﴿وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون﴾
«و از نشانه هاى او اين است كه براى شما از جنس خودتان همسرانى آفريد كه در كنار آنها آرامش يابيد، و ميان شما علاقة دوستى و مهر باطنى نهاد. همانا در اين امر نشانههايى است (از توحيد و قدرت و حكمت خدا) براى گروهى كه مىانديشند»
(روم، آیة 21)
در فروردین 1360، خداوند متعال مقدمات ازدواجم را فراهم کرد. تا آن سال برای تبدیلشدن به یک بازاری موفق و متدیّن زحمت فراوانی کشیده و فراز و فرودهای بسیاری دیده بودم، لاجرم به یک همدم و شریک زندگی نیاز داشتم تا در ادامۀ مسیر خدمت به مردم و کسب رضایت خالق خویش، یار و یاورم باشد. برای من معیارهایی همچون دیانت فرد و خانوادۀ او، اصالت، اخلاق نیکو و همطرازی، مهمترین اصل بود.
دین، باعث استحکام بنیان خانواده میشود و همسر باتقوا و دیندار در تأمین آرامش فضای خانه و افراد آن موفقتر است. کسی که به دین و آموزههای آن پایبند نباشد، به رعایت حقوق همسر خود نیز اهمیت چندانی نمیدهد و باعث میشود بنیان زندگی مشترک دچار سستی و در نهایت به جدایی ختم شود. ایمان، فرد را از دستیازیدن به اعمال خلاف انسانی بازمیدارد. افزون بر این مسائل، میوۀ زن و مرد باایمان و متقی، فرزندانی صالح و شایسته است.
در حدیثی از رسول گرامی اسلام(ص) نقل شده است که فرمود:
«بهخاطر چهارچیز با زن ازدواج میکنند: مال و ثروتش، زیباییاش، دینداریاش و اصل و نَسَب خانوادهاش؛ و تو با زن متدیّن ازدواج کن»
(کنزالعمال، ج 16، ص 303)
اخلاق نیکو، لازمۀ زندگی مشترک است و بدون آن، زندگی چیزی جز صحنۀ جنگ همیشگی نیست. زن و شوهر باید برای احساسات یکدیگر احترام قائل باشند. گاه در زندگی زناشویی باید بهخاطر طرف مقابل از خواسته و تمایلات شخصی کم کرد یا آن را به تعویق انداخت و این بدون داشتن روحیۀ ایثار که زاییدۀ اخلاق نیکو و حسنه است، امکانپذیر نیست. بردباری، مؤلّفۀ دیگر اخلاق نیکو است. مرد و زن باید در برابر ناملایمات زندگی از خودشان توانایی نشان دهند و بهراحتی تسلیم نشوند. ناخوشیها و رنجها جزو امور لاینفک زندگی است و بدون آنها افراد به ارزش واقعیِ آسایش و راحتی پی نمیبرند. گاه همین دشواریها زمینهساز تعالی و تکامل فرد میشود. ماه برای تبدیلشدن به بدر کامل، چارهای جز گذر از محاق و هلال ندارد و گندم تا زیر خاک زندانی نشود، نمیروید. آدمی نیز همینگونه است. باید سختیها و رنجها را تحمل کند و با همّتی زایدالوصف به مقامات بالاتر برسد.
(1)همّت عالی ز فلک بگذرد (2)مرد به همّت ز ملک بگذرد
(خواجوی کرمانی)
همشأن و همطرازبودن از مهمترین عوامل دوام و ثبات ازدواج است. در آموزههای اسلامی بر این موضوع بسیار تأکید و از آن با واژۀ «کُفو» یاد شده است. کُفو در لغت بهمعنای شبیه و مانند است. این شباهت جنبههای گوناگونی دارد؛ از تشابهات ظاهری گرفته تا همگونی در باطن و فرهنگ و سطح علمی و اجتماعی و دینی و نمونههایی از ایندست. مهمترین وجه این همکفوبودن باید در چهرۀ دینداری جلوه کند و از آنجا که خودم از خانوادهای سیّد و متدیّن بودم، پس همسرم نیز باید از این ویژگی برخوردار میبود.
