محیط خانواده و محلّه در دستیابی به موفقیت و پیشرفتهای روزافزون انسان، نقشی انکارناپذیر دارد. همانگونه که برای برداشت محصولِ درجة یک به عوامل بسیاری از قبیل خاک مرغوب، آفتاب کافی، آب و نیز پرورش اصولی نیاز است، برای تربیت فرزند صالح نیز به بسیاری از عوامل محیطی و خانوادگی نیازمندیم. درواقع، خانواده مانند درخت است و فرزندان بهمنزلۀ ثمر و میوۀ این درخت. میتوان گفت خانواده در حکم زمین است و فرزندان همچون گیاهان آن زمین. آیا هر درختی میوۀ شیرین و سالم میدهد؟ آیا میتوان از زمین شوره توقع روییدن سنبل داشت؟ مسلّم است که چنین نیست.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
﴿وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْکُرُونَ﴾
«و سرزمين پاك، گياهش به اذن (تكوينى) پروردگارش (فراوان و پربار) بيرون مىآيد، و آن (سرزمينى) كه پليد است (گياهش) جز اندك و بىخير بيرون نمىآيد. اين چنين ما آيات (توحيد خود) را گوناگون مىآوريم براى گروهى كه سپاس مى گزارند»
(أعراف، آیة 58)
سخن نبوی نیز که میفرماید:
«إِيَّاكُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ. قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ: وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ؟ قَالَ: الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِي مَنْبِتِ السَّوْءِ»
«از سبزۀ مزبله بپرهیزید. گفتند: سبزۀ مزبله چیست؟ فرمود: زن زیبا در خانوادۀ بد»
(کافی، ج 5، ص 332)
ناظر به همین معناست و بر نقش خانواده و محیط در تربیت فرزند تأکید میکند.
در قرآن کریم آیات بسیاری در باب روشها و وظائف و دستورهای تربیتی آمده است که انسان امروزی میتواند آنها را چونان اصول تربیتی سالم مدنظر قرار دهد و از آنها در زندگی خود بهره ببرد.
تربیت بهمعنای عام آن یعنی فراهمکردن زمینههای لازم برای شکوفاسازی، پرورش و به فعلیترساندن تواناییهای بالقوۀ فرد در ابعاد مختلف و شامل رشد و بالندگی در جنبههای مختلف عقلی، فکری، اعتقادی، اخلاقی، روانی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. سعادت و شقاوت هر انسانی در گرو تربیت اوست. بهواسطۀ تربیت است که گوهر وجود آدمی تحقق پیدا میکند و به کمال رهنمون میشود. خداوند حکیم، نخست، پیامبران و سپس پدران و مادران را مأمور تربیت ابناء بشر قرار داد تا با استفاده از آموزههای دینی و بهرهگیری از برنامهای صحیح و پویا، فرزندان خود را مطابق احکام شریعت تربیت کنند و بدینترتیب، آنان را در مسیر پیشرفت و تعالی قرار دهند.
مولای متقیان، علی(ع) دربارة لزوم اهتمام انسان به کسب تربیت دینی و فضایل اخلاقی میفرماید:
«در گذشته برادرى دینى داشتم که در چشم من بزرگمقدار بود. چون دنیاى حرام در چشم او بىارزش مىنمود و از شکمبارگى دور بود، پس آنچه نمىیافت، آرزو نمىکرد و آنچه مىیافت، زیادهروى نداشت. در بیشتر عمرش ساکت بود؛ اما گاه که لب به سخن مىگشود، بر دیگر سخنوران برترى داشت و تشنگى پرسشکنندگان را فرومىنشاند. بهظاهر ناتوان و مستضعف مىنمود؛ اما در برخورد جدّى چونان شیربیشه مىخروشید یا چون مار بیابانى به حرکت درمىآمد. تا پیش قاضى نمىرفت، دلیلى مطرح نمىکرد و کسى را که عذرى داشت، سرزنش نمىکرد تا آن عذر او را مىشنید. از درد شِکوه نمىکرد؛ مگر پس از تندرستى و بهبودی. آنچه عمل مىکرد، مىگفت و بدانچه عمل نمىکرد، نمىگفت. اگر در سخنگفتن بر او پیشى مىگرفتند، در سکوت مغلوب نمىگردید و بر شنیدن، بیشتر از سخنگفتن حریص بود. اگر بر سر دوراهى کار قرار مىگرفت، مىاندیشید که کدامیک با خواستۀ نفس نزدیکتر است، با آن مخالفت مىکرد. پس بر شما باد روىآوردن به اینگونه از ارزشهاى اخلاقى. با یکدیگر در کسب آنها رقابت کنید و اگر نتوانستید، بدانید که بهدستآوردن برخى از آن ارزشهاى اخلاقى، بهتر از رهاکردن همۀ آنهاست.»
