سادهزیستی، بیرغبتی به ظواهر و زخارف دنیا، نظم و برنامهریزی دقیق، جدّیت و مراقبت کامل در انجام امور معیشتی و قناعت و مناعت طبعِ مثالزدنیاش، سرلوحۀ حیات طیّبه و پاک پدرم بود.
(1) جهان ای برادر نماند به کس (2) دل اندر جهانآفرين بند و بس
(3) مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت (4) که بسیار کس چون تو پرورد و کشت
(5) چو آهنگ رفتن کند جان پاک (6) چه بر تخت مردن، چه بر روی خاک
(سعدی، گلستان، باب اوّل، حکایت شمارۀ 1)
یا:
(7) نیمنانی گر خورد مرد خدا (8) بذل درویشان کند نیمی دگر
(9) ملک اقلیمی بگیرد پادشاه (10) همچنان در بند اقلیمی دگر
(سعدی، گلستان، باب اوّل، حکایت شمارۀ 3)
قال الله تعالی:
﴿مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُون﴾
«هر كس از مرد يا زن، عمل نيك انجام دهد درحالىكه ايمان داشته باشد، پس او را بىترديد (در دنيا) به زندگى پاكيزهاى زنده خواهيم داشت و (در آخرت) پاداششان را در برابر عملهاى بسيار خوبشان خواهيم داد»
(نحل، آیة 97)
حجت الاسلام و المسلمیبن سیدفضل الله رضازاده و حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدرضا ابطحی
بسیاری از مفسّران، حیات طیّبه را قناعت در دنیا دانستهاند. قناعت، گنجی است بیپایان و بزرگان چه نیکو گفتهاند که خداوند تعالی پنج چیز به پنج جای به عدل بنهاد:
«عزت اندر طاعت، ذلّت اندر معصیت، هیبت اندر قیام شب، حکمت اندر شکم خالی و توانگری اندر قناعت»
قناعت، طلبناکردن است آنچه در دست تو نیست، و بینیازشدن است به آنچه هست. مراد از «رزق حَسَن» در آیۀ مبارکۀ
﴿لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً﴾
«حتماً خداوند آنها را روزى نيكو خواهد داد»
(حج، آیة 58)
همان قناعت است.
بهیقین کسب آرامش و احساس رضایتمندی، مهمترین نیاز انسان معاصر است. دنیازدگی و تنوعطلبی، تجملخواهی، خودخواهی، تکاثر، افزونطلبی و فردگرایی، سستی روابط انسانی را رقم زده و احساس تنهایی، اضطراب و افسردگی را بر زندگی انسانها چیره کرده است. در چنین وضعیتی، قناعت میتواند آرامش را برای انسان به ارمغان آورد؛ آرامشی که موجب ضمان سلامت و امنیت فرد و جامعه است.
در مکتب علوی و نگاه اخلاقی حضرت امیرالمؤمنین(ع)، قناعت، رفتاری اخلاقی و کارگشا برای رهایی از رذایل اخلاقی است. در نگاه ایشان، قناعت، بهرهمندی از دنیا به اندازۀ کفایت و رفع نیاز انسان تعبیر میشود. آن حضرت در باب انسان قانع میفرماید:
«کسی که به اندازۀ کفایت زندگی از دنیا بردارد، به آسایش دست یابد و آسودهخاطر شود؛ درحالیکه دنیاپرستی کلید دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است»
(نهجالبلاغه، ص 74)
برایناساس، قناعت، بهرهمندی به اندازۀ کفاف و رفع نیاز آدمی از مظاهر این جهان است و توجه به دنیا بیش از حد نیاز، رسیدن به آستانۀ دنیاپرستی است که این مرحله، انسان را گرفتار خود میکند و بندۀ مظاهر این جهانی میسازد.
پدرم بر مرزهای زهد منفی و مفهوم واقعی قناعت، وقوف کامل داشت و انسانهایی را که بهدلیل راحتطلبی و خودخواهی از دنیا فاصله گرفته و بهتعبیری زهد منفی را پیشۀ خود ساخته و بهنام «قناعت» این شیوه را برگزیدهاند؛ افرادی ناتوان میدانست که بهنوعی دچار احساس حقارت در شخصیت خود شدهاند.
از ویژگیهای منحصربهفرد ایشان این بود که همیشه و در همهحال، حتی هنگام خواب و استراحت، ملبّس به لباس روحانیت بودند و اعتقاد راسخ داشتند که «این لباس مبیّن رسالت نبی مکرم اسلام(ص) و ائمۀ هدی(ع)، و برای انجام وظیفه است. بنابراین، همیشه و در همهحال باید آمادۀ خدمت به شریعت و مکتب حضرت امام جعفر صادق(ع) باشیم.»