در آن روزها آوازۀ جوانی مؤمن، خوشاخلاق، درستکار، موفق، دستبهخیر و البته تاجرپیشه میان بازاریان و مردم محله دهان به دهان میچرخید. در این میان، عدهای نیز از طریق واسطه و پیغام، رضایت قلبی خود را از این امر مقدس اعلام میکردند و به گوش من هم میرسید؛ اما تقدیر راه دیگری پیش رویم گذاشت. منزل پدرم و آقای حاج احمد ابریشمکار دیواربهدیوار بود. همسر آقای ابریشمکار، حاجیهخانم پورکاظمی، در خانهاش جلسات دعا و قرآن برگزار میکرد و به همین سبب، خانوادههای اصیل و مذهبی را بهخوبی میشناخت. روزی به مادرم پیغام داد که من با حسینآقا کار دارم. وقتی به خانۀ او مراجعه کردم، دربارۀ دختر مدنظر با من صحبت کرد و از ویژگیهایش گفت و عاقبت نیز برای اینکه همین حرفها را از منبع درست دیگری بشنوم، با منزل خانم علویه همایونی، از شاگردان شاخص حاجیه خانم مجتهده امین، تماس گرفت و از او خواست اوصاف خانوادۀ آیندهام را برای من بگوید.
زینتالسادات علویه همایونی، متخلّص به «علویه همایونی» و مشهور به بانو همایونی در سال ۱۲۹۶شمسی در اصفهان متولّد شد. پدرش سیّد رحیم همایونی و مادرش سلطانآغا همایونی بود. سلطانآغا مادرخواندۀ همسرِ بانو امین بود که پس از فوت سیّد محمدتقی امین با سیّد رحیم ازدواج کرد. زینتالسادات دومین فرزند او بود. بانو امین و سلطانآغا از دوستان نزدیک یکدیگر بودند؛ بههمین جهت، زینتالسادات از شاگردان ویژۀ بانو امین شد. او نخستین شاگرد بانو مجتهدۀ امین بود و مدت پنجاهسال در حضور او کسب علم کرد.
زینت السادات علویه همايونى، متخلص به «علویه همايونى» و مشهور به بانو همايونى از شاگردان ويژۀ بانو امين
زینتالسادات تحصیلات ابتدایی را در منزل نزد مادر آغاز کرد. سپس نزد برادرشان تا کلاس نهم قدیم را خواند و چون به ریاضی علاقهمند بود، در یادگیری این درس نیز اهتمام خاصی داشت. او در شانزدهسالگی نزد بانو امین به یادگیری قرآن، دعای کمیل و مقدمات عربی پرداخت. خانم همایونی بهجز بانو امین، از محضر بزرگانی همچون شیخ حیدرعلی محقق، حاجآقا صدر کوپایی و آقای اَشَنی قودجانی نیز کسب فیض کرد. او در سال 1343 وارد دانشگاه الهیات شد و در همان زمان پیشنهاد تأسیس کانون علمی بانوان را به بانو امین داد و موفق شد در سال 1344 با امتیاز علمی بانو امین «مکتب فاطمه» را تأسیس کند و یکسال بعد هم امتیاز تأسیس دبیرستان دخترانۀ امین را گرفت.
بانو همایونی بهجز مدیریت و تدریس در مکتب فاطمه، مدیر دبستان نرجس و صاحبامتیاز و مدیرمسئول مدرسۀ گلستانیان نیز بود. ترجمۀ اربعینالهاشمیه از بانو امین، زن مظهر خلاقیت الله، ترجمۀ بخشی از اسرارالآیات ملاصدرا، عشق ذویالقربی؛ دربارۀ حضرت زهرا (س)، نسیم ولایت و دربارۀ حضرت علی(ع) ازجمله آثار بانو همایونی است.
نظم و مدیریت در کار و انقلابیگری و ولایتپذیری از بارزترین خصوصیات بانو همایونی است. او در سال 1388شمسی بهعنوان چهرۀ ماندگار شناخته شد و دو سال بعد، طی مراسمی در اصفهان از مقام شامخ ایشان تجلیل بهعمل آمد.
خانم همایونی از پشت تلفن «داستان دلبران آغاز کرد» و «قصۀ خوبان بهنوعی بازگفت» و با دل و جان من همان کرد که شعر و چنگ رودکی با امیر سامانی.
(1)عشق شوری در نهاد ما نهاد (2)جان ما در بوتۀ سودا نهاد
(3)گفتوگویی در زبان ما فکند (4)جستوجویی در درون ما نهاد
(5)داستان دلبران آغاز کرد (6)آرزویی در دل شیدا نهاد
(7)رمزی از اسرار باده کشف کرد (8)راز مستان جمله بر صحرا نهاد
(9)قصۀ خوبان بهنوعی بازگفت (10)کآتشی در پیر و در بُرنا نهاد
(11)ازخمستان جرعهای برخاک ریخت (12)جنبشی در آدم و حوّا نهاد
(13)عقل مجنون در کف لیلی سپرد (14)جان وامق در لب عذرا نهاد
(15)دمبهدم در هر لباسی رخ نمود (16)لحظهلحظه جای دیگر پا نهاد
(17)چون نبود او را معین خانهای (18)هر کجا جا دید، رخت آنجا نهاد
(عراقی، دیوان اشعار، غزل 46)
خانم زهرا پورکاظمی، دختر یکی از تاجران و بازاریان متدیّن اصفهان بود. او بهدلیل تربیت صحیح خانوادگی و نیز کسب فیض از محضر بانو امین، نمونۀ کامل یک زن باایمان و محجوب بود.
