تاملی در انجام کار خیر

﴿وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ (آل‌عمران،  آیة 104)

خداوند سبحان، انسان را به‌گونه‌‌اى آفريده كه بتواند خير و شر را از هم تشخیص دهد. ازاين‌رو، هر انسانى می‌داند كه عدالت، نيكوست و ستم، زشت و بد است و احسان به ديگران، نيكوست و تجاوز به حقوق مردم، بد است. اگر اين شناخت و آگاهى از انسان گرفته شود، درواقع، انسانيت از او سلب می‌شود و با سایر حيوانات تفاوتی نخواهد داشت. 
كوتاه‌ترين سخن در شناساندن اسلام اين است كه اسلام يعنى دعوت به نيكی‌‌ها و بازداشتن از بدی‌‌ها. به‌فرمودة پيامبر خدا(ص): «دو خصلت است كه چيزى بالاتر از آن دو نيست: ايمان به خدا و سود رساندن به بندگان خدا» و به‌فرمودة امام علی(ع): «شادى خود را براى كارهاى نيكى كه پيشاپيش (براى آخرت) فرستاده‌‌اى زياد كن و اندوه فراوانت را براى نيكي‌‌‌هايى قرار بده كه از دستت رفته است» (غررالحکم و دررالکلم، ج 2، ص 592).

خیر خواهی شیوه پیغمبریست    پیـــرو راهش یقین مولاعلیست
حرف نیكو، راه نیكـو سیــرتش    بـاقیــات و صالحــات از همــتش
مهر دیدن راه ها امـا بــه خیــر    راه مـردم را نمـودنــد پاك سیــر
بر جهادی خوش نمودندرهنمون   جنتـــی دادند نشان بر مــؤمنـون
موعظه در كار كردند ابتـــكار     آن نصیحت ها بهــشت آورد بــار
از سلامت دم زدند درطول كار   عاقبــت ســر زنـدگی شد افتـخار
حرف قرآن راه بنمـودند راست   آن صـــراط مستقیـم راه خـداست
مشكل مردم به حكمت برطرف    فكر نیكــــو راهشان در هر هدف
باز دیدند حُسـن خُلقی را عیان    حُـسـن اخـــلاق نكــو كـردند بیـان
درس دادندمسلین از روی علم    تاكه مشكل حل كنند از روی حلم
گر نظــر دادنــد كاری خیر بود    آن رسولان حــرفشان آورده سود

منصور مقدّم

مسئلۀ اساسی در انجام کار خیر، اصول و باورهاست. درصورت درک بهتر این اصول، انجام کار خیر برای ما شیرین‌‌تر و جذاب‌‌تر خواهد بود. این اصول عبارتند از:
1. انجام کار خیر برای رسیدن به رضای الهی است. به این مثال توجه کنید: پرستاری را در نظر بگیریدکه باید از بیماری مراقبت ویژه داشته باشد و برای بهبودی بیمار داروها را به‌موقع به او بدهد. در این‌جا، تنها هدف پرستار، خوب‌شدن بیمار است و به مسائل جانبی توجهی نمی‌‌کند. در انجام کار خیر نیز هنگامی که هدف ما رضای خدا باشد، باید تمام کوششمان را برای رسیدن به این هدف انجام دهیم. در این صورت است که هدفمان، یعنی کسب رضایت الهی، حاصل می‌شود. اگر هدف ما از انجام کار خیر، غیر الهی باشد، مسلّماً آن کار خیر، نتیجة دلخواه و مطلوبی نخواهد داشت.
2. انجام کار خیر برای خودِ انجام‌دهندة کار خیر است؛ برای دیگران نیست.
3. خداوند تمام نعمت‌‌های مادی و معنوی را در اختیار ما قرار داده است؛ ما نیز باید در مسیر صحیح و در راه رضای الهی گام برداریم. 
4. انجام کار خیر بر اساس تعالیم شیعه و باورهای ما صورت می‌‌گیرد. ممکن است شخصی در آن‌سوی دنیا کاری خیر انجام دهد ولی چون دارای چنین باورهایی نیست، تأثیری در فرد خیّر به‌وجود نیاورد. به این آیه که به‌صراحت به این نکته اشاره کرده است توجه کنید:

﴿مَثَلُ ما يُنْفِقُونَ في‏ هذِهِ الْحَياةِ الدُّنْيا كَمَثَلِ ريحٍ فيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾
«داستان آنچه [كافران‏] در اين زندگى دنيا انفاق مى‏كنند، مانند بادى آميخته با سرمايى سخت است كه [به‌عنوان مجازات‏] به كشتزار قومى كه بر خود ستم كرده ‏اند برسد و آن را نابود كند؛ و خدا به آنان ستم نكرده است، ولى آنان به خويشتن ستم مى‏‌‌ورزند» ( آل‌عمران، آیة 117).

روح خودنمايى و رياكارى همچون بادی سوزان و خشك‌كننده بر مزرعة انفاق افراد بى‏ايمان می‌‌وزد و آن را بى اثر می‌‌سازد. اين‌گونه انفاق‌‌ها نه از نظر اجتماعى مشكلى را حل می‌‌كند (چون غالباً در غير جای خود مصرف می‌‌شود) و نه نتيجة اخلاقى براى انفاق‌كننده در پی دارد. در توضیح این مطلب، امام علی(ع) چنین می‌فرمایند: «صدقة مؤمن، سپرى بزرگ و حجابى است براى او در برابر آتش، و صدقة كافر، دارايى او را از تلف‌شدن حفظ می‌‌كند و عوض آن در همين دنيا به او داده می‌‌شود و بيماری‌‌ها را از جسم وى دور می‌‌گرداند؛ اما در آخرت نصيبى ندارد.» 
باید توجه داشته باشیم امکانات مادی و معنوی که در اختیار ما قرار دارد، ازسوی خداوند است و باید در راهی مصرف شود که رضای الهی در آن وجود داشته باشد.

پی نوشتها:
1, سوره آل عمران، آیه 104.
2, غرر الحکم، ج 2، ص 592.
3, سوره آل عمران، آیه 117.

 

