل تن‌‌پروری بوده است، آیا می‌‌تواند در پیری جز شکستگی و ذلت انتظاری داشته باشد؟»
(نهج‌‌البلاغه، ج 1، ص191)
و نیز:
«شَيْئانِ لايَعْرِفُ فَضْلَهُما اِلاّ مَنْ فَقَدَهُما: الشَّبابُ وَالْعافِيَه»
«دو چیز است که فضیلت و برتری آن‌ها را نداند، مگر کسی‌که آن دو را از دست داده باشد: جوانی و سلامتی»
(غررالحکم و دررالکلم، ص 414)
جوانان از قدرت، نشاط و سلامتی بیشتری در مقایسه با دیگر دوران‌های زندگی برخوردارند و در معارف دینی بر استفاده از این ویژگی‌‌ها برای دستیابی به سعادت و آخرت تأکید شده است. حضرت علی(ع) در تفسیر آیۀ 77 سورۀ قصص بدان اشاره فرموده است:
«فی قوله تعالی: ﴿وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا﴾ قال: لا تَنسَ صِحَّتَكَ وَ قُوَّتَكَ وَ فَراغَكَ وَ شَبابَكَ وَ نَشاطَكَ وَ غِنَاكَ وَ اَن تَطلُبَ بِهَا الآخِرَةَ»
«سخن خداوند بلند‌مرتبه که می‌‌فرماید: سهم خود را از دنیا فراموش مکن؛ یعنی سلامتی، توانایی، جوانی، شادابی و دارایی‌‌ات را فراموش مکن تا با آن‌ها آخرت را به‌دست آوری»
(بحارالانوار، ج 68، ص 177)
سيد اكبر اناری و حجت الاسلام و المسلمین سیدفضل اللَّه رضازاده در آرامگاه ابوالقاسم فردوسى
پدرم به جوانان تحصیل‌کرده که قلبی پاک و آرزوهایی بزرگ دارند و آرمانگرا هستند، ایمان داشت. ایشان در «درس‌‌هایی از نهج‌‌البلاغه» به نامۀ حضرت امیر(ع) به فرزند خود، امام‌ حسن مجتبی(ع)، اشاره می‌کرد که فرموده‌‌اند:
«أَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَ مُقْتَبَلُ الدَّهْرِ ذُو نِيَّةٍ سَلِيمَةٍ وَ نَفْسٍ صَافِيَة»
«رو به زندگی آوردی و تازه با روزگار روبه‌رو شده‌‌ای، دارای نیّت پاک و روان پاکیزه هستی»
(نهج‌البلاغه، ص 394)
و مؤکداً می‌گفت باید با نیکی با جوانان رفتار کرد؛ چه این‌که رسول خدا(ص) فرمودند:
«به شماها دربارۀ جوانان به نیکی سفارش می‌‌کنم که آن‌ها دلی رقیق‌‌تر و قلبی فضیلت‌‌پذیرتر دارند. خداوند مرا به پیامبری برانگیخت تا مردم را به رحمت الهی بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند؛ ولی پیران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفت برخاستند»
(سفينة‌البحار، ص ۱۷۶)
به دلیل آمادگی و تربیت‌‌پذیریِ جوانی است که امام‌ علی(ع) به تربیت جوان در دوران جوانی اهمیت داده و آن را بهترین زمان تربیت‌‌پذیری دانسته است؛ چنان‌که در نامۀ امام به فرزندش، امام‌حسن(ع) آمده است:
«به‌راستی که قلب جوان همچون زمینی است که گیاهی در آن نروییده باشد و هر زمان که بذری در آن افکنده شود، می‌‌پذیرد. پس، به آگاهانیدن تو اقدام کردم، پیش از آن‌که دلت سخت و عقلت سرگرم شود»
(نهج‌البلاغه، نامة ۳۱)
و به تعبیر حافظ: 
(1) هرچند پیر و خسته‌دل و ناتوان شدم                                    (2) هرگه ‌‌که‌‌ یاد روی توکردم جوان شدم
(حافظ، غزلیات، شمارۀ 321)
در قابوس‌‌نامه آمده است:
«ای پسر، هرچند توانی پیرو عقل باش. نگویم که جوانی مکن؛ لکن جوانی خویشتن‌‌دار باش. بهرۀ خویش به حَسَب طاقت خویش از روزگار خویش بردار که چون پیر شوی خود نتوانی. چنان‌که آن پیر گفت: چند سال خیره غم خوردم که چون پیر شوم، خوب‌رویان مرا نخواهند؛ اکنون که پیر شدم، خود ایشان را نمی‌خواهم.»