تربیت در ادیان و مکتبهای مختلف، مفاهیم، اهداف، اصول و شیوههای گوناگونی دارد. قرآن کریم، این منبع وحیانی، جاودانه و مناسب با فطرت انسان، کاملترین معنا و جامعترین برنامۀ تربیت را ارائه کرده است. در این کتاب آسمانی، تربیت از ریشۀ «رب» و از اسماء و صفتهای حضرت حق است. قرآن، هدف از تربیت را ربوبیشدن بیان کرده است.
(1) چار چیزست که گر جمع شود در دل سنگ (2) لعل و یاقوت شود سنگ بدان خارایی
(3) پاکی طینت و اصل گهر و استعداد (4) پرورشیافتن از این فلک مینایی
(5) با من این هرسه صفت هست ولی میباید (6) تربیت از تو که خورشید جهانآرایی
(جلالالدین عضد، دیوان غزلیات)
قرآن کریم همواره بر سه اصل بنیادی در تربیت تأکید کرده است:
1. هدفمندی تربیت: تربیت مانند تمام فعالیتهای ارادی انسان، از هدفی خاص برخوردار است. قرآن کریم عالیترین درجات این هدف را عبادت و بندگی، پرورش فضایل اخلاقی و کسب علم و آگاهی میداند. این اهداف متعالی همانهایی است که خداوند قادر متعال آنها را هدف آفرینش ذکر کرده و در ادامه نیز برای تحقق این مهم، پیامبرانی از جنس همان مردم بهسوی آنان فرستاده تا راهنما و راهبر آنان در دستیابی به این اهداف شوند:
﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلاَ فِيهَا نَذِيرٌ﴾
«همانا ما تو را به حق (و مطابق عقل و حكمت و رحمت و نظام اتم خلقت) مژدهدهنده (مؤمنان) و بيمكننده (كافران) فرستاديم، و هيچ امتى نبوده مگر آنكه ميان آنها بيمدهندهاى گذشته است»
(فاطر، آیة 24)
2. روشمندی تربیت: هریک از فرزندان، دختر و پسر، خصایص جسمی و روحی ویژهای دارند. این خصوصیتها پایه و اساس حال و آیندۀ فرزندان انسان را تشکیل میدهد و توجه و دقت ژرف به آنها از سوی والدین میتواند به تربیت صحیح آنان منجر شود. در سایۀ دقت و توجه والدین، فرزندان با شناخت درست و صحیحی که از ویژگیهای بدنی و روحی خود بهدست میآورند، میتوانند از آنها در جهت نیل به کمال خویش بهره ببرند.
3. جامعیت تربیت: تربیت ابعاد مختلفی دارد و شایسته است که والدین به تمام این ابعاد اهتمام داشته باشند. پدر و مادر باید با فراهمکردن امکانات لازم برای فرزندان، امکان رشد و پیشرفت آنان را در مسائل دینی، اخلاقی و جسمی مهیا کنند تا آنان بتوانند به زندگی سعادتمندی که مطلوب خداوند است، دست یابند.
درست از همین منظر، پدرم، سیّد فضلالله رضازاده که از روحانیون سرشناس و شاخص حوزۀ علمیة اصفهان بود، بیشترین اهتمام خود را به کسب علم و تربیت شاگردان و فرزندانش اختصاص میداد و بر نقش تعلیم و تعلّم بسیار تأکید میکرد.
(1) هر که در حُردیاش ادب نکنند (2) در بزرگی فلاح ازو برخاست
(3) چوب تر را چنانکه خواهی پیچ (4) نشود خشک جز به آتش راست
(سعدی، گلستان، باب هفتم، حکایت 3)