بخش اول: جایگاه «خیر» در قرآن و احادیث

واژه «خیر» در قرآن

واژۀ «خير» از کلمات کلیدی قرآن است. این واژه صدو هشتاد بار در قرآن کریم به‌کار رفته و در بیشتر آیات در نقش اسم آمده است؛ مانند این آیه: ﴿ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُم‏﴾؛ «آن، برای شما بهتر است» (بقره، آیة 54) و تنها در هفت‌‌جا در نقش فعل به‌کار رفته است که ازجمله این آیه را می‌‌توان ذکر نمود: ﴿وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتار﴾؛ «و پروردگار تو آنچه را که بخواهد می‌‌آفریند و برمی‌گزیند» (قصص، آیة 68).
واژۀ خیر در ریشة لغوی خود بر عطف و میل دلالت دارد.  برهمین‌اساس گفته شده است که خیر ضد شرّ است؛ زیرا هر کسی به‌سوی آن تمایل دارد و دوست دارد به‌سوی آن بازگردد. واژة «الاستخاره» به‌معنای «طلب بازگشت» هم از همین باب گرفته شده است؛ زیرا فرد استخاره‌کننده از بین دو چیز، بهترین را طلب می‌‌کند و به‌سوی آن می‌‌رود. «الخِيَره» نیز به‌معنای اختیار است؛ زیرا کسی که چیزی را انتخاب می‌‌کند، به‌سوی آن تمایل دارد، و رو به‌سوی آن دارد، نه به‌سوی دیگری. سپس اهل زبان به مرور زمان به این ریشۀ لغوی معنای گسترده‌تری بخشیدند و گفتند: «رجل خيِّر» (مردی خیّر)؛ یعنی مردی فاضل و نیکوکار.  همچنین «الخير» یکی از نام‌‌های مال (دارایی و ثروت) است. عرب به‌خاطر خوبی‌‌هایی که در اسب وجود دارد به آن «خیر» هم می‌گوید. در اصطلاح، «الخیر» به چیزی گفته می‌‌شود که  تمام مردم آن را دوست دارند؛ مانند عقل، عدل، فضل و چیزهای مفید. متضاد آن، کلمۀ «الشرّ» است. این واژه در قرآن به دو صورت آمده است: حالت اوّل به‌صورت اسم است؛ مانند: ﴿وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ﴾ (آل‌عمران، آیة 104) و صورت دوم به‌صورت وصف (صفت) با تقدیر صیغۀ افعل (تفضیل) است؛ مانند: «و اگر روزه بگیرید برای شما بهتر است» (بقره، آیة 184).

ویژگی های کار خیر در آیات قرآن

شاخصه های کار خیر بر اساس آیات قرآن را می توان چنین طبقه بندی کرد:

قرب الهی:

نتیجة کار خیر؛ قرب الهی: ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ ﴾ (بقره، آیة 103)، ﴿لكِنِ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرار﴾ (آل‌عمران، آیة 198).

گاه فکر می‌‌کنیم کارهایی که انجام داده‌‌ایم بی‌‌اثر بوده یا چون کم بوده است، اجر و قرب الهی را در پی ندارد؛ درصورتی‌‌که چنین نیست؛ همین نیکی‌‌هاست که پیش خداوند قرب و اجر دارد؛ مثلاً اگر در یک خیابان ایستاده‌‌اید و به یک نفر نشانی جایی را می‌‌دهید، این خود یک کار خیر است. شما با این کار توانسته‌‌اید مشکلی از یک  بندة خدا حل کنید. به این آیه توجه کنید: ﴿وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ﴾ (بقره، آیة 110). تصور نكنيد كارهاى نيكى كه انجام می‌‌دهيد و اموالى كه در راه خدا انفاق مى‏ كنيد از بين مى ‏رود، خیر، «آنچه از نيكي ها از پيش مى‏ فرستيد، آن‌ها را نزد خدا (در سراى ديگر) خواهيد يافت».

تعریف خیر
خلاصة دعوت قرآن؛ خیر و نیکی: ﴿وَ قيلَ لِلَّذينَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا خَيْراً لِلَّذينَ أَحْسَنُوا في‏ هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقين‏﴾ (نحل، آیة 30).
قرآن در يك كلمه معرفى مى‏شود: خير، خوبى، مايۀ نيكى وسعادت؛ يك واژه به‌جاى صد واژه: «قالُوا خَيْراً». دعوت قرآن، دعوت به خير و نيكى است. نيكوكاران، در هر دو جهان به نيكى مى‏رسند: ﴿لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ﴾
تأکید قرآن بر انجام کار خیر: ﴿وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرات﴾ (انبیاء، آیة 73)؛ ﴿وَ افْعَلُوا الْخَيْر﴾ (حج، آیة 77)؛ ﴿وَ ما يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالْمُتَّقين‏﴾ (آل‌عمران، آیة 115).
تاکید بر انجام کار خیر

پيامبر خدا(ص) فرمودند: «عمر خود را در كار نيك صرف كنيد و خود را در معرض نسيم‌‌هاى رحمت الهى قرار دهيد. همانا خداوند، نسيم‌‌هاى رحمتى دارد كه به هر كس از بندگانش بخواهد با آن‌ها بهره می‌‌دهد. از خداوند بخواهيد كه عيب‌‌هاى شما را بپوشاند و هراسِ شما را به ايمنى بَدَل سازد» (معجم الکبیر: 1/250/720).

  •     « أَوْحَيْنَآ إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَ » (12)
  •     وَ افْعَلُواْالْخَيْرَ» (13)
  •     وَ ما يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالْمُتَّقينَ (14)
انجام کار خیر؛ منفعت شخصی
﴿وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ﴾ (آل‌عمران، آیة 178)،
﴿وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصير﴾ (بقره، آیة 110)،
﴿إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبيرا﴾ (اسراء، آیة 7)،
﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏﴾ (تغابن،آیه 16)،
﴿إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى‏ مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضى‏ وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ﴾ (مزمّل، آیة 20).
تأکید این آیات بر این نکته است که گمان نكنيد از انفاق خود سود مختصرى مى‏ بريد، بلكه تمام آنچه را انفاق مى‏ كنيد به طور كامل به شما باز مى‏ گرداند، آن هم در روزى كه شديداً به آن نيازمنديد. بنابراين، در انفاقهاى خود كاملاً دست و دل باز باشيد.
امر به معروف، همراه خیر و نیکی
﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَفَلا تَعْقِلُون﴾‏ (بقره، آیة 44)،
﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ‏ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ﴾ (آل‌عمران، آیة 110).
گاه ما فقط خودمان را شاخص نیکوکاری می‌‌دانیم و سایرین را به نیکوکاری تشویق نمی‌‌کنیم. نكتة جالب اينكه در اين آيه، مسلمانان با این عنوان معرفی شده‌اند: «بهترين امتى كه براى خدمت به جامعة انسانى بسيج شده‌اند». دليل بهترين بودن آن‌ها هم اين است: «امر به معروف و نهى از منكر میكنند و به خدا ايمان دارند». اين خود می‌‌رساند كه اصلاح جامعة بشرى، بدون ايمان و دعوت به حق و مبارزه با فساد، ممكن نيست. از اين بيان همچنین روشن می‏شود مسلمانان تا زمانى «امت ممتاز» محسوب می‌‌گردند كه به نيكي‌‌ها دعوت کنند و مبارزه با فساد را فراموش نكنند و آن روز كه اين دو وظيفه را فراموش کردند، نه بهترين امتند و نه به سود جامعة بشري خواهند بود. امام علی(ع) می‌‌فرماید: «آنگاه که تصمیم به کار نیک گرفتی، از ترس موانعی که در پیش است از هوای نفس خود سبقت بگیر؛ زیرا هوای نفس و موانع خیر همیشه در حرکتند.»
تشویق به خوبی ها

تشویق به خوبی‌‌ها: ﴿إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئاتِكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبير﴾ (بقره، آیة 271)، ﴿إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا قَديراً﴾ (نساء، آیة 149).

