بعد از اتمام دوران راهنمایی که سهسال به طول انجامید، برای ادامۀ تحصیلات خود نخست وارد دبیرستان هاتف و سپس دبیرستان ادب در خیابان هشتبهشت شدم. دبیرستان ادب یکی از دبیرستانهای قدیمی اصفهان است. پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، این دبیرستان به دبیرستان شهدای ادب تغییر نام یافت.
در این مقطع بهعلت مشغلۀ کاری و حضور در بازار ناچار شدم تحصیلاتم را بهصورت شبانه ادامه دهم. مقارن با همین روزها، اعتراضات مردم علیه رژیم استبدادی پهلوی به اوج خود رسیده بود. هر روز از گوشه و کنار شهر، خبر تجمع و اعتصاب به گوش میرسید. در این اعتراضات، دانشآموزان نقشی بیبدیل ایفا میکردند. آنان با پیروی از روحانیون و علمای شهر، در فعالیتهایی نظیر تکثیر و توزیع اعلامیهها، شبنامهها و پیامهای امام خمینی(ره) مردم را به اعتراض علیه رژیم دعوت میکردند و خود نیز در پیشاپیش این صفوف حاضر میشدند و شعار «مرگ بر شاه» سرمیدادند. اصفهان در آن دوران از کانونهای اصلی مبارزه با رژیم شاهنشاهی بود که این جایگاه بهدلیل وجود عالمان و روحانیونی بود که خطر ازدسترفتن دین و ارزشهای دینی را احساس کرده بودند.
منزل پدری ما در آنزمان یکی از کانونهای مهم مبارزه با رژیم پهلوی بود. من به همراه دیگر برادران و اقوام در این منزل، وظیفۀ چاپ و تکثیر اعلامیههای حضرت امام خمینی(ره) و دیگر بزرگان انقلابی را برعهده داشتیم. این اقدام ما البته از چشم ساواک و نیروهای امنیتی شاه پنهان نمیماند و همواره بهدنبال دستگیری و بازداشت ما بودند. یکی از کسانی که ساواک در همان ایام دستگیر کرد، برادرم، سیّد جلال بود. این نکته شایان ذکر است که مرحوم پدرم بهواسطۀ تبحّری که در علم و دین و فضایل اخلاقی کسب کرده بود، نزد بزرگان آن روزگار اصفهان از جایگاه و اعتماد ویژهای برخوردار بود و کسی دست رد به سینۀ او نمیزد. با مراجعه به امامجمعة وقت اصفهان، سیّد جلال آزاد و دوباره به تکثیر و توزیع اعلامیه بر ضد رژیم مشغول شد.
آیت اللَّه حاج سیدحسين خادمى در جمعى از فضلای حوزه علميه اصفهان
نقش پدرم، مرحوم حجتالاسلام سیّد فضلالله رضازاده در بیداری مردم اصفهان در آن سالها بسیار درخور توجه است. ایشان در سایۀ علم و فضلی که در طی سالها کسب کرده بود و نیز نشست و برخاست با بزرگان دین و حوزه و ارتباط علمی با فحول حوزه، خطر رژیم استبدادی شاه برای دین و ارزشهای آن را بهخوبی احساس کرده و همواره در آگاهیبخشی مردم کوشش میکرد. اهالی محل هم با شناختی که از پدرم داشتند، همواره به توصیههای حکیمانة ایشان در حیطۀ مسائل دینی و اخلاقی عمل میکردند و او را همچون پدر معنوی خود دوست میداشتند.
افزون بر مرحوم پدر، عالمان و روحانیون دیگری نیز در رهبری حرکت عظیم مردم اصفهان در طول سالهای مبارزه با استبداد پهلوی نقش داشتند. یکی از شاخصترین این روحانیون، آیتاللهالعظمی حاجآقا سیّد حسین خادمی اصفهانی بود. او در روز جمعه سوم شعبان ۱۳۱۹قمری (۲۴ آبان ۱۲۸۰شمسی) مصادف با سالروز ولادت امام حسین(ع) در شهر اصفهان بهدنیا آمد. پدر ایشان، آیتالله سیّد ابوجعفر خادمالشریعه، از علمای طراز اوّل شهر اصفهان و از بزرگان حوزة علمیه و از محترمین شهر محسوب میشد و در میان طبقات مختلف مردم نفوذ کلام بسیاری داشت. مادر ایشان نیز بانو حاجیه فاطمهخانم صدرالشریعه (خادمی)، دختر حاج میرزا فضلالله صدرالشریعه، فرزند میرزا نصیر ملاباشی بود که در خانواده به «خانمآقا» شهرت داشت.
