سیدحسین رضازاده و ورود به فعالیت‌های خیریه

توکل و اراده در زندگی من، جایگاهی مهم و ویژه داشته است. از همان آغاز وقتی متوجه امر خیری می‌شدم، در حد امکان و بضاعت در راستای رفع مشکلات و تأمین امکانات فعالیت می‌کردم. برای نمونه، اگر مطلع می‌شدم فلان محله کتابخانه ندارد، دانشجویان فلان دانشگاه به‌‌دلیل نبود خوابگاه و دیگر امکانات رفاهی در سختی هستند، بچه‌های فلان مدرسه به یادگیری احکام و آموزه‌های قرآن مشتاق‌اند، اما ابزارهای لازم را ندارند و چیزهای دیگری مانند این، حتی اگر در تأمین هزینه‌های آن با مشکل روبه‌رو بودم، به خدا توکل می‌کردم و کلنگ آن را به زمین می‌زدم و برای آن برنامه‌ریزی می‌کردم و مطمئن بودم که هزینه‌های مالی آن تأمین می‌شود. مسلّم است هریک از این طرح‌ها به سرمایه و بودجۀ فراوانی نیاز دارد؛ برای مثال، در کنار برگزاری کلاس قرآن برای کودکان و نوجوانان، بسیاری از طرح‌های آموزشی، پرورشی، اردوهای زیارتی و نمونه‌هایی از این دست هم اجرا می‌شد و این‌گونه نبود که با سرمایه‌ای اندک بتوان آن را اجرا کرد. همچنین، تأمین هزینه‌های برگزاری جشن‌های مذهبی، چاپ و تکثیر و نصب پارچه‌نوشته و پوستر، هزینۀ چراغانی‌کردن خیابان‌ها و محله‌ها، هزینه‌های گل و شیرینی و شربت و بسیاری از هزینه‌های جانبی آن نیز کار آسانی نبود. با وجود این، هیچ‌یک از این‌ها مانع ورود من به این عرصه‌ها نمی‌شد؛ زیرا با توکل به خدا و ائمۀ معصومین(ع) کارم را آغاز می‌کردم و از بقیۀ مسائل نگرانی نداشتم. 
با توجه به اشرافم به نیازهای اولویت‌دار، طرح‌هایی را برای فعالیت‌های اجتماعی هدف‌گذاری می‌کردم؛ ازجمله مکتب‌العمار، مسائل و موضوعات درمان و بهداشت، مراکز علمی، احداث مسجد و تعمیرات آن، رفع نیازهای ایتام، قرض‌الحسنه‌ها و...