انفاقِ علنى، سبب تشويق ديگران و رفع تهمت بُخل از انسان می شود و تبليغی عملى  برای دین مبین اسلام است‏. نکتة تربیتی آیات آن است که باید خوبى‏ها را تشویق بود و بدى‏ها را عفو کرد: ﴿إِنْ تُبْدُوا خَيْراً ... أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوء﴾(24)

آگاهی خداوند از عملکرد انسان
﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ﴾ (بقره، آیة 197)،
﴿يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليم﴾‏ (بقره، آیة 215)
﴿وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فيهِنَّ وَ ما يُتْلى‏ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ في‏ يَتامَى النِّساءِ اللاَّتي‏ لا تُؤْتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الْوِلْدانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْيَتامى‏ بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِهِ عَليماً﴾ (نساء، آیة  127).
اعتقاد و يقين به آگاهى خداوند، رمز نشاط و اميد در انجام وظائف است: ﴿ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ﴾. چه پاداشى براى نيكوكاران باايمان از اين بالاتر كه بدانند هر كار نيكى انجام می‌‌دهند خدا از آن باخبر است و مولا و معبودشان، حاضر و ناظر است.
حقیقتاً، بسيار لذتبخش است كه اعمال خير در محضر خداوند انجام می‌‌شود. اين، پاداشى است که پیش از پاداش‌‌هاى معنوى و مادى ديگر، خداوند عالم و آگاه به نکوکاران می‌‌دهد.
تجلی خیر در اَعمال و رفتار انسان

 ارزش كارها به اخلاص است؛ ولی  انجام هر كار خير به‌صورت پنهانى و محرمانه، نشان اخلاص نيست، شايد خود، تظاهر باشد. خدمت به جامعه، دعوت به نيكوكارى و همزيستى مسالمت‌‌‏آميز، خود، سبب  تجلّی رفتار خیر در جامعه می‌‌شود و اجر عظيم از جانب خداوند را در پی خواهد داشت: ﴿نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيما﴾ (نساء، آیة 114).

اخلاق در کار خیر

﴿قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَليم﴾‏ (بقره، آیة 263).
رسول اكرم(ص) در روایتی فرمود: اگر سائلى نزد شما آمد، به يكى از اين دو روش عمل كنيد: «بذلٌ يسير اَو ردٌّ جميل»؛ یعنی يا چيزى كه در توان داريد به او عطا كنيد يا بهگونه‌ای شايسته‏ او را ردّ نماييد.
همچنين فرمود: «اگر با مال نمی‌‌توانيد به مردم رسيدگى كنيد، با اخلاق رسیدگی کنید» (تفسيركاشف، ج 1، ص 272).
انفاق بايد همراه با اخلاق باشد: ﴿قَوْلٌ مَعْرُوفٌ ... خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ﴾.
گفت‌وگوى خوش با فقير، موجب تسكين او و عامل رشد انسان است؛ درحالىكه صدقة با منّت، هيچكدام را به‌‌همراه ندارد: ﴿قَوْلٌ مَعْرُوفٌ ... خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ﴾

آثار بهره مندى از خير

enlightened    افزایش ایمان: پس از انجام کار خیر، شور و شعفی خاص در فرد خیّر بهوجود می‌‌آید؛ زیرا هم توانسته است کار خیری انجام دهد و هم برادر مؤمن خود را خوشحال کند. ازاین‌رو، از خدای خود تشکر می‌‌کند که به وی توانایی انجام آن کار را داده است. ازسوی‌دیگر، فرد نیازمند نیز از این‌که خدای تعالی به او کمک کرده و مشکلش را حل کرده است از خدای خود قدردانی می‌نماید و تمام نیروی خویش را صرف رضای خداوند می کند.
enlightened     فریفته‌نشدن به جاه و مقام: در کار خیر مهم نیست که دارای چه شخصیت یا مقام اجتماعی باشیم، مهم آن است که بتوانیم کار خیر انجام دهیم و فریفتة جاه و مقام خود نشویم؛ زیرا فریفتگی، زمینهساز کفر در فرد میشود: ﴿أَيُّ الْفَريقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا﴾ (مریم، آیة 73).
enlightened    رستگارى: رستگاری فرد در گرو انجام کار خالصانه است: ﴿فَآتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ ذلِكَ خَيْرٌ لِلَّذينَ يُريدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ (روم، آیة 38).
enlightened    هدايت ويژه: انجام کار خير، موجب برخوردارى انسان از هدايت‌‌هاى ويژة خداوند و پذيرش معارف دين به‌صورت وسیع می‌‌شود: ﴿وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُم‏﴾ (انفال، آیة 23).

enlightened    رسیدن به رحمت الهی: احسان، زمينه‌‌‏ساز دريافت رحمت الهى است و بدون آن، انتظار رحمت، بى‏جاست: ﴿أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون‏﴾ (زخرف، آیة  32).

enlightened  بهره مندی از همۀ خیرات: ايمان به خدا، زمينه‌ساز بهره‌‌مندى از همة خيرات است: ﴿لكِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ أُولئِكَ لَهُمُ الْخَيْراتُ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏﴾ (توبه،  آیه 88)، ﴿يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ في‏ أَيْديكُمْ مِنَ الْأَسْرى‏ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ في‏ قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيم‏﴾ (انفال، آیة 70).
enlightened   سعادت ابدی با انجام کمترین کار خیر: حتی کارهای کوچک خیر نیز می‌‌تواند باعث سعادت انسان‌‌ها شود. مردم می‌توانند با انجام كمترين کار خير به سعادت برسند: ﴿إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً﴾ (انفال، آیة 70).
enlightened    تعقّل: بهره‌‌مندى از خير زمينة انديشه و تعقّل افراد را فراهم می‌‌آورد. اندیشه و تعقّل یکی از پاداش‌‌های نامحدود و تصورناپذیر الهی است که خداوند به افراد خیّر عطا می‌کند: ﴿... وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ أَ فَلا تَعْقِلُون﴾‏ (قصص، آیة 60).

بازیابی کارهای خیر در آخرت

پاداش آخرت بر دنيا برترى دارد: ﴿وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى﴾ (ضحی، آیة 4).
كارهاى خير نزد خدا محفوظ است و هرگز از بين نمى‏رود: ﴿تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ﴾ (بقره، آیة 110).
پاداش‏هاى خداوند از هر نظر چند برابر است: ﴿هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْرا﴾ (مزمّل، آیة 20).
توجه به پاداش خير و برتر الهى، عاملی برای فریفته‌نشدن دنیوی است: ﴿وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَليلاً إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون‏ تَعلَمون﴾ (نحل،آیة  95).
ولایت الهی، بهترين پاداش است: ﴿هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَواباً وَ خَيْرٌ عُقْبا﴾ (کهف، آیة 44).
آگاهی‌یافتن مردم به پاداش‌‌های خیر و ارزش برتر آن: ﴿ ... لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ ﴾ (بقره، آیة 103).
پاداش ابرار، پاداشى برتر از بهشت و مواهب آن: ﴿لكِنِ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرار﴾ (آل‌عمران، آیة 198).
اهل بهشت در روز قيامت، داراى برترين جايگاهند: ﴿أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقيلاً ﴾ (فرقان، آیة 24).