سیّده نصرتبیگم امین معروف به «بانوی ایرانی» در سال 1265شمسی در اصفهان متولّد شد. در چهارسالگی وارد مکتب شد و تا یازدهسالگی به تحصیل زبان عربی پرداخت. بانو امین در پانزدهسالگی با پسرعموی خود، حاج میرزا، ملقّب به معینالتجار که از بازرگانان سرشناس اصفهانی بود، ازدواج کرد. این بانوی اندیشمند و عارف، با پشتکار و کوششی بینظیر به تحصیل صرف، نحو، بلاغت، تفسیر، علم حدیث، فقه، اصول، فلسفه و عرفان پرداخت و با وجود مشکلات متعددی که در آن زمان بر فضای جامعه حاکم بود، در چهلسالگی مَرتَبت و تسلّط علمی ایشان به تأیید علما و مراجع تقلید وقت رسید و به دریافت درجۀ اجتهاد و روایت نایل شد.
بانو امین از چهلسالگی تا واپسین دم حیات گهربار خویش به تألیف کتابهای مختلف، تدریس و پاسخگویی به پرسشهای دینی مردم و ارشاد زنان پرداخت. این بانوی مؤمن سرانجام پس از عمری خدمت خالصانه در 97سالگی (23 خرداد 1362شمسی) به جوار رحمت الهی شتافت و در بقعۀ خانوادگی خاندان امین در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
(378) پس از مراسم خواستگاری و آشنایی دو طرف با یکدیگر و اعلام رضایت از جانب خانوادۀ پورکاظمی، مقدمات ازدواجمان فراهم شد و زندگی مشترکمان را با توسّل به اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و قراردادن سراجان منیر جامعۀ بشری یعنی خاندان حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) شروع کردیم. در طول همة این سالها همسرم همواره و در همۀ زمینهها یار و یاور و پشتیبانم بوده و همواره نور امید را برای خدمت بیشتر به جامعه در دلم روشن نگه داشته است تا در سایۀ توکل به خدا و اهلبیت(ع) از هیچگونه دشواری برای ایفای وظائف دینی و اجتماعی نهراسم. همسرم ضمن تشویق من، با برگزاری جلسات قرآن و دعا و سخنرانیهای مذهبی در منزل سعی کرد علاوه بر اینکه محیط خانه خدایی باشد، فرزندانمان نیز با عطر قرآن و دعا اُنس بگیرند و بزرگ شوند. او نهایت کوشش خویش را بهکار برد تا فرزندانمان، راه و سیرۀ اهلبیت(ع) را الگوی خود قرار دهند و در آینده بتوانند منشأ خیر فراوان شوند و با اعمال خود گرهی از کار فروبستۀ بندگان خدا بگشایند.
(1)کهرا خانه آباد و همخوابه دوست (2)خدا را به رحمت نظر سوی اوست
(3)چو مستور باشد زن و خوبروی (4)به دیدار او در بهشت است شوی
(5)کسی برگرفت از جهان کام دل (6)که یکدل بود با وی آرام دل
(سعدی، بوستان، باب هفتم)
حاصل این پیوند مقدس و الهی، سه دختر بهنامهای مهرالسادات، ملیحهالسادات و منیرالسادات و یک پسر بهنام سیّد محمد شهابالدین رضازاده است که همگی در زیر سایۀ توجهات ائمة معصومین(ع)، فرزندانی صالح و پاک و باسوادند. بهعنوان یک دوست و رفیق برای همسر و فرزندانم، همواره به آنان توصیه کردهام تا در کارشان به خدا توکل کنند و به امدادهای غیبی امیدوار باشند. اگر انسان هدفی نیکو را دنبال و در این راه به خدا توکل کند و از او یاری بخواهد، مطمئناً خداوند او را تنها نخواهد گذاشت و در سختترین شرایط دستش را خواهد گرفت و آبرویش را حفظ خواهد کرد.
