مقدمه:
اقدامات عامالمنفعه و خیرخواهانهای که در حوزة فرهنگی صورت میگیرد، در توسعه و حرکت بهسوی جامعة آرمانی در بخشهای مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور، تأثیری بسزا خواهد داشت. ارجنهادن به فرهنگ و بالابردن سطح آگاهی جامعه در سطوح مختلف، باعث میشود بسیاری از ناهنجاریهای جامعه کاهش یابد. مسلّماً هنگامی که در جامعه، کتابخانهها، مراکز علمی و فرهنگی و فرهنگستانها، بهوفور دیده شود، ناهنجاریهای دیگر کمتر به چشم میخورد.
ازجمله اثرات گسترش فعالیتهای وقف فرهنگی میتوان به بالابردن سطح آگاهی جامعه، تولید مقالات علمی، تقویت فرهنگ نوعدوستی و خیرخواهی، ایجاد روحیهای سرشار از همکاری و همدلی و... اشاره کرد.
پیشینه تاریخی وقف
وقف، از دورانهای پیش در میان اقوام و ملل مختلف به انواع گوناگون مرسوم بوده است. از رومیان گرفته تا اعراب بادیهنشین و ایرانیان باستان، همگی، به این سنّت پایبند بودند و آن را سنّتی ماندگار در رواج فرهنگ خود میدانستند.
شبه وقف در میان رومیان قدیم
رومیان قدیم با نظام «مؤسسات کنیسه» و مؤسسات خیریه آشنا بودند. این مؤسسات به اداره و رسیدگی امور فقیران و ناتوانان میپرداختند. اموال اختصاصیافته از طرف خیّرین به این مؤسسات، صرف امور و مایجتاج زندگی ناتوانان و رسیدگی به فقرا میشد.
رومیان عقیده داشتند که «اشیاء مقدسه» بنا به سنن مذهبی و تشریفات و مقرراتی که توسط کاهنان وضع و اجرا میشد به خدا اختصاص مییابد. اشیائی مانند معابد، نذرها، هدایا و امثال آن، ممنوعالبیع و ممنوعالرهن بودند و کسی حق نداشت آنها را تملّک نماید؛ زیرا به خدا تعلّق داشتند.
وقف در میان رومیان، کاملاً مشابه نظام وقف در میان مسلمانان بود. هر دو نظام، هدفی واحد (کسب رضایت الهی در انجام وقف) را تعقیب مینمود (ر. ک: احکام وقف در شریعت اسلام، ج 1، ص 41؛ چرا و چگونه وقف کنیم؟، ص 44 و 45)
شبه وقف در تمدن بابل قدیم
بابلیان با نوعی از تصرفات مالی که شبیه وقف بود و از حق انقطاع برخودار بود آشنا بودند. پادشاه، زمینی از املاک خودش را در اختیار بعضی از کارکنان خود میگذاشت تا از درآمد آن بهره بگیرند، بدون آنکه مالک زمین شوند و بتوانند آن را به دیگری منتقل کنند. همین حق بهترتیبی که قانون تعیین میکرد به ورثه منتقل میگردید (احکام وقف در شریعت اسلام، ج 1، ص 38 و 39).
وقف در ایران باستان
در ایران باستان، وقف به دو صورت عام و خاص بهنام «گهتبار» یا «گاه انبار» وجود داشت. وقف عام برای خیریه یا مؤسسات مذهبی و مقاصد شبیه به آن بود. و وقف خاص چنان بود که مال برای مدتی محدود یا مدت حیات، مشخص و پس از آن، برای اولاد و احفاد (نوادگان) وقف میشد (ازکانی، پرویز، 1381، «وقف در ایران باستان»، وقف میراث جاودان، سال دهم، شمارة 1، ص 83).
زرتشتیان طبق تعالیم کتاب اوستا به احداث آتشکدهها و ارائة خدمات به زائران آن معابد مبادرت نموده و در جوار معابد خود مراکز آموزشی مذهبی دایر میکردند و زمینهای وقفی خود را در اختیار موبدان قرار میدادند تا از محل درآمدها، هزینههای آتشکده و موبدان و زائران و کشاورزان بیبضاعت و همچنین نگهداری حیوانات تأمین شود. ازاینرو، دورة ساسانیان املاک وقفی گسترش یافت. ازجمله پادشاهانی که در این امر مشارکت میکردند، خسرو پرویز بود که خراج بعضی دِهها را وقف بعضی از معابد کرد؛ زیرا در آیین زرتشتی، کمک به دیگران بهعنوان داد و دِهِش، ستوده است (حاجی بابایی، احمد، 1385، «سیر تحول و توسعة املاک و مستغلات دانشگاه تهران»، رسالة دکترا، تهران، دانشگاه تهران، دانشکدة ادبیات علوم انسانی، ص 685).