خیر» در احادیث

اهميّت دادن به نيكى

رسول خدا(ص): «به نيكى اهمیت بده و پيش از حسرت و پشيمانى، نيكى كن» (کنزالعمّال، ج 6، ص 165، ح 15229). 
پيامبر خدا(ص): «خداوند، نيكىها و بدى‌ها را مقرّر ساخت، سپس آن‌ها را بيان فرمود. پس، هر كس به كار نيك همّت گمارَد، هر چند آن را انجام ندهد، خداوند آن را برايش حسنة كامل مى‌‌نويسد. [و] اگر به نيكى تصميم بگيرد و آن را انجام بدهد، خداوند آن را نزد خويش ده حسنه تا هفتصد برابر و [حتى] بيشتر می‌‌نويسد، و هر كس به بدى تصميم بگيرد، ولى آن را انجام ندهد، خداوند آن را نزد خويش حسنة كامل براى او می‌‌نويسد، و اگر بر كار بدى تصميم بگيرد و آن را انجام بدهد، خداوند آن را براى او تنها يك گناه می‌‌نويسد» (صحیح البخاری، ج 5، ص 2380، ح 6126). 
پيامبر خدا(ص): «پروردگار والاى شما، مهربان است. هر كس به كار نيكى تصميم بگيرد، ولى آن را انجام ندهد، برايش يك حسنه نوشته می‌‌شود، و اگر آن را انجام بدهد، برايش ده تا هفتصد تا چندين برابر نوشته میشود و هر كس به كار بدى تصميم بگيرد، ولى آن را انجام ندهد، براى او يك حسنه نوشته می‌‌شود، و اگر آن را انجام بدهد، براى او يك گناه نوشته می‌‌شود، يا آن كه خداوند آن را نيز محو می‌‌كند و در آستان خداوند، جز هلاكشده، به تباهى (هلاكت) نمی‌‌رسد» (مسند ابن حنبل، ج 1، ص ۵۹۸، ح ۲۵۱۹).
امام صادق(ع): «هرگاه بنده به كار نيك تصميم بگيرد [، ولى آن را انجام ندهد]، برايش يك حسنه مینويسند، و اگر آن را انجام بدهد، برايش ده حسنه می‌‌نويسند، و اگر به كار بدى تصميم بگيرد [، ولى آن را انجام ندهد]، [چيزى] بر ضدّ او نمی‌‌نويسند، و اگر آن را انجام بدهد، تا نُه ساعت مهلتش می‌‌دهند، اگر از آن پشيمان شد و از خدا آمرزش طلبيد و توبه كرد، [ چيزى] بر ضدّ او نمی‌‌نويسند و اگر پشيمان نشد و توبه نكرد، بر ضدّ او يك گناه می‌‌نويسند» (الخصال، ترجمة کمره‌ای، ج 2، ص 185).

آسانى و سنگينى كار نيك

امام على(ع): «انجامدادنِ كار نيك، آسان‌‌تر از انجامدادن كار بد است» (غررالحکم و دررالکلم، شرح جمال‌الدین خوانساری، ج 1، ص 314، ح 1199؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 85، ح 2055). 
امام باقر(ع): «خداوند، كار نيك را بر اهل دنيا سنگين ساخته است؛ همان‌‌گونه كه در روز قيامت در ميزان اعمالشان سنگين است. و خداوند، كار بد را بر اهل دنيا سبك ساخته است؛ همان‌‌گونه كه در روز قيامت در ميزان اعمالشان سبك است» (الکافی، ج 2، ص 143، ح 10؛ الخصال، ج 1، ص 35، ح 61).

پاداش نیّت خیر

پيامبر خدا(ص): «هر كس به كار نيك تصميم بگيرد، ولى انجامش ندهد وخدا بداند كه آن تصميم در دل اوست و به انجامدادن آن علاقه دارد، براى او يك حسنه می‌‌نويسند... و هر كس يك كار نيك انجام دهد، براى او ده برابر آن است، و هر كس در راه خدا يك انفاق كند، براى او هفتصد برابر است» (مسند ابن حنبل، ج 7، ص 30، ح 19057). 
پيامبر خدا(ص): «نيّت خوب، صاحبش را به بهشت می‌‌برد و [نيز] اخلاق نيكو، صاحبش را به بهشت می‌‌برد» (المعجم الکبیر، ج 4، ص 206، ح 4152). 
در سنن أبىداود، به نقل از ابوموسى چنین آمده است: «بارها، نه يكبار و نه دو بار، از پيامبر(ص) شنيدم كه می‌‌فرمود: وقتى كسى نيكوكار باشد و بهخاطر بيمارى يا مسافرت نتواند آن كار نيك را انجام دهد، براى او مثل كار نيكى را می‌‌نويسند كه در حالت تندرستى يا در اقامتگاهش انجام می‌‌داد» (کنزالعمّال، ج 3، ص 421، ح 7259).
عدّةالداعى به نقل از ابو موسى آورده است: «پيامبر خدا(ص) فرمود: هرگاه بنده‌‌اى در مسير نيكى بود، ولى بيمار شد يا به سفر رفت يا بهسبب سالخوردگى از انجامدادن آن كار نيك ناتوان شد، خداوند براى او مثل آنچه انجام می‌‌داد، می‌‌نويسد. پيامبر(ص)، سپس اين آيه را خواند: براى آنان پاداشى بدون منّت است» (کنزالعمّال، ج 3، ص 310، ح 6703).

آرامش پس از انجام کار خیر

پيامبر خدا(ص): «آنچه تو را به ترديد می‌‌افكند، واگذار و بهسوى چيزى رو كن كه در تو ترديد نمی‌‌انگيزد؛ چراكه نيكى، [ماية] اطمينان و آرامش است و بدى، [موجب اضطراب و] ترديد» (الحاکم ابوعبدالله نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 15 و 16، ح 2169 و 2170).
پيامبر خدا(ص): «نيكى آن است كه جان با آن آرام گيرد و دل با آن اطمينان يابد، و گناه آن است كه در درون، اضطراب پديد آورد و در سينه، ترديد»(سنن الدارمی، ج 2، ص 696، ح 2438).
پيامبر خدا(ص): «نيكى آن است كه سينه‌‌ات براى آن گشاده شود و گناه آن است كه در دلت اضطراب ايجاد كند؛ هر چند مردم [ برخلاف آنچه دلت مى‌فهمد] اظهارنظر كنند» (المعجم الکبیر، ج 22، ص 148، ح 402).
پيامبر خدا(ص) چون از ايشان پرسيدند: نيكى و گناه چيست؟ فرمود: «نيكى، خوشرفتارى است و گناه، آن است كه در سينه‌‌ات اضطراب پديد آورد و خوش نداشته باشى كه مردم از آن آگاه شوند» (سنن الترمذی، ج 4، ص 597، ح 2389).
در کتاب اصول کافی، احادیثی دربارة تعجیل در کار خیر آمده است که بخشی از آن‌ها از این قرار است:
1. حمزة بن حمران گوید: شنیدم امام صادق (ع) می‌‌فرمودند: «هرگاه یکی از شما آهنگ کار نیکی کرد آن را پس نیندازد؛ زیرا بنده‌‌ای بسا یک نماز گزارد یا روزی را روزه دارد و به او گفته شود که پس از آن هر کاری خواهی بکن که خدایت آمرزیده است.»
2. امام صادق(ع) فرمودند: «پدرم همیشه می‌‌فرمودند: چون آهنگ کار نیکی کردی، بشتاب؛ زیرا تو نمی‌دانی چه رخ می‌‌دهد.»
3. رسول خدا(ص) فرمودند: «به‌راستی خدا دوست دارد از کار نیک آنچه در آن شتاب شود.»
4. رسول خدا(ص) فرمودند: «هر که آهنگ کار نیکی کرد، باید در آن بشتابد و آن را پس نیندازد؛ زیرا بنده بسا باشد که کاری کند و خدای تبارک و تعالی فرماید: من تو را آمرزیدم و هرگز بر تو چیزی نمی‌‌نویسم. و هر که قصد گناهی کند، باید آن را نکند؛ زیرا بسا بنده کار بدی کند و خدای سبحان او را ببیند و فرماید: نه، سوگند به عزت و جلالم، تو را پس از آن هرگز نیامرزم.»
5. رسول خدا(ص) فرمودند: «چون قصد چیزی از خیر را کردی، آن را پس مینداز؛ زیرا خدای عزّوجلّ بسا که توجه به بنده‌‌ای کند و او در حال طاعتی است، پس ‌‌فرماید: سوگند به عزت و جلالم، پس از این هرگز تو را عذاب نکنم. و چون قصد معصیتی کردی، آن را به‌کار مبند؛ زیرا بسا که درحالی خدا توجه به بنده کند که مشغول گناه است، پس فرماید: سوگند به عزت و جلالم، تو را بعد از آن هرگز نیامرزم.»
6. امام صادق(ع) فرمودند: «هرگاه یکی از شما قصد خیر یا رساندن نفعی به غیر کرد، از سمت راست و چپش دو شیطانند؛ پس بشتابد، مبادا او را از آن باز دارند.»
7. امام باقر(ع) می‌‌فرمودند: «هر که قصد کار خیری کند، باید بدان بشتابد؛ زیرا هر کار خیری پس افتد، به‌راستی شیطان را در آن نظری است.»
8. امام باقر(ع) می‌‌فرمودند: «به‌راستی خدا کار خیر را بر مردم دنیا سنگین ساخته؛ مانند سنگینی آن در ترازوی عملشان در روز قیامت. و خدای عزّوجلّ کار شر را بر مردم دنیا سبک و آسان کرده؛ مانند سبکی آن در ترازوی عملشان در روز قیامت» (اصول کافی، ج 4، ص 427).