زندهیاد استاد مرحوم حبیبالله فضایلی سمیرمی، روحانی فاضل و خوشنویس بزرگ جهان اسلام، پس از این ازدواج مبارک، آیۀ 187 سورۀ بقره را به خط ثُلث نوشت و بهیادگار به بنده اهدا کرد:
﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾ صدق الله العلی العظیم
ویژگی های خانواده برتر در اسلام
خانواده، کانونی مقدس است و در سایۀ پیوند زناشویی میان دو جنس مخالف و پیدایش و تولید فرزندان، شکل میگیرد. این نهاد از نخستین نظامهای عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندیهای حیاتی و عاطفی انسان و نیز بقای جامعه ایجاد شده است و نمونۀ کامل و جامع آن را در فرهنگ اسلامی و در سیرۀ اهلبیت(ع) مشاهده میکنیم:
﴿وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا﴾
«و ما را بر پرهيزكاران (در مسابقه بهسوى ايمان يا رهبرى در اصول و فروع و معارف) پيشوا گردان»
(فرقان، آیة 74)
در اسلام برای تشکیل خانواده، ملاکهایی معرفی شده است. هر قدر ارکان تشکیلدهندۀ خانواده با آن ملاکها بیشتر منطبق باشد، به همان مقدار از شایستگی و برتری برخوردار خواهد بود. در روایات و سیرۀ معصومین(ع) ارشادها و راهنماییهایی وجود دارد که میتوان از آنها، خانوادههای برتر و شایسته را شناخت و با بهرهگیری از این آموزهها زندگی خود را سامان داد.
در خانوادۀ برتر باید مناسبات و روابطی منطبق با آموزههای دینی حاکم باشد تا خروجی آن انسانهایی شایسته و مؤثر در برپایی جامعۀ ایدهآل اسلامی باشد. از نظر اسلام، مال و فرزند چیزی نیست که کسی به آنها ببالد و بگوید: ﴿نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلادا﴾؛ «و گفتند كه ما بيشتر (از شما) اموال و اولاد داريم و ما هيچگاه عذاب نمىشويم» (سبأ، آیة 35). همچنین، زور و قوت و اقتدار مادی نیز معیار برتری نیست: ﴿كَالَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَ خُضْتُمْ كَالَّذي خاضُوا أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون﴾؛ «(شما كافران و منافقان) همانند كسانى هستيد كه پيش از شما بودند و قدرت آنها بيش از شما و اموال و اولاد آنها فزونتر از شما بود. پس، از نصيب (دنياى) خود بهرهمند شدند. شما نيز از نصيبتان بهرهمند شديد، همانگونه كه آنها كه پيش از شما بودند، از نصيبشان بهرهمند شدند و (در گناه و شهوات) فرو رفتيد، چنانكه آنان فرورفتند. آنها عملها(ى خير)شان در دنيا و آخرت باطل و تباه شد (در دنيا خوشنامى، دعاى مسلمين و توفيقات غيبى و در آخرت پاداشهاى نيكو را نيافتند) و آنها همان زيانكارانند» (توبه، آیة 69).
برخورداری از قوم، قبیله و عشیره، جاه و مقام و شهرت نیز ملاک برتری نیست: ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير﴾؛ «اى مردم، بىترديد ما همۀ شما (افراد نوع بشر) را از يک مرد و زن (آدم و حوّا) آفريديم يا هر فرد شما را از يک پدر و مادر خلق كرديم و شما را قبيلههاى بزرگ و كوچک قرار داديم تا همديگر را بشناسيد (پس در ميان شما برترى نژادى نيست بلكه) مسلّماً گرامىترين شما در نزد خدا پرهيزكارترين شماست. همانا خداوند بسيار دانا و آگاه است» (حجرات، آیة 13).
قرآن کریم بهترین الگوها را برای شناسایی خانوادة برتر به جهانیان معرفی کرده است. برای نمونه خاندان حضرت ابراهیم(ع) از آنجمله است: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمين﴾؛ «بهيقين، خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان (زمان خودشان) برترى داد» (آلعمران، آیة 33). ابراهیم(ع) پدر چنین فرزندانی است: ﴿فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَليم﴾؛ «پس او را به پسرى بردبار (اسماعيل) بشارت داديم» (صافات، آیة 101). ﴿وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحين﴾؛ «و او را به (فرزندى بهنام) اسحاق، پيامبرى از شايستگان، مژده داديم» (صافات، آیة 112).
همچنین قرآن خانوادۀ حضرت مریم(س) را نیز برتر دانسته و از آن به آلعمران یاد کرده است. در این خانوادۀ برتر، دو بانو یعنی حضرت مریم(س) و مادرش با عنوان «صفوه» و «برگزیدۀ الهی» به جهانیان معرفی شدهاند. حضرت مریم(س) با آنهمه کمالاتی که قرآن به برخی از آنها اشاره کرده، دستپروردۀ مادری نمونه است که او را به پناه خدا میسپرد و خدا نیز به او پناه میدهد. آن پناهخواستن نیز در کنار محراب، عبادت بود و به استجابت رسید.
