حراست از مبانی مکتب

حجت الاسلام و المسلمین حاج سیدفضل الله رضازاده در موسسه اهل البیت علیهم السلام

اعتقاد راسخ پدرم به ارکان دین و اصول مذهب جعفری و تقیّد و التزام عملی به ولایت اهل‌بیت(ع)، او را بر آن داشت تا با تمام وجود از فضایل و مناقب، سیره و سلوک ائمة اطهار سخن گوید و در این راه از هیچ کوششی برای گسترش فرهنگ علوی کوتاهی نورزد.
﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ﴾
«شما (مسلمان‏ ها) بهترين گروهى هستيد كه (از جانب خدا) بر مردم (جهان) پديدار شده‏ ايد، به كار پسنديده امر مى‏ كنيد و از كار زشت بازمى‏ داريد و به خدا (در آنچه نازل كرده) ايمان مى ‏آوريد و اگر اهل كتاب نيز ايمان مى ‏آوردند البته بر ايشان بهتر بود؛ برخى از آن‌ها مؤمن‏اند و بيشترشان نافرمانند »
(آل‌عمران، آیه 110)
جابربن‌عبدالله انصاری در ذیل تفسیر آیۀ فوق می‌گوید: رسول خدا(ص) فرمود:
«أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي، ابْتَدَعَهُ مِنْ نُورِهِ وَ اشْتَقَّهُ مِنْ جَلَالِ عَظَمَتِهِ فَأَقْبَلَ يَطُوفُ بِالْقُدْرَةِ حَتَّى وَصَلَ إِلَى جَلَالِ الْعَظَمَةِ فِي ثَمَانِينَ أَلْفَ سَنَةٍ، ثُمَّ سَجَدَ لِلَّهِ تَعْظِيماً فَفَتَقَ مِنْهُ نُورَ عَلِيٍّ (ع)، فَكَانَ نُورِي مُحِيطاً بِالْعَظَمَةِ وَ نُورُ عَلِيٍّ مُحِيطاً بِالْقُدْرَةِ، ثُمَّ خَلَقَ الْعَرْشَ وَ اللَّوْحَ وَ الشَّمْسَ وَ ضَوْءَ النَّهَارِ وَ نُورَ الْأَبْصَارِ وَ الْعَقْلَ وَ الْمَعْرِفَةَ وَ أَبْصَارَ الْعِبَادِ وَ أَسْمَاعَهُمْ وَ قُلُوبَهُمْ مِنْ نُورِي وَ نُورِي مُشْتَقٌّ مِنْ نُورِهِ، فَنَحْنُ الْأَوَّلُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ وَ نَحْنُ السَّابِقُونَ وَ نَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ وَ نَحْنُ الشَّافِعُونَ وَ نَحْنُ كَلِمَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ خَاصَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَحِبَّاءُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ جَنْبُ اللَّهِ وَ نَحْنُ يَمِينُ اللَّهِ وَ نَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ وَ نَحْنُ خَزَنَةُ وَحْيِ اللَّهِ وَ سَدَنَةُ  غَيْبِ اللَّهِ وَ نَحْنُ مَعْدِنُ التَّنْزِيلِ‏ وَ مَعْنَى التَّأْوِيلِ وَ فِي أَبْيَاتِنَا هَبَطَ جَبْرَئِيلُ وَ نَحْنُ مَحَالُّ قُدْسِ اللَّهِ وَ نَحْنُ مَصَابِيحُ الحِكْمَةِ وَ نَحْنُ مَفَاتِيحُ الرَّحْمَةِ وَ نَحْنُ يَنَابِيعُ النِّعْمَةِ وَ نَحْنُ شَرَفُ الْأُمَّةِ وَ نَحْنُ سَادَةُ الْأَئِمَّةِ وَ نَحْنُ نَوَامِيسُ الْعَصْرِ وَ أَحْبَارُ الدَّهْر وَ نَحْنُ سَادَةُ الْعِبَادِ وَ نَحْنُ سَاسَةُ  الْبِلَادِ وَ نَحْنُ الْكُفَاةُ وَ الْوُلَاةُ وَ الْحُمَاةُ وَ السُّقَاةُ وَ الرُّعَاةُ وَ طَرِيقُ النَّجَاةِ وَ نَحْنُ السَّبِيلُ وَ السَّلْسَبِيلُ‏  وَ نَحْنُ النَّهْجُ الْقَوِيمُ وَ الطَّرِيقُ الْمُسْتَقِيم، مَنْ آمَنَ بِنَا آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَنْ رَدَّ عَلَيْنَا رَدَّ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ شَكَّ فِينَا شَكَّ فِي اللَّهِ وَ مَنْ عَرَفَنَا عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى عَنَّا تَوَلَّى عَنِ اللَّهِ وَ مَنْ أَطَاعَنَا أَطَاعَ اللَّهَ، وَ نَحْنُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ وَ الْوُصْلَةُ إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ، وَ لَنَا الْعِصْمَةُ وَ الْخِلَافَةُ وَ الْهِدَايَةُ وَ فِينَا النُّبُوَّةُ وَ الْوَلَايَةُ وَ الْإِمَامَةُ وَ نَحْنُ مَعْدِنُ الْحِكْمَةِ وَ بَابُ الرَّحْمَةِ وَ شَجَرَةُ الْعِصْمَةِ وَ نَحْنُ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ الْمَثَلُ الْأَعْلَى وَ الْحُجَّةُ الْعُظْمَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى الَّتِي مَنْ تَمَسَّكَ بِهَا نَجَا»
«نخستین چیزی که خدای متعال آفرید، نور من بود که آن را از نور خود پدید آورد و از جلال عظمت خویش جدا کرد. پس نور من شروع به طواف قدرت الهی نمود تا این‌که در طول هشتادهزار سال به جلال عظمت الهی رسید. آن‌گاه برای تعظیم خدا به سجده افتاد و از آن نور علی(ع) جدا گردید؛ پس نور من محیط بر عظمت الهی و نور علی(ع) محیط بر قدرت او بود. آن‌گاه خدای متعال عرش، لوح، خورشید، روز، نور دیدگان، عقل، معرفت و چشم‌‌های مردم و گوش‌‌ها و دل‌‌های آنان را از نور من آفرید و نور من از نور او (خدای سبحان) جدا گردیده است. پس ماییم اوّلین و آخرین و سابقین و ماییم تسبیح‌کنندگان و ماییم شفاعت‌کنندگان و ما کلمۀ خدا هستیم و ما خاصان و برگزیدگان او هستیم. ما دوستان خداییم و ما وجه‌‌الله، جنب‌‌‌الله و یمین‌‌الله هستیم. ما امینان خداییم، ما خزانه‌داران وحی او و پرده‌داران و حاجبان غیب او هستیم. ما معدن تنزیلیم و معنای تأویل نزد ماست و جبرئیل در خانه‌‌های ما فرود می‌‌آید و ما محل آمدو‌شد امر خدا و نهایت غیب او هستیم. ما جایگاه قدس خدا، چراغ‌‌های حکمت، کلیدهای رحمت، سرچشمه‌‌های نعمت، باعث شرافت مردم و بزرگان پیشوایان امت هستیم. ما نوامیس عصر، دانشمندان دهر، سروران مردم، سیاستمداران جهان، کفایت‌کنندگان، فرمانداران، حامیان و ساقیان و راعیان و راه‌‌های نجات مردم هستیم.‌ ما راه و سرچشمۀ سلسبیل و راه پایدار و مستقیم هستیم. کسی‌که به ما ایمان بیاورد، به خدا ایمان آورده و کسی‌که ما را رد کند، خدای را رد کرده است. کسی‌که دربارة ما تردید کند، به خدا تردید کرده است. کسی‌که ما را نشناسد، خدا را نشناخته و کسی‌که از ما روی‌گردان باشد، از خدا روی‌گردان شده است. کسی‌که از ما اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است. ما وسیله به‌‌سوی خدا و رساننده به رضوان او هستیم. عصمت، خلافت و هدایت از آنِ ماست. نبوت، ولایت و امامت در میان ماست. ما معدن حکمت، باب رحمت و شجرۀ عصمت هستیم. کلمۀ تقوا، مَثَل اَعلی، حجت کبری و عروة‌الوثقی که هرکس به آن چنگ زند نجات یابد، ما هستیم»
(بحارالانوار، ج 25، ص 23 و 24)

