توکل و اراده در زندگی من، جایگاهی مهم و ویژه داشته است. از همان آغاز وقتی متوجه امر خیری میشدم، در حد امکان و بضاعت در راستای رفع مشکلات و تأمین امکانات فعالیت میکردم. برای نمونه، اگر مطلع میشدم فلان محله کتابخانه ندارد، دانشجویان فلان دانشگاه بهدلیل نبود خوابگاه و دیگر امکانات رفاهی در سختی هستند، بچههای فلان مدرسه به یادگیری احکام و آموزههای قرآن مشتاقاند، اما ابزارهای لازم را ندارند و چیزهای دیگری مانند این، حتی اگر در تأمین هزینههای آن با مشکل روبهرو بودم، به خدا توکل میکردم و کلنگ آن را به زمین میزدم و برای آن برنامهریزی میکردم و مطمئن بودم که هزینههای مالی آن تأمین میشود. مسلّم است هریک از این طرحها به سرمایه و بودجۀ فراوانی نیاز دارد؛ برای مثال، در کنار برگزاری کلاس قرآن برای کودکان و نوجوانان، بسیاری از طرحهای آموزشی، پرورشی، اردوهای زیارتی و نمونههایی از این دست هم اجرا میشد و اینگونه نبود که با سرمایهای اندک بتوان آن را اجرا کرد. همچنین، تأمین هزینههای برگزاری جشنهای مذهبی، چاپ و تکثیر و نصب پارچهنوشته و پوستر، هزینۀ چراغانیکردن خیابانها و محلهها، هزینههای گل و شیرینی و شربت و بسیاری از هزینههای جانبی آن نیز کار آسانی نبود. با وجود این، هیچیک از اینها مانع ورود من به این عرصهها نمیشد؛ زیرا با توکل به خدا و ائمۀ معصومین(ع) کارم را آغاز میکردم و از بقیۀ مسائل نگرانی نداشتم.
با توجه به اشرافم به نیازهای اولویتدار، طرحهایی را برای فعالیتهای اجتماعی هدفگذاری میکردم؛ ازجمله مکتبالعمار، مسائل و موضوعات درمان و بهداشت، مراکز علمی، احداث مسجد و تعمیرات آن، رفع نیازهای ایتام، قرضالحسنهها و...
تاسیس خیریه و کمک به نیازمندان
پس از پيروزی انقلاب اسلامی، نظام وابستۀ اقتصاد کشور، ماهیت حقیقی خود را نمايان کرد. خروج سرمایههای فراوان از ایران، ورشکستگی نظام بانکی، تعطیلی مؤسسات و بنگاههای توليدی، تحريمهای آمريکا و ديگر کشورهای غربی و کاهش فروش نفت، مشکلات پس از پيروزی انقلاب را تشديد کرد و اقتصاد ایران را زير فشار قرار داد. به دلیل اعتصابات گسترده و پیدرپی، وضعیت معیشت مردم در شهرهای مختلف نابسامان شده بود و بسیاری از مردم با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکردند. مردم و بازاریان اصفهان نیز از این قاعده مستثنا نبودند. در این وضعیت با تشویق و حمایتهای معنوی روحانیون، بههمراه تعدادی از بازاریان اصفهان، گروهی را تشکیل دادیم و به یاری مردم آسیبدیده شتافتیم؛ عیادتِ مجروحان و بیماران با شاخههای گل و شیرینی، تأمین اسباب و وسایل خانه و مغازه و کمکهای قرضالحسنه و بسیاری چیزهای دیگر. هرکس هرچقدر که در توانش بود در اختیار سران این گروه قرار میداد و آنان نیز این کمکها را به دست مردم نیازمند میرساندند.
با اینکه خود من نیز در نتیجۀ این وضعیت، آسیب بسیاری دیده بودم و حدود ششماه هیچگونه فعالیتی در بازار نداشتم و بسیاری از مطالباتم نیز روی زمین مانده بود، در کمک و یاری به نیازمندان و تأمین بودجۀ گروه خیریهای که عضو آن بودم، از هیچ کوششی دریغ نمیکردم. بسیاری از همین هستهها و گروههای کوچک خیریهای، بعدها به مؤسسات خیریۀ بزرگتری تبدیل شدند. یکی از این گروههای کوچک خیریهای، تشکیلاتی بود که در سرای حاج محمد صادقخان درست شد. این گروه وظیفۀ رسیدگی به مشکلات و مسائل بازاریانی را برعهده داشت که به دلایل فوق از وضعیت مالی مناسب خارج شده بودند. این تشکیلات بعدها به انجمن اسلامی بازار تبدیل شد و از درون آن چند مؤسسة خیریه بهوجود آمد.
یادگیری درس مکاسب و اِعمال مباحث آن در کسبوکار، یکی از موضوعاتی بود که بازاریان اصفهان در آن دوران بهجدّ پیگیری میکردند. بهدلیل اینکه بیشتر مدارس علمیه در نزدیکی بازار قرار داشت و نیز علاقهای که بازاریان مؤمن و متدیّن به یادگیری دروس حوزوی داشتند، اغلب بازاریان دروس حوزوی را خوانده بودند و به روشهای کسب اسلامی و حلال آگاهی داشتند.
امامعلی(ع) میفرماید:
«اى تجّار و کسبه، اوّل احکام معاملات و تجارت را یاد بگیرید، آنگاه به کار تجارت بپردازید»
(کافی، ج 5، ص 150)
تجارت و کسب، نقش مهمی در زندگی مردم و رشد اقتصادی جامعه دارد و اقتصاد سالم مرهون آن است. بنابراین لازم است تاجران و کاسبان پیش از کار تجارت، با قوانین و احکام فقهی آن آشنا شوند تا در معاملات و دادوستد دچار ربا و معاملات نامشروع نشوند.