خانوادۀ حضرت یحیی(ع) و حضرت موسی(ع) نیز از اینجمله است. همسر حضرت موسی(ع)، دختر حضرت شعیب(ع)، دارای صلاحیتهای اخلاقی و معنوی فراوانی است که قرآن کریم نجابت و حیای او را ستوده است: ﴿فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشي عَلَى اسْتِحْياءٍ قالَتْ إِنَّ أَبي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ﴾؛ «ناگهان يكی از آندو به سراغ او آمد، در حالیكه با نهايت حيا گام برميداشت و گفت: پدرم از تو دعوت میكند تا مزد سيرابكردن گوسفندان را به تو بپردازد. هنگامیكه موسی نزد او (شعيب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: نترس! از قوم ظالم نجات يافتی!» (قصص، آیة 25).
عالیترین مصداق خانواده در نزد شیعه، خانوادهای است که از پیوند ملکوتی وجود نازنین حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) تشکیل شده است. این دو وجود مقدس، دو مصداق انسان کامل و مطلوب هستند. علی و فاطمه «کُفو» یکدیگرند؛ اگر علی نبود، فاطمه در عالم همتایی نداشت و اگر فاطمه نبود، برای علی کُفوی نبود. پیوند آندو در آسمانها و نزد عرشیان برقرار شد و در جمع زمینیان تحقق عینی یافت. رسول خدا(ص) در هنگام ازدواج آندو وجود عرشی، آنان را اسوه و الگوی امت خویش خواند و فرمود: «زندگی علی و فاطمه سراسر الگوست؛ همسرداری علی، مدیریت او در خانه و خانواده، شوهرداری فاطمه، خانهداری و تربیت فرزند او در عالم نظیر ندارد و تا قیامت برای جهانیان نورافشانی میکنند.»
تصوير تابلوی اهدايی جهت مراسم ازدواج به جناب آقای حاج سیدحسين رضازاده مزين به خط ثلث آیات قرآن نوشته شده توسط مرحوم استاد حبيب اللَّه فضائلى سميرمى
علامه محمد اقبال لاهوری، شاعر، فیلسوف، سیاستمدار و متفکر مسلمان پاکستانی، قصیدهای مشهور دربارۀ حضرت فاطمه(س) سروده و آن حضرت را اسوهای کاملی برای زنان اسلام معرفی کرده است. آن قصیده چنین است:
(1)مریم از یک نسبت عیسی عزیز (2)از سه نسبت حضرت زهرا عزیز
(3)نور چشم رحمه للعالمین (4)آن امام اوّلین و آخرین
(5)آنکه جان در پیکر گیتی دمید (6)روزگار تازهآیین آفرید
(7)بانوی آن تاجدار «هل اتی» (8)مرتضی مشکلگشا شیر خدا
(9)پادشاه و کلبهای ایوان او (10)یک حسام و یک زره سامان او
(11)مادر آن مرکز پرگار عشق (12)مادر آن کاروانسالار عشق
(13)آن یکی شمع شبستان حرم (14)حافظ جمعیت خیرالامم
(15)تا نشیند آتش پیکار و کین (16)پشت پا زد بر سر تاج و نگین
(17)وان دگر مولای ابرار جهان (18)قوت بازوی احرار جهان
(19)در نوای زندگیسوز از حسین (20)اهل حق حریتآموز از حسین
(21)سیرت فرزندها از امهات (22)جوهر صدق و صفا از امهات
(23)مزرع تسلیم را حاصل بتول (24)مادران را اسوۀ کامل بتول
(25)بهر محتاجی دلش آنگونه سوخت (26)با یهودی چادر خود را فروخت
(27)نوری و هم آتشی فرمانبرش (28)گم رضایش در رضای شوهرش
(29)آن ادبپروردۀ صبر و رضا (30)آسیاگردان و لب قرآنسرا
(31)گریههای او ز بالین بینیاز (32)گوهر افشاندی بدامان نماز
(33)اشک او برچید جبریل از زمین (34)همچو شبنم ریخت بر عرش برین
(35)رشتۀ آیین حق زنجیر پاست (36)پاس فرمان جناب مصطفاست
(37)ورنه گِرد تربتش گردیدمی (38)سجدهها بر خاک او پاشیدمی
(اقبال لاهوری، رموز بیخودی)