بخش دوم: جایگاه «انفاق» در قرآن و احادیث

الف) انفاق در قرآن

قرآن کریم افق‌‌های تازه‌ای فراروی نیکوکاران می‌‌گشاید تا مفاهیمی بدانها ارائه دهد که زمینه‌‌ساز تهذیب و پاکیزه‌نمودن دل‌‌هایشان گردد  و با  تجمیع رحمت و انجام وظیفة بندگی در برابر خدای عزّوجلّ، از اجر و پاداشی مضاعف بهره‌مندشان گرداند. تا زمانی که خداوند برای بنده‌‌اش خوبی می‌‌خواهد، نتیجه‌‌ای سرشارتر عاید او می‌‌گردد و از آن پس، پاداش کسانی را که بخواهد چند برابر می‌کند (انسان، آیات 8 و 9).

عناصر انفاق

بر اساس آیات قرآن، عناصر انفاق را می‌‌توان صورت زیر طبقه‌‌بندی کرد:
1. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ‏»:
انفاق قانونی عمومى در جهان آفرينش و به‌ویژه در سازمان بدن هر موجود زنده است. قلب انسان تنها براى خود كار نمى‏ كند، بلكه از آنچه دارد به تمام سلول ها انفاق مى‏ كند. مغز و ريه و ساير دستگاه هاى بدن انسان، همه، از نتيجة كار خود دائماً انفاق مى‏ كنند. اصولاً زندگى دسته جمعى، بدون انفاق مفهومى ندارد. انسان پرهيزکار نه تنها از اموال خود، بلكه از دانش، عقل، توانایی جسمانى و مقام و موقعيت اجتماعى و خلاصه از تمام سرمايه‏ هاى خويش به آنانی كه نياز دارند مى‏ بخشد، بى‌‌آنكه انتظار پاداش داشته باشد.
تعبير «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»‏ (از آنچه به آن‌ها روزى داده‏‌‌ايم)، تعبيری وسيع است كه تمام سرمايه‏ هاى مادى و معنوى را دربر مى گيرد. آنان نه‌‌تنها از اموالشان، بلكه از علم و دانش‌‌شان، از هوش و فكرشان، از موقعيت و نفوذشان و از تمام مواهبى كه در اختيار دارند در راه بندگان خدا، مضايقه نمى‏ كنند
امام صادق(ع) در تفسير جملة «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ‏» فرمود: «مفهوم آن اين است که علوم و دانش‌‌هايى كه به آن‌ها تعليم داده ‏ايم را نشر مى‏‌‌دهند و به نيازمندان مى ‏آموزند.»
  • در انفاق بايد ميانه‌‌رو باشيم: «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»؛ «مِمَّا» یعنی «مِن ما» و يكى از معانى «من»، «بعض» است؛ يعنى بعضى از آنچه روزى كرده‌ايم - نه همه را - انفاق مى‌‌كنند.
  • از هرچه خداوند عطا كرده (علم، آبرو، ثروت، هنر و...) به ديگران انفاق كنيم: «مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ». امام صادق(ع) مى‏ فرمايد: از آنچه به آنان تعليم داده ‏ايم، در جامعه نشر مى‏ دهند.»
  • انفاق بايد از مال حلال باشد؛ چون خداوند رزق‏ هر كس را از حلال مقدّر مى‏ كند: «رَزَقْناهُمْ».
  • آنچه داريم از خداست؛ مى‏ توانيم بخشی از آن را انفاق كنيم. با انفاق‌كردن مغرور نشويم: «مِمَّا رَزَقْناهُمْ» (بقره، آیة 2).

فرمـوده مـولایم عـلی، خیـر الامـور اوسطـها               افـراط و تـفریـط آورد، بـر اهـل عـالـم هـر بـلا
راه سعادت بر همه، اینجا مشخص می شود               گـردد گـدایـان پـادشاه، از این حـدیث مرتضی
      اعجاز گردد زین سخن، گر بشنوی آداب آن          در عرصه های بی هدف، هرگز مکن خود را فدا
     بیهوده عمرت می رود، بر بادهای بی طرف               چون عقدهُ آتشفشان، ریزد به سر سنگ جفا
تندی و کندی میزند، هر آدمی را بر زمین پس            باید از مولا علی، خواهی دهد دستت عصا
این خوشه ها را جعفری، با عشق پیدا کرده است            بشنو دوباره از علی، خیر الامور اوسطها

محمدرضا جعفری

2. «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»:
﴿لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ﴾ (آل‌عمران، آیة 92).
رسيدن به مقام نيكوكاران واقعى، شرايط زيادى دارد كه يكى از آن‌ها انفاقكردن از اموالى است كه انسان به آن‌ها علاقه دارد.
  • آنچه را خود دوست مى‏دارى انفاق كن، نه آنچه را كه بينوايان دوست مى‏دارند: «مِمَّا تُحِبُّونَ»، نه «ممّا يحبّون».
  • در انفاق نه افراط و نه تفريط، تنها بخشى از آنچه را دوست دارى، انفاق كن.
  • در انفاق، اصل كيفیت است، نه كمّیت: «مِمَّا تُحِبُّونَ».
  • يگانه راه رسيدن به مقام نيكوكاران، انفاق خالصانه از دارایی‌هایی که به آن‌ها علاقه‌مندیم.
 
3. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ»:
﴿لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ﴾ (آل‌عمران، آیة 92)
﴿قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقينَ﴾ (اسراء، آیة 39).
آنچه در راه خدا انفاق مى‏ كنيد، كم يا زياد، از اموالی که دوستشان دارید یا دوستشان ندارید، خداوند از همة آن‌ها آگاه است و بنابراين هرگز گم نخواهد شد و چگونگى آن نيز بر او مخفى نخواهد ماند: ﴿وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ﴾.
  • مهم انفاق است، حتّى اگر اندك باشد: «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ». آرى، يك برگ زرد روى آب، مى‏ تواند كشتى صدها مورچه شود.
  • حال كه خداوند انفاق ما را مى ‏بيند، چرا در كمّ و كيف آن كوتاهى كنيم.
  • بياييد بهترين‏ها را انفاق كنيم.
  • پیامبر(ص) فرمودند: «هر كه دوست دارد چيزى را پس آن را در راه خدا صرف كند، حق سبحانه در روز قيامت گويد كه بندگان در دنيا مكافات مي‌‌كردند ميان يكديگر به نيكويى، امروز من مكافات كنم تو را به بهشت.»
  • انفاق مهم است، نه مقدار انفاق: «ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ».
  • انفاق، تنها با مال نيست. از هر نعمتى كه خدا به انسان داده است، مى‏توان انفاق كرد: «ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ».
نکتة مهم: «وَ ما أَنْفَقْتُمْ‏» (و آنچه نفقه مي‌‌كنيد)، «مِنْ شَيْ‏ءٍ» (از چيزى كه شما راست در راه خدا)، «فَهُوَ» (پس خدايُخْلِفُهُ‏» (عوض مي‌‌دهد آن‌‌را در دنيا به زيادتى نعمت يا ذخيره مي‌‌نهد براى آخرت).
انفاق‏ ها جبران مى‌‌شود: «فَهُوَ يُخْلِفُهُ» و خداوند ضامن جبران است: «فَهُوَ يُخْلِفُهُ».
انفاق‏ ها به بهترين صورت جبران مى‏ شود: «خَيْرُ الرَّازِقِينَ».
 
4. «سِرًّا وَ عَلانِيَةً»:
الف) انجام کار خیر، مهمتر از هر چیز:
انسان وقتی در شرایط و موقعیت کار خیر قرار گیرد، باید آن را انجام دهد. انسان خالص منتظر نمی‌‌ماند که چه اتفاقی برایش رخ می‌دهد، بلکه صرفاً می‌‌خواهد آن کار خیر انجام شود. به‌عبارتی، انجام کار برایش مهم است، نه موقعیت و شرایطی که در آن قرار گرفته است.
ب) روش‌‌های انفاق (آشکارا یا پنهان بودن):
آیات فراوانی دربارة آشکارا یا پنهانی‌بودن انفاق بیان شده است. در این زمینه می‌‌توان به آیة 274 سورة بقره اشاره کرد. خداوند در این آیه می فرماید: ﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَة﴾. ناگفته پيداست كه انتخاب روش‌‌هاى مختلف، براى رعايت شرائط بهتر هنگام انفاق است؛ يعنى انفاق‌كنندگان بايد در انفاق خود هنگام شب يا روز، پنهان يا آشكار، شرائط آن را در نظر بگیرند.
اگر خواستند آبروى انفاق‌شوندگان حفظ شود و خلوص بيشترى در کارشان باشد، انفاق پنهانی بهتر است؛ چون در آيه،‏ «سِرًّا» بر «عَلانِيَةً» مقدّم شده است (ابراهیم، 11 و فاطر، 29).
آنجا كه مصالح ديگرى، مانند تعظيم شعائر و تشويق و ترغيب ديگران در كار است، بهتر است انفاق به‌صورت آشکارا باشد. انفاق آشكار، سبب تربيت نسل وتشويق ديگران می‌‌شود. ازسویی، انفاق جنبة شخصى ندارد.

اصول اخلاقی انفاق

انفاق بايد فى‌‌سبيل‌‌اللَّه باشد و از ايمان سرچشمه بگيرد، نه این‌که به‌خاطر ريا و تظاهر باشد: ﴿يا أيُّهَا الَّذينَ امَنوا لا تُبْطِلوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأذى‏ كَالَّذى يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْاخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ ... وَ مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقونَ أمَوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ ثَثْبيتاً مِنْ أنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ﴾ (بقره، آیات 264 و 265).
در انفاق نبايد زياده‌روى شود. مطابق دستور قرآن، در انفاق نه آنقدر باید ولخرجی کنیم که خودمان نیازمند شویم و نه آنقدر بسته باشیم که انفاق نکنیم: ﴿وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُور﴾ (اسراء، آیة 29)، ﴿وَ الَّذينَ إذا أنْقَقوا لَمْ يُسْرِفوا وَ لَمْ يَقْتُروا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواما﴾ (فرقان، آیة 67).
در انفاق بايد به جنبة اثربخشی و رعايت حكمت صدقه توجه کرد. پاية انفاق بايد عقل باشد، نه عاطفة‏ صرف. انفاق بايد حكيمانه و منطقى و از روى توجه به اثر و نتيجه باشد؛ تنها حُسن نيّت و اخلاص كافى نيست، حكمت و منطق و تعقّل هم لازم است.
استمرار انفاق، سبب رشد و تکامل انسان و رسیدن به پاداش الهی می‌‌شود. ستايش قرآن از كسانى است كه انفاق سيرۀ هميشگى آنان باشد: «يُنْفِقُونَ»، فعل مضارع است و بر استمرار دلالت دارد.
انسان‌‌هاى نيكوكار در پرتو نيكى‏ هاي‌‌شان رشد معنوى پيدا مى‏ كنند. اين افراد همچون بذرهاى پرثمرى هستند كه به هر طرف ريشه و شاخه مى‏ گسترانند و همه‌جا را زير بال و پر خود مى‌‌‏گيرند. انفاق، تنها پاداش اخروى ندارد، بلكه سبب رشد وتكامل وجودى خود انسان مى ‏گردد: ﴿مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ﴾.
انفاق، زمانى ارزشمند است كه در راه خدا باشد: ﴿فِي سَبِيلِ اللَّهِ﴾. در اسلام، اقتصاد از اخلاق جدا نيست.
تشويق و وعدۀ پاداش، قوى ‏ترين عامل حركت است؛ پاداش هفتصد برابر: ﴿وَ اللَّهُ يُضاعِفُ﴾. اگر انفاق مال، تا هفتصد برابر قابلیت رشد و نموّ دارد: ﴿كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ﴾، پس حساب كسانى كه در راه خدا جان خود را انفاق مى ‏كنند چه مى‏ تواند باشد: ﴿وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ﴾.
 