حجت الاسلام و المسلمین سیدفضل اللَّه رضازاده در مشهد مقدس
حجت الاسلام و المسلمین سیدفضل اللَّه رضازاده در مشهد مقدس
و دربارۀ بالارفتن سن انسان و بروز بیماری‌ها و ضعف‌ها نیز این‌گونه گفته است: 
«در کتابی خواندم که مردم تا سی‌وچهار ساله هر روز بر زیادت باشد به قوت و ترکیب، و پس از سی‌و‌چهار ساله تا به چهل‌سال همچنان بیابد، زیادت و نقصان نکند؛ چنان‌که آفتاب میان آسمان رسد، بطیئ ‌السیر بود تا فروگشتن، و از چهل‌سالگی تا پنجاه‌سال هر سالی در خویشتن نقصانی بیند که پار ندیده باشد، و از پنجاه‌سالگی تا به شصت‌سال هر ماه در خویشتن نقصانی بیند که در ماه دیگر ندیده باشد، و از شصت‌سال تا هفتادسال هر هفته در خویشتن نقصانی بیند که هفتۀ دیگر ندیده باشد، و از هفتادسال تا هشتادسال هر روز در خود نقصانی بیند که دی (دیروز) ندیده باشد، و اگر از هشتاد برگذرد، هر ساعتی دردی و رنجی بیند که در ساعت دیگر ندیده باشد.»
و به قول شیخ بهایی: 
(1) عهد جوانی ‌‌گذشت در غمِ بود و نبود                                  (2) نوبت پیری رسید صد غم دیگر فزود
(3) کارکنان سپهر بر سر دعوی شدند                                        (4) آنچه بدادند دیر، باز گرفتند زود
(5) حاصل ما از جهان نیست به‌جز درد و غم                             (6) هیچ ‌‌ندانم‌‌ چراست ‌‌‌‌این‌‌همه‌‌ رشک ‌‌و حسود
(7) نیست ‌‌عجب‌‌گر شدیم ‌‌شهره به ‌‌‌‌زرق ‌‌و ریا                            (8) پردۀ تزویر ما سد سکندر نبود
(9) نام جنون را به خود داد بهایی قرار                                  (10) نیست به‌جز راه عشق، زیر سپهر کبود
(شیخ بهایی، دیوان اشعار، غزل 10)
پدرم همواره به فرزندان خویش بر یادگیری و به‌کار بستن آموزه‌‌های تربیتی و اخلاقی دین مبین اسلام تأکید می‌کرد و می‌گفت مادامی‌که خصلت‌‌های ناپسند در روح انسان ریشه ندوانده است، می‌‌توان با زحمتی کمتر در رفع آن‌ها و جایگزین‌کردن فضایل و اخلاق پسندیده کوشید. این کار در دوران میانسالی و کهنسالی بسیار دشوار خواهد بود؛ زیرا بسیاری از صفات و ویژگی‌‌ها در این دوران به عادت تبدیل می‌شود و تغییر آن‌ها به‌‌‌‌آسانی ممکن نخواهد بود.
تغییر عادات و خصوصیات در جوانی مانند کندن بوتۀ سست از دل خاک است. اگر این کار در ایام جوانی انجام نشود، به موازات این‌که پیری آشکار و او ضعیف شود، خار در دل زمین ریشه کرده، مستحکم می‌شود و به‌طور طبیعی کندن آن سخت و دشوار خواهد بود.