تاریخ پیدایش و چگونگی وقف و نذور در میان اقوام قدیم بهطور دقیق روشن نیست؛ ولی از قرائن و شواهد تاریخی چنین بهدست میآید که از آغاز پیدایش ادیان آسمانی و بعثت انبیا و ظهور کاهنان و ساختهشدن معبدها و آتشکدهها، صدقات و نذوری مانند «اوقاف« وجود داشته است. این صدقات و نذور صرف عمران و آبادی معابد و امور خیریه میشده است. کاهنان، موبدان، هیربدان، کشیشان و کاتبان نیز از همین راه امرار معاش میکردند (نادر ریاحی سامانی، 1391، بهرهوری در قلمرو وقف و امور خیریه، ص 19).
وقف در بین ایرانیان
از میان ملل قدیم، اقوام آریایینژاد، بهویژه ایرانیان که از زمانهای دور به پیروی از آیین وکیش خود به کارهای نیک و آبادانی و دستگیری از درماندگان و بینوایان توجه بسیاری داشتند، بهیقین دارای موقوفات و نذور بسیاری برای نگهداری معابد و آتشکدههای خود بودهاند که پارهای از آنها در شهرهای ایران، مثل یزد و کرمان بهجای مانده است.
هنگام فتح شوش توسط مسلمانان در بقعة دانیال نبی(ع)، سندی به دست آمد که به موجب آن گنجی برای پرداخت وامهای بدون بهره اختصاص یافته بود.
وقف در اسلام
در اسلام بر انجام کارهای خیر و انفاق در راه خدا، تأکید بسیاری شده است. نخستین وقف در اسلام توسط پیامبر(ص) و پس از غزوة اُحُد صورت گرفت. پس از جنگ، پیامبر(ص) هفت نخلستان را که شخصی یهودی بهنام «مخیریق» وصیت کرده بود درصورت کشتهشدنش در جنگ در اختیار پیامبر(ص) قرار بگیرد، بر مسلمانان وقف کردند (نادر ریاحی سامانی، 1391، بهرهوری در قلمرو وقف و امور خیریه، ص 20).
حضرت علی(ع) نیز باوجود زندگی زاهدانه، اراضی و املاکی در اختیار داشتند که بسیاری از آنها را خودشان آباد کرده بود. درآمد این املاک در زمان حیات حضرت(ع) صرف کارهای خیر میشد و پس از ایشان نیز مقرر کرده بودند که این اموال در چه راهی مصرف شود. شاید نخستین وقفنامة رسمی در اسلام، همان وصیتنامة حضرت علی(ع) باشد که دربارة اموال و املاک خود سخن گفته و بسیاری از آنها را در زمرة صدقه قرار دادهاند و رسیدگی و نظارت بر آنها را نیز بر عهدة امام حسن (ع) گذاشتند (نادر ریاحی سامانی، 1391، بهرهوری در قلمرو وقف و امور خیریه، ص 19 و 20).
کتابخانه های وقفی در حوزه فرهنگ اسلامی
طبق گفتة مورّخان، مسلمانان به هر کشور و سرزمینی وارد میشدند، مسجد و مدرسه را با هم میساختند. بیتردید در فرهنگ اسلامی، تأسیس مدرسه و حتی مسجد، بدون تأسیس کتابخانه معنا ندارد. برایناساس، مسلمانان، مسجد و مدرسه و کتابخانه را با هم میساختند. کتابخانهها وکتب وقفی هماکنون در تمام سرزمینهای مسلماننشین بهوفور دیده میشود؛ برای نمونه میتوان از کتابخانة آستان قدس رضوی نام برد که تمام کتابهای آن، وقف است.
کتاب های وقفی به جای مانده
یحیی محمودساعاتی در صفحة 33 کتاب وقف و ساختار کتابخانههای اسلامی، به نقل از عبدالله جبوری مینویسد: «علاقۀ علمای اسلام به فراگیری علم موجب شد تا آن دسته از فقها که وقف اشیای منقول را جایز نمیدانستند، وقف کتاب را از این اصل کلی مستثنا کنند... ازاینرو، وقف کتب پدید آمد و مسلمانان و افراد خیّر و نیکوکار بهانگیزة خیرخواهی و سودرسانی به مردم، اقدام به وقف کتب میکردند.»
نخستین کتب وقفی را میتوان در کتابخانة عبدالحکم جمحی که وی آن را در قرن اوّل هجری در مکه مکرمه تأسیس نمود، جستوجو کرد (یحیی محمودساعاتی، وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی، ترجمة احمد امیری شادمهری، ص 33).
ساعاتی مینویسد: «از قرن چهارم قمری بهبعد، کتابخانههای وقفی در سراسر حوزههای فرهنگی مسلمانان رواج یافت و گسترش پیدا کرد؛ بهطوریکه شهری نبود که کتابخانة وقفی نداشته باشد.» او دربارۀ کتابخانه فیروزآباد فارس اظهار میدارد: «این کتابخانه دارای نوزده هزار جلد بوده که بر طالبان علم وقف شده بود.»