انفاق چگونه باید صورت گیرد؟

در قرآن مجيد آيات فراوانى، به‌ویژه در سورة بقره، دربارة انفاق و بخشش در راه خدا آمده و براى اين كار پاداش‌‌ها و فضيلت‌‌هاى بزرگى بیان شده است. همين امر سبب مى‏ شد كه دربارة جزئيات اين كار از پيامبر(ص) سؤال كنند و بدانند از چه چيزهايى و به چه كسانى انفاق كنند. امام سجاد(ع) در دعاى مكارم ‏الاخلاق از خداوند مى ‏خواهد كه او را در انفاق‌كردن هدايت كند.
خداوند در به پیامبر(ص) مى فرمايد: «از تو سؤال مى ‏كنند چه چيز را انفاق كنند»: ﴿يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ﴾‏. سپس مى‏ افزايد: «بگو هر خير و نيكى (و هرگونه سرماية سودمند مادى و معنوى) كه انفاق مى‏‌‌كنيد بايد براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مستمندان و واماندگان در راه خدا باشد»: ﴿قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ﴾ (بقره، آیة 272).
نکتة  بسیار مهم این است که لزومى ندارد تظاهر كنيد و مردم را از كار خويش آگاه نمایید؛ چه بهتر كه براى اخلاص بيشتر، انفاق‌‌هاى خود را پنهان سازيد، زيرا كسى كه پاداش مى‌‌‏دهد از همه‌چيز باخبر است و كسى كه جزا به‌دست اوست، حساب همه نزد اوست.
جملة ﴿وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ﴾، معنایى وسيع دارد و تمام اعمال خير را شامل مى‏شود، نه فقط انفاق در راه خدا را. خداوند هر كار نيكى را مى‏‌‌داند، می‌‌بيند و پاداش خير مى ‏دهد.
  • مال و دارايى دنيا در دست افراد باايمان، مایۀ خير است: ﴿من خير﴾.
  • انفاق، شامل كارهاى كوچك و بزرگ مى‏ شود: ﴿من خير﴾.
  • انفاق بايد از چيزهاى خوب و مرغوب باشد: ﴿من خير﴾.
  • انفاق، تنها در امور مالى نيست، هر نفع و بهره‏ اى را در برمی‌‌گيرد: ﴿من خير﴾.
  • بهترين کسان برای انفاق، والدين و بستگان هستند: ﴿فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ﴾.
  • انفاق به خويشان، ماية استحكام پيوندهاى خانوادگى و انفاق به ديگران، سبب جبران كمبودهاى مالى و عاطفى نيازمندان و برطرف نمودن اختلاف طبقاتى است: ﴿فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ﴾.
  • عمل صالح، هرگز ضايع نمى‏ شود؛ خواه آشكار صورت گيرد، خواه مخفيانه؛ خواه كم باشد، خواه زياد: ﴿فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ﴾.
  • ايمان به آگاهى خداوند از عمل ما، بهترين مشوّق است: ﴿فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ﴾.

انگیزه انفاق: معاد و قیامت

اگر انسان، مرگ و قيامت را باور كند، آسان و راحت انفاق خواهد کرد. قرآن، چندين‌بار براى ايجاد انگيزة انفاق، مسئلة معاد و قيامت را مطرح كرده است. ازجمله در سورة بقره، آية 254 مى‏ فرمايد: ﴿أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ﴾؛ «از آنچه به شما داده ‏ايم، پيش از آن كه قيامت فرارسد كه دوستى و دادوستد و شفاعتى در كار نيست، انفاق كنيد.» «مِمَّا رَزَقْناكُمْ»، بيانگر اين حقيقت است كه همة اينها از ناحية خداوند است و «چند روزى اين امانت نزد ماست». بنابراين، بخل‌ورزيدن بی‌معناست.

شرایط انفاق: چه کسانی انفاق می کنند؟

خداوند می‌‌فرماید: «کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌‌کنند، سپس به‌دنبال انفاقى که کرده‌‌اند، منّت نمی‌‌گذارند و آزارى نمی‌‌رسانند، پاداش آن‌‌ها نزد پروردگارشان است. علاوه بر این، نه ترسى بر آن‌هاست و نه غمگین می‌‌شوند.» از این آیه به‌خوبى استفاده می‌‌شود که انفاق در راه خدا درصورتى در پیشگاه پروردگار پذیرفته می‌‌شود که منّت یا رفتاری که موجب آزار و رنجش نیازمندان است، به‌دنبال آن نباشد. بنابراین، کسانى که در راه خداوند بذل مال می‌‌کنند ولى به‌دنبال آن منّت می‌‌گذارند یا کارى که موجب آزار و رنجش است انجام می‌دهند، درحقیقت با این عمل ناپسند، اجر و پاداش خود را از بین می‌‌برند.

انفاق در سوره هل اتی

1. خیربودن؛ بدون محدودیت زمان و مکان: ﴿یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ﴾.
enlightened    امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) از طعامی که در اختیار داشتند، انفاق کردند.

انسان برای انجام کار خیر نباید حتماً پول‌‌دار باشد یا چیز فوق‌العاده‌‌ای برای انفاق داشته باشد، بلکه می‌‌تواند با استفاده از امکاناتی که در اختیار دارد به انجام کار خیر مبادرت ورزد.

2. دوست‌داشتن مالی که انفاق می‌کند: ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ﴾.
enlightened    امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) طعامی را که دوست داشتند به فقیر و اسیر دادند.

ملاک، دوست‌داشتن مالی است که می‌تواند انفاق کرد، نه زیادی یا کمی مال.

3. رضای خداوند، بدون انتظار تقدیر و تشکر از دیگران: ﴿لِوَجْهِ اللَّهِ﴾.
enlightened    امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) طعام را فقط و فقط برای رضای خدا به یتیم دادند.

امروزه انسان‌‌هایی کار خیر انجام می‌‌دهند، انتظار دارند از آن‌‌ها به‌نحو احسن تقدیر و تشکر شود و هر جا حاضر می‌‌شوند، احترام شوند.

4. انفاق نه برای دلسوزی، بلکه برای رضای خدا: ﴿لِوَجْهِ اللَّهِ﴾.
enlightened    طعامی را که امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) به یتیم دادند، صرفاً برای رضای خدا بود، نه از سر دلسوزی یا جلب توجه. امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) بر این نکته تأکید دارند که طعام را فقط برای رضای خدا می‌‌دهند.

گاه کمک به افراد نیازمند صرفاً برای رفع نگرانی و دلسوزی و آسودگی است؛ درحالی‌که هدف انفاق‌‌کننده از انفاق باید صرفاً رضایت خدا باشد.

5. انفاق، بدون هیچ انتظاری: ﴿إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُورًا﴾.
enlightened    در این‌جا ضمیر «كُمْ» به طعام بازمی‌‌گردد. امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند ما این طعام را برای رضای خدا به شما می‌‌دهیم و از شما هیچ‌‌گونه تشکر و جزایی نمی‌‌خواهیم. آن‌ها منتظر نبودند که از آنان  تشکر و تقدیر شود، بلکه معتقد بودند برای خدا این کار را انجام می‌دهند.

خیلی وقت‌ها کار خیر را می‌‌کنیم ولی منتظریم که  فرد حمایت شده از ما تشکر کند؛ درحالی‌که اگر برای خدا انجام داده باشیم نباید منتظر هیچ‌‌گونه تشکری از آنان باشیم.

6. انفاق خالصانه؛ تبلیغ الهی: ﴿انَّمَا﴾.
enlightened    حضرت علی(ع) ادعایی برای طعام دادن به مسکین نداشت، بلکه فقط برای رضای خدا این‌‌کار را انجام داد و خداوند عمل ایشان را تبلیغ کردکه  تبلیغی دائمی و همیشگی است.

اگر انسان خالصانه برای خدا کار کند، خداوند کارش را تبلیغ می‌‌کند و او را در بین همگان عزیز می‌گرداند. شهدای کربلا هفتاد و دو تن بودند که صرفاً برای رضای خدا و اعتلای کلمة توحید و احیای دین اسلام به شهادت رسیدند و خداوند آنان  را تبلیغ کرد و تمامی اتفاقات رخ‌داده را بدون هیچ کم‌وکاستی به گوش همگان رساند.