به تعبیر مولوی: 
(1) تو که می‌گویی که فردا این بدان                                   (2) که به هر روزی که می‌آید زمان
(3) آن درخت بد جوان‌تر می‌شود                                        (4) وین کَنَنده، پیر و مضطر می‌شود
(5) خاربُن در قوت و برخاستن                                             (6) خارکن در پیری و در کاستن
(7) خاربُن هر روز و هر دم سبز و تر                                     (8) خارکن هر روز زار و خشک‌تر
(9) او جوان‌تر می‌شود، تو پیرتر                                          (10) زود باش و روزگار خود مبر
(مولوی، مثنوی معنوی، دفتر دوم)

حجت الاسلام و المسلمین حاج سیدفضل الله رضازاده در مراسم جشن

داشتن آرزوهای بزرگ، جوان را به تکاپو و تلاش وامی‌‌دارد و حقیقت وجود آدمی، به‌ویژه جوان را برای کسب معارف و یافتن پاسخ‌‌های حِکمی دربارة جهان هستی ترغیب می‌‌کند. بدین ترتیب، او از هیچ کوششی برای کسب و کشف حقیقت و راز و رمز زندگی از پای نمی‌‌نشیند. پیامبر گرامی ‌اسلام(ص) فرمودند:
«الأملُ رَحمةٌ لاِمّتي، و لَوْ لا الأملُ ما أرْضَعَتْ والِدَةٌ وَلَدَها، و لا غَرَسَ غارِسٌ شَجَرا»
«آرزو برای امت من رحمت است. اگر آرزو نبود، هیچ مادری فرزندش را شیر نمی‌‌داد و هیچ باغبانی درختی نمی‌نشاند»
(بحارالأنوار، ج74، ص173)
جوان مطابق طبعش دارای آرزوهای فراوان است؛ لیکن آرزوها باید در مسیر عقلانیت و تلاش او قرار گیرد. اگر این آرزوهای بلند با خیال و آرزوهای تهی تعویض شود، فقط آسودگی زودگذر را به همراه دارد. از همین‌روست که حضرت امیر(ع) در نامة معروف خود به فرزندش امام‌ حسن مجتبی(ع) ضمن برشمردن ویژگی‌‌های جوانی، آرزوها و امیدهای دور و دراز و بدون پشتوانه را امری ناصواب شمرده، برای آن آسیب‌هایی احتمالی را یادآوری می‌‌کند:
«به‌‌یقین بدان که به همۀ آرزوهای خود نخواهی رسید. از مرگ جلو نمی‌‌افتی و بر راه کسی می‌‌روی که پیش از تو می‌رفت. پس در به‌دست‌آوردن دنیا آرام باش و در مصرف آنچه به‌دست آوردی، نیکو عمل کن؛ زیرا تلاش بی‌اندازه برای دنیا، به تاراج‌ رفتن اموال را به‌‌دنبال دارد»
(نهج‌‌البلاغه، نامة 31)
جوان به ‌دلیل قلب پاک و روح صاف، همواره آرمان‌‌خواه است و ازاین‌رو، عدالت‌‌طلبی و رسیدن به اهداف بلند را مدنظر قرار می‌دهد و در مسیر کمال حرکت می‌کند و زودتر حق را می‌‌پذیرد. به‌ همین دلیل، بیشتر طرفداران پیامبر گرامی ‌اسلام(ص) جوانان بوده‌‌اند و بیشترین یاران امام زمان(عج) را جوانان تشکیل خواهند داد و به تعبیر امیر مؤمنان(ع):
«یاران مهدی(عج) جوان‌‌اند و کهنسالان در میان آنان کم‌‌اند؛ مانند سرمه در چشم و نمک در توشه؛ چه این‌که کمترین قسمت توشه، نمک است»
(شیخ طوسى، الغيبه، ص ۴۷۶، ح ۵۰۱).
حضرت امام‌ جعفر صادق(ع) به آرمان‌‌گرایی جوانان و استقبال آنان از خیر و عدالت اشاره می‌کند و می‌فرماید:
«عَلَيكَ بِالأَحداثِ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى كُلِّ خَيرٍ»؛ «جوانان را دریابید؛ زیرا آنان سریع‌‌تر به کارهای خیر روی می‌آورند»
(کافی، ج 8، ص 93)
رویکرد جوانان به خیر بر پایه احساس نیست، بلکه بر پایۀ عشق به خیر است؛ رویکردی که موجب تصمیم‌های اساسی در مبارزه با شر و فساد می‌‌شود. حضرت علی(ع) در توصیه به امام حسن(ع)، او را از سکوت و بی‌‌خیالی به وضعیت جامعه و اطرافیان برحذر می‌‌دارد و به اصلاح جامعه سفارش می‌‌کند:
«به نیکویی امر کن تا از اهل آن باشی و از بدی به دست و زبان خود منع کن و از بدی به قدر طاقت خود جدایی انداز و در راه خدا به‌گونه‌ای شایسته جهاد کن و سرزنش ملامت‌کنندگان تو را از این کار باز ندارد»
(نهج‌‌البلاغه، نامة 31)