آیت الله حاج سیدحسین خادمی در جمع رزمندگان دفاع مقدس
حُسن خُلق و تواضع معظّمًله در قبال همهکس، بهویژه اهل علم، شوق و ولع فراوان ایشان به توسعۀ فرهنگ اسلامی و فقاهت و تدریس مدام، از سیرۀ ایشان بود. در همان دوران رضاخان، علیه برخی مصوبات حکومت مرکزی چون اتحاد لباس، کشف حجاب و جلوگیری از برپایی مراسم عزاداری امامحسین(ع) قد برافراشت. از نخستین فعالیتهای سیاسی حاجآقا حسین در دوران پهلوی دوم، میتوان حمایت پیوستة او را از آیتالله سیّد ابوالقاسم کاشانی در جریان نهضت ملی نفت برشمرد. فعالیت سیاسی دیگر او در آن مقطع، حمایت معنوی و عملی از مبارزات فداییان اسلام بود. در سال 1357 وقتی كه حضرت امام(ره) ماه محرم را ماه پیروزی خون بر شمشیر و زمانی مناسب برای یکسرهكردن كار رژیم پهلوی و اعلان فقدان مشروعیت آن اعلام کرد، آیتالله خادمی موفق شد مجموعۀ روحانیون و مردم اصفهان را به سمت اهداف امام خمینی(ره) هدایت و رهبری کند.
یکی دیگر از چهرههای شاخص انقلاب اسلامی در شهر اصفهان، آیتالله حاج سیّد جلالالدین طاهری حسینآبادی اصفهانی (299الی302) بود. آیتالله سیّد جلالالدین طاهری در سال ۱۳۰۵شمسی در اصفهان متولّد شد. آیتالله طاهری در سال ۱۳۴۳ پس از دستگیری و تبعید امام خمینی(ره) به اصفهان بازگشت و به تدریس و تبلیغ پرداخت و در منابر و مجالس در اصفهان و دیگر شهرها به طرفداری از نهضت روحانیت و مبارزات امام خمینی داد سخن میداد. او در مسجد اعظم حسینآباد، اقامۀ جماعت و منبر داشت. آیتالله طاهری در هنگام خواندن خطبههای نماز جمعه و در منبرهای خود به مسائل روز ایران و جهان و چگونگی اوضاع مسلمانان در سراسر جهان و زندگی مردم میپرداخت و چگونگی حوادث دنیای اسلام و حقایق را برای مردم بازگو میکرد. او بارها از سوی ساواک احضار، شکنجه و آزار شد.
در جریان جنگ تحمیلی، آیتالله طاهری بیشترین حضور و خدمت را در جبهههای جنگ داشت. او مدام در «لشکر امامحسین(ع)» حاضر میشد و با سردار بزرگ، مرحوم شهید حاجحسین خرازی از خطوط مقدم، مقرها و سنگرها بازدید میکرد. حضور ایشان در جبهههای جنگ به رزمندگان اسلام روحیه میداد. آنقدر رزمندگان به ایشان علاقهمند شده بودند که تصاویر حضرت امام خمینی(ره) و آیتالله طاهری را روی پوستری چاپ و در تمام سنگرها و مقرها نصب کرده بودند و از ایمان و شهامت آقایان الهام میگرفتند.
روحانی مبارز دیگری که در شهر اصفهان به دفاع از مکتب ولایت و امامت و تهییج مردم در حمایت از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حکومت اسلامی در جامعه تلاش گسترده و نقش مؤثری داشت، حضرت آیتالله حاج سیّد احمد فقیهامامی بود. او که سخنرانی ماهر و واعظی شاخص بود، در تاریخ هفدهم ربیعالاوّل 1352قمری همزمان با میلاد پیامبر گرامی اسلام(ص) در خاندانی علمی و باایمان به دنیا آمد. پدر ایشان، عالم و متقی مرحوم آیتالله حاجآقا عطاءالله فقیهامامی و مادر صالحه و با فضیلتش، گوهر بیگم امامیالعریضی، هر دو از خاندان سادات امامی و منتسب به امامزاده علیابن جعفر عریضی فرزند امام صادق(ع) بودند. ایشان در حوزۀ علمیة اصفهان و قم تحصیل کرد و در زادگاهش اصفهان به تدریس و تألیف و تبلیغ پرداخت. پس از عمری کوشش و مجاهدت در راه تبلیغ احکام حقۀ شریعت و امامت، در سال 1414قمری چشم از جهان فروبست و به دیدار حقتعالی شتافت.