ارزش انسان و بقای او به علم و آگاهی است و ارزش علم به عمل صالح و ارزش و فضیلت عمر به اخلاص.
همانگونه که آب، مایۀ حیات هستی و عامل شادابی و رویش است، اخلاص نیز موجب حیات و ارزش اعمال و پشتوانهای برای بقا و دوام آن است.
اهمیت عمل بیش از آنکه به اندازه و مقدار آن مرتبط باشد، به کیفیت، نحوه و چگونگی آن ارتباط دارد. فرمودۀ کلام وحی در آیۀ مبارک:
﴿الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ﴾
«همان كه مرگ و زندگى را (براى شما آدميان) پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد و اوست مقتدر شكستناپذير و آمرزنده»
(ملک، آیة 2)
ارزش عمل را به درست انجامدادن و با خلوص به پایانرساندن میداند و اشارهای به کثرت عمل نمیکند.
در همینباره امام صادق(ع) میفرماید:
«مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى عَبْدٍ أَجَلَّ، مِنْ أَنْ لَا يَكُونَ فِي قَلْبِهِ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى غَيْرُه»
«خداوند عزّوجلّ نعمتى بالاتر از اين به بندهاش نداده است كه در قلبش جز خدا نباشد»
(بحارالأنوار، ج 67، ص 198)
اخلاص به جوهرۀ عمل، ارزش و کرامت میبخشد و کیمیای کمیابی است که مس وجود و اعمال آدمی را به طلای ناب تبدیل میکند. به همین جهت از خالصسازی عمل به مثابة سرّ و راز الهی یاد شده است:
«الْإِخْلَاصُ سِرٌّ مِنْ أَسْرَارِي اسْتَوْدَعْتُهُ قَلْبَ مَنْ أَحْبَبْتُ مِنْ عِبَادِي»
(بحارالأنوار، ج 67، ص 249).
حضرت مولیالموحدین علیبنابیطالب(ع) اینگونه آرزو میکند:
«أَيْنَ الَّذِينَ أَخْلَصُوا أَعْمَالَهُمْ لِلَّهِ وَ طَهَّرُوا قُلُوبَهُمْ لِمَوَاضِعِ نَظَرِ اللَّهِ؟»
«کجایند کسانی که برای خدا کار خالص انجام دهند و دل را که جایگاه نظر و عنایت خداست، از هرگونه ناخالصی و گناه پاک کنند؟»
(غررالحکم، ص 183)
(1) عمل به اخلاص نیّت نکوست (2) وگرنه چه آید ز بیمغز پوست
(3) چه زُنار مغ در میانت چه دلق (4) که در پوشی از بهر پندار خلق
(سعدی، بوستان، باب پنجم)
و در ادامه نیز میفرماید:
«طُوبى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ الْعِبَادَةَ وَ الدُّعَاءَ، وَ لَمْ يَشْغَلْ قَلْبَهُ بِمَا تَرى عَيْنَاهُ، وَ لَمْ يَنْسَ ذِكْرَ اللَّهِ بِمَا تَسْمَعُ أُذُنَاهُ، وَ لَمْ يَحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِيَ غَيْرُهُ»
«خوشا به حال کسانی که عبادت و دعای خویش را خالصانه انجام میدهند و قلب خود را به آنچه دیدگانشان میبیند، گرفتار نمیکنند و همواره به یاد خدا هستند و شنیدنیها و اقوال، آنها را از یاد خدا غافل نمیکند و از آنچه دیگران دارند، به دل خود اندوهی راه نمیدهند»
(کافی، ج3، ص45).
(1) چیست اخلاص دل از خود کندن (2) کار خود را به خدا افکندن
(3) نقد دل از همه خالص کردن (4) روی چون زر به خلوص آوردن
(5) دل به اسباب جهان نادادن (6) دیده بر حُور جنان ننهادن
(جامی، هفت اورنگ، عِقد بیستوهفتم)
با توجه به سیرۀ اجدادش، اخلاص سیّد فضلالله و باور او به ارزشهای اعتقادی بینظیر بود. ایشان به خلوص در عمل و گفتار، زبانزد عام و خاص و به سیره و سلوک اجداد طاهرینش متمسّک و پایبند بودند. براساس همین اعتقاد و التزام عملی در حُسن خُلق، تمایلی شدید به فراگیری علوم اسلامی پیدا کرد و از پانزدهسالگی وارد یکی از کانونهای برجستۀ روحانی و معنوی اصفهان و از نهادهای آموزشی مؤثر در جهان تشیّع یعنی مدرسة علمیة «صدر بازار» شد.