پدرم بنا به تشخیص و برحسب وظیفه، در منابر و مجالس از جایگاه و منزلت اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) سخن می‌راند و انحراف دشمنان آنان، ازجمله وهابیت و افکار انحرافی و مسلک‌‌های ساختگی و وابسته را تذکر می‌داد و با استدلال و طرح مباحث علمی، ‌آنان را رسوا و سرافکنده می‌‌کرد. 
قدرت علمی، دقت‌نظر و سخنان منطقی و مستدل پدرم برخاسته از برداشت و تأویل کلام حضرت امیر(ع) در نهج‌‌البلاغه بود و بر این سیرۀ فکری استوار بود که حضرت علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) بر تعقّل به‌‌‌عنوان راهبرد فرزانگی و معناگرایی به‌صورت توأمان تأکید می‌کرد. این نکته به‌خوبی در نامۀ 31 نهج‌‌البلاغه هویدا و تبیین شده است. 
ایشان در مباحث و سیر منطقی بحث، بر اثبات رابطۀ بین عقل و ادب تأکید می‌‌ورزید و براساس گفتمان آن حضرت که در این نامه بدان اشاره شده است، مباحث خود را پیش می‌برد:
«آن‌که با ادب، فرزانه گردد، خردمند است وگرنه کسی‌که با زور تازیانه سر بر راه نهد، چارپایی بیش نیست»
(نهج‌‌البلاغه، نامه 31)