دربارة افزایش تعداد کتابخانههای وقفی و گسترش آنها، یادآور میشویم که در قرن هفدهم قمری، تنها در شهر مروشاهجان، ده گنجینه کتاب وقفی وجود داشت. یاقوت حموی دربارۀ آن میگوید: «من نظیر این شهر را از لحاظ فراوانی گنجینههای موجود در آن، ندیدهام. دو گنجینة در مسجد جامع آن بود که به یکی از آن دو «عزیزیه» گفته میشد و فردی بهنام عزیز الدین ابوبکر عتیق زنجانی آن را وقف کرده بود. در آن کتابخانه، نزدیک به دوازده هزار جلد کتاب وجود داشت؛ و به دیگری گنجینة «کمالیه» گفته میشد... گنجینة «شرفالملک مستوفی ابوسعد محمد بن منصور» در مدرسة او بود... گنجینهای در مدرسة العمیدیه وجود داشت و گنجینهای بود متعلق به مجدالملک یکی از وزرای متأخر این شهر و گنجینههای خاتونیه در مدرسهاش و ضمیریه در خانقاه آنجا قرار داشت که دسترسی به کتب آنها آسان بود و اقامتگاه من هیچگاه از حدود دویست جلد کتاب که بیشتر آنها را بدون سپردن وثیقه دریافت کرده بودم، خالی نبود (یاقوت حموی، معجمالبلدان، ج 8، ص 36).
وقف مصاحف و کتب
اسحاق بن مدار ابوعمرو شیبانی بیش از هشتاد نسخه از قرآن را به خط خود نوشت و آنها را یکی پس از دیگری به مساجد کوفه سپرد. ظاهراً این مَصاحف جنبة وقفی داشته است (خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 2، ص 329). مفضّل بن محمد ضبی (متوفای 208قمری)، مصاحف زیادی نوشت و وقف مساجد کرد (سیوطی، بغیهالوعاه، ج 2، ص 297). در زمان متوکل عباسی (متوفای 247قمری)، وقف کتاب اهمیت زیادی پیدا کرد؛ بهطوری که در اثر آن، مسجد عمر در قاهره نیاز به کتابدار پیدا کرد (قلعشندی، صبح الاعشی، ج 1، ص 419). از آن پس، تکمیل کتابخانهها در مساجد و وقف کتاب و قرآن مجید و تفاسیر رایج شد.
میتوان گفت کتابخانههای مساجد، نخستین کتابخانههای عمومی در بین مسلمانان بوده است.
وقف دیوان حافظ بر مزار او
به موازات وقف کتاب و منابع قدسی نظیر قرآن مجید و تفاسیر، آثار و تألیفات دیگر که در نزد مردم از جایگاه و شأن معرفتی والایی برخودار بوده و آن را بهحرمت پاس میداشتند، نظیر دیوان شریف لسانالغیب حافظ شیرازی، اصلی رایج بوده است.
واقف: سلطان یعقوب بایندری آق قوینلو
نویسندة وقفنامه: جلالالدین دوانی، فیلسوف نامی سدۀ نهم قمری
وقف قرآن کریم، وقف تورات، انجیل، اوستا و... را شنیدهایم؛ اما وقف دیوان حافظ آن هم بر مزار خود حافظ و از جانب یک سلطان و به قلم و انشای یک فیلسوف مسلمان، جالب است (وقف میراث جاویدان، ص 61 و 69).
نخستین کتابخانه معروف در حوزه فرهنگ مسلمانان
جُرجی زیدان، مورّخ مشهور، مینویسد: «نخستین کتابخانۀ عمومی را در بغداد دایر کردند و آن را بیتالحکمه نامیدند» (تاریخ تمدن اسلام، ص 631). منافاتی ندارد که نخستین کتاب وقفی در مکۀ مکرمه و نخستین کتابخانۀ بزرگ در بغداد باشد. جُرجی زیدان دربارة کتابخانة دومین خلیفۀ فاطمی مصر، العزیز بالله، مینویسد: «وی کتابخانهای تأسیس کرد که نام آن خزانهالکتب بود. این کتابخانه دارای یک میلیون و ششصد هزار جلد کتاب بوده است (جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ص632).
در تمامی ادوار تاریخی، کتابخانههای بیشماری وقف شده و افرادی زیستهاند که محلی را برای احداث کتابخانهها وقف کردهاند. با همّت اینگونه افراد بوده است که ایران و کشورهای اسلامی، صاحب فرهنگی غنی شدند و دانشمندان و متخصصان بسیاری را به دنیای علم و دانش معرفی کردند.
امید است فعالیتها در عرصة وقف فرهنگی روزبهروز گسترش یابد و باعث رشد و شکوفایی و تولید علم و دانش در سراسر کشورهای اسلامی شود.
منابع
1. چرا و چگونه وقف کنیم؟ سید علی دانش پور، نادر ریاحی سامانی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات، 1388، صص 104- 106
2. وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی، یحیی محمود ساعاتی، احمد امیری شادمهری، مشهد: آُستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1374، ص33
3. وقف شناسی تهران، دکتر پروانه شاه حسینی، مشهد، پاپلی، 1390، ص4
4. بهره وری در قلمر وقف و امور خیریه،تالیف و گردآوری: نادر ریاحی سامانی، تهران سازمان چاپ و انتشارات، سازمان اوقاف و امر خیریه، 1391، صص19-20.