مدرسة صدر بازار بنایی مربوط به دورۀ قاجار و یکی از آثار ارزشمند و باسابقۀ تاریخی است که با اراده و همّت مرحوم محمدحسینخان صدر اصفهانی، صدراعظم باکفایت فتحعلیخان قاجار، در قطعهزمینی به مساحت نُه هزار مترمربع در اواسط نیمۀ اوّل قرن سیزدهم قمری ساخته شد. این مدرسه در مرکز بازار گلشن یا بازار جارچیباشی اصفهان در نزدیکی دروازۀ اشرف و در مجاورت مسجد دارالشفا و بازار نجارها قرار دارد و به لحاظ فُرم و معماری از مدرسۀ چهارباغ الگو گرفته است. مدرسۀ صدر در یک قرن اخیر از نظر موقعیت علمی و اجتماعی، مهمترین مدرسۀ علمیۀ اصفهان بوده است.
محوریت آموزشی این مدرسه در حال حاضر در سطوح عالی و دروس خارج متمرکز است؛ ولی افزون بر آن، طلاب زیادی در سطوح دیگر نیز در آن به تحصیل مشغولند.
ذکر شرححال تکتک مدرّسان سطوح عالی و بزرگواران فحول دهر این مدرسه، مقالی جداگانه طلب میکند؛ لیکن از باب اشاره، به وجود دو عزیز که از استوانههای بیبدیل معرفت و اخلاق و فقاهتاند، اشارتی میکنم که نیک گفتهاند:
(1) در این چمن که ز گلهای برگزیده پر است (2) برای چیدن گل انتخاب لازم نیست
(قیصر امینپور، تنفس صبح)
رئیس و زعیم حوزۀ علمیه، مرجع عالیقدر و استاد اخلاق، حضرت آیتاللهالعظمی حاج شیخ حسین مظاهری(حفظه الله تعالی) در سال 1312شمسی در تیران، یکی از شهرستانهای استان اصفهان، در خانوادهای مذهبی و روحانی و دوستدار خاندان پیامبر گرامی اسلام(ص) پا به عرصۀ وجود نهاد. ایشان پس از اتمام تحصیلات غیر حوزوی، در سال 1326شمسی وارد حوزۀ علمیۀ اصفهان شد. دروس حوزه را نزد بزرگانی چون حاجآقا جمال خوانساری، آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی و حضرت امام خمینی(ره) گذراند. دراساة فی الاخلاق و شؤون الحکمه العملیّه (سه جلد)، دانش اخلاق اسلامی (چهار جلد)، موسوعه (بیستوهفت جلد)، معاد در قرآن، مناسک حج و عصارۀ دین، ازجمله آثار این مرجع عالیقدر است.
مدرس حضرت آیت اللَّه العظمى مظاهری در مدرسۀ صدر بازار
ازجمله شخصیتهای علمی شاخص که در زمرۀ مراجع عظام هستند و در این دارالعلم زینتبخش کرسی درس خارج نیز هستند، علامۀ فقیه آیتاللهالعظمی شیخ محمدتقی مجلسی است که در سال 1308شمسی در اصفهان متولّد شد. ایشان پس از اتمام دوران دبیرستان وارد مدرسۀ علمیۀ صدر اصفهان و بعد از آن رهسپار قم شد. پس از کسب فیض از محضر علمای قم، روانۀ نجف اشرف شد. در آنجا به مجلس درس بزرگانی چون حاج سیّد محمود شاهرودی و حاج سیّد ابوالقاسم خویی راه یافت. ایشان پس از دریافت اجازۀ اجتهاد از مراجع عالیقدر شیعه، به ایران آمد. پس از مدتی تدریس در حوزۀ علمیۀ خرمآباد و قم، به اصفهان بازگشت و در آنجا مشغول تدریس شد.
در چنین خاستگاهی، حاج سیّد فضلالله رضازاده با ذوق و علاقهای وافر، پشتکاری بسیار و استعدادی درخشان به کار و تلاش در حیطههای علمی پرداخت. ایشان با روحی آمیخته از پرهیزکاری و مُلهَم از آموزههای معنوی و اخلاق حسنه، در بسیاری از متون و دروس ازجمله ادبیات، فقه، اصول، اخبار و تاریخ، رجال و درایه و آثار معتنابهی از منابع اسلامی بهویژه معارف شیعی و مضامینی مربوط و مرتبط با اهلبیت عصمت و طهارت(ع) به تلمّذ، تحقیق و پژوهش پرداخت.
مطابق قول شیخ اجل، سعدی شیرازی،
«مراد از نزول قرآن تحصیل سیرت خوب است، نه ترتیل سورت مکتوب»
(سعدی، گلستان، باب هشتم، بخش 68)
تکمیل سجایای اخلاقی، هدف غایی رسالت حضرت ختمیمرتبت است. خواجة رسل در تمامکردن و به کمالرسانیدن مکارم اخلاقی بیان میفرماید:
«إِنَّی بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»
«بهراستى كه من براى به كمالرساندن مكارم اخلاق مبعوث شدهام»
(ارشادالقلوب، ص 174)
یا
«اِنَّ اللهَ بعثني بِتَمَامِ مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ کَمَالِ مَحَاسِنِ الْأَفْعَالِ»
«خداوند مرا برای تمامکردن بزرگواریهای اخلاقی و کاملکردن کارهای نیکو برانگیخت»
(المعجم الاوسط، ج 7، ص 74، ح 6895)
خداوند عزّوجلّ نیز آن حضرت را به عظمت اخلاقی میستاید که:
﴿إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ﴾
«و همانا تو بر ملكة نفسانى بزرگى (كه همة اخلاق فاضلة انسانى در آن جمع است) استوارى»
(قلم، آیة 4)
آن حضرت بهعنوان سرمشقی نیکو معرفی شده است:
﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾
«قطعاً براى شما در رفتار رسول خدا، ماية اقتدا و سرمشق زندگى است»
(احزاب، آیة 21)
ازهمینرو، مبرهن است که اهل معرفت برای هرچه نزدیکترشدن به ذات حضرت حق، باید در تهذیب نفس و تنظیم رفتار و کردارشان با چنان محک و ترازویی بکوشند که فرمود:
﴿وَزِنُوا بِالْقِسطاسِ الْمُستَقِیمِ﴾
«با ترازوى درست بسنجيد»
(اسراء، آیة 35)
سیّد فضلالله به تأسّی از شیخ اجل در بوستان، همیشه میگفت:
(1) مپندار سعدی که راه صفا (2) توان رفت جز بر پی مصطفی
(سعدی، بوستان، سرآغاز)
پدرم، سیّد فضلالله، در همان اوایل با بزرگان بسیاری همچون فقیه اهلبیت، مرحوم آیتالله حاج سیّد مصطفی مهدوی هُرستانی، به بحث و تبادلآرا میپرداخت. آیتالله مصطفی مهدوی هرستانی، فرزند مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین آقاسیّد مهدی، از آیات عظام و علمای بنام و دانشمندان کرام معاصر اصفهان بود که در سال 1329قمری در خانوادهای اصیل و روحانی در قریۀ هرستان ماربین اصفهان بهدنیا آمد. پدر آن مرحوم، آقاسیّد مهدی ملقّب به بحرالعطا از اعاظم علمای آن منطقه با 33 واسطه به حضرت موسیبنجعفر(ع) میرسد. او تحصیلات مقدماتی و سطوح خود را در اصفهان و در مدرسۀ «جده بزرگ»، نزد استادانی نظیر مرحوم آقاشیخ محمدعلی دزفولی و مرحوم آقاشیخ محمدحسن نجفآبادی و مرحوم آقاسیّد مهدی درچهای و حاجآقا رحیم ارباب و آقاسیّد محمد نجفآبادی فراگرفت.
پدرم نه فقط در امور علمی متبحّر و کوشا بود، بلکه در دیگر مسائل نیز دقت و ژرفاندیشی خاصی داشت. رفتار و حالات ایشان در این حوزه، ترجمانی واقعی بود از
﴿أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ﴾
«آگاه باشيد كه دلها تنها به ياد خدا آرام مى يابد»
(رعد، آیة 28)
مرحوم آیت الله حاج سیدمصطفی مهدوی هرستانی
ایشان با اتکال به ذات حضرت باری عزّ اسمه، سکینه و آرامش معنوی را کسب کرده و با جان و روح خویش آمیخته بود.
او بهجز علوم و ادبیات عربی و دانشهای بلاغی، در شعر و ادبیات فارسی، علوم مرسوم حوزوی، نجوم و هیئت نیز مهارت داشت و صاحبِ رأی بود.