فواید انفاق

  • مانع هلاکت اجتماع است: بقره، آیة 195.
  • سبب زیادی مال می‌‌شود: بقره، آیة 261.
  • سبب جایگزینی مال می‌‌شود: سبا، آیة 39.
  • روح فداکاری در انسان ایجاد می‌‌کند: بقره، آیة 272.
  • باعث آمرزش گناهان و فزونی مال است: بقره، آیة 268.
  • خداوند به انفاق انسان‌‌ها آگاه است: آل‌عمران، آیة 92.
  • آنچه در راه خداوند انفاق شده، پس داده می‌‌شود: انفال، آیة 60.
  • باعث تقرّب به خداوند است: توبه، آیة 99.
  • انفاق نزد پروردگار ثبت می‌‌شود: توبه، آیة 121.
  • نفس را تزکیه می‌‌کند: توبه، آیة 103.
 

ب) انفاق در احادیث

کمک‌‌های مردمی در فرهنگ اسلام، اهمیتی والا دارد. نه تنها کمک به نیازمندان، بلکه هرگونه کمک به کارهای خیر و فعالیت‌‌های مثبت اجتماعی، اعم از ساختن مدرسه، درمانگاه، جاده، مراکز فرهنگی، مساجد و مانند آن‌ها، در مفهوم انفاق فی سبیل‌الله مندرج است. انفاق از بهترین اعمال محسوب می‌‌شود و سرچشمة انواع برکات و آثار معنوی و مادی در دنیا و آخرت است.کافی است به روایات زیر که نمونه‌‌ای از بسیار است توجه کنیم.
بزرگترین نعمت:
امام علی(ع): «به‌راستى كه هزينه كردن اين مال در راه اطاعت خدا، بزرگ‌ترين نعمت است و خرج كردن آن در راه معاصى او، بزرگ‌ترين محنت (رنج)» (غررالحکم و دررالکلم، شرح جمال‌الدین خوانساری، ج 2، ص 489، ح 3392). 
خوشبخت ترین مردم:

امام على(ع): «خوشا كسى كه زيادى مال خويش را انفاق كند و جلوى زياده‌‌خواهی خود را بگيرد» (بحارالانوار، ج 96، ص 117، ح 9).
حضرت علی(ع) در روایت دیگری می‌‌فرماید: «خوشا آنكه خود را متواضع انگاشت و درآمدى (عملى) پاك و نهادى سالم و شايسته و اخلاقى نيكو يافت و زيادى مال و ثروتش را انفاق كرد و زبانش را از زياده‌‌گويى نگه داشت» (نهج‌البلاغه، حکمت 123).

ثواب انفاق:
پيامبر خدا(ص): «هر كه يك درهم در راه خدا بدهد، خداوند براي او هفتصد ثواب می‌نويسد» (شیخ طوسي، الأمالي، ص 183 ، ح 306).
اثر انفاق در قیامت:
پيامبر خدا(ص): «سرزمين قيامت سراسر (گرما) آتش است، مگر سايه مؤمن؛ زيرا صدقهاش بر او سايه مى‌‌افكند» (الکافی، ج 4، ص 3، ح 6).
ملعون ترین فرد:
امام صادق(ع): «ملعون است، ملعون، كسى كه خداوند مالى به او ببخشد و او از آن مال صدقه‌اى ندهد» (بحارالانوار، ج 96، ص 133، ح 67).

بخش سوم: «جایگاه خیر» در نهج البلاغه

خیرات در نهج البلاغه

اگر انسان‏ها را به مسافرانى تشبيه كنيم كه از محيطی كوچك و آلوده به‌سوى جهانى بزرگ و مملوّ از پاكى‏ها و نيكى‏ها در حركتند، چيزى به گزاف نگفته‏ايم. مسافرت واقعى، همين سفر است؛ سفری كه انسان از جهان پست و كوچك دنيا به‌سوى جهان والا و بى‏نهايت آخرت كوچ مى‏كند. تمام امورى كه در يك سفر معمولى دنيا از مكانى به مكان ديگر لازم است، در اين سفر نيز وجود دارد: زاد و توشه و مركب، مبدأ و مقصد، دليل راه، موانع و خطرات و احياناً راهزنان راه. دربارة زاد و توشه، قرآن مجيد با صراحت تمام آن را تقوا و پرهيزکارى، يعنى پرهيز از گناهان و اطاعت فرمان خدا و گرايش به تمام نيكي‌‌ها و پاكي‌‌ها معرفى مى‏كند. در نهج‌‌البلاغه نیز بارها دربارة «خیر» سخن گفته شده است.

درخواست از خداوند برای انجام کار خیر

امیرالمؤمنین(ع) در قسمتی از نهج‌‌البلاغه می‌‌فرماید: «اى مردم، هر كس از خدا خيرخواهى طلبد، توفيق يابد و آن‌كس كه سخنان خدا را راهنماى خود قرار دهد به راست‏ترين راه، هدايت خواهد شد.»
گاه فکر می‌‌کنیم انجام کار خیر از طریق خودمان است؛ درصورتی‌که بر اساس فرمودة امام علی(ع) ما فقط وسیله‌‌ایم و پیوسته باید از پروردگار خود خواستار آن باشیم تا بیشترین خیر را از تفضّلات الهی به‌سوی ما جاری سازد.

انجام خیر بهترین عمل

حضرت علی(ع) در ارزیابی دنیا و آخرت چنین می‌‌فرماید:
«و چيزى نيكوتر از خير و نيكى وجود ندارد، جز پاداش آن. همه‌چيزِ دنيا، شنيدن آن بزرگ‌تر از ديدن آن است، و هر چيز از آخرت، ديدن آن بزرگ‌تر از شنيدن آن است. پس كفايت مى‏ كند شما را شنيدن از ديدن، و خبر دادن از پنهانى‏‌‌هاى آخرت. آگاه باشيد، هر گاه از دنياى شما كاهش يابد و به آخرت افزوده گردد، بهتر از آن است كه از پاداش آخرت شما كاسته و بر دنياى شما افزوده شود. چه بسا كاهش‌يافته‌‌هايى كه سودآور است، و افزايش‌داشته‏ هايى كه زيان‌‌آور است. همانا به آنچه فرمان داده شديد، گسترده ‏تر از چيزى است كه شما را از آن بازداشتند، و آنچه بر شما حلال است، بيش از چيزى است كه بر شما حرام كرده‌‌‏اند. پس آنچه را اندك است براى آنچه كه بسيار است، ترك كنيد، و آنچه را بر شما تنگ گرفته‏ اند، به‌خاطر آنچه شما را در گشايش قرار دادند، انجام ندهيد. خداوند روزى شما را ضمانت كرده و شما را به كار و تلاش امر فرموده، پس نبايد روزىِ تضمين‌شده را بر آنچه واجب شده مقدّم داريد؛ با اين‌كه به خدا سوگند، آنچنان نادانى و شك و يقين به‌هم آميخته است كه گويا روزىِ تضمين‌شده بر شما واجب است، و آنچه را كه واجب كرده ‏اند، برداشتند» (نهج‌‌البلاغه، خطبة 114).
مطابق فرمایش امام علی(ع)، گاه اضافه‌شدن مال، نه تنها به سود ما نیست، بلکه به ضرر ما نیز تمام می‌‌شود. گاهی فکر می‌‌کنیم اگر این مقدار پول را جمع کنیم می‌‌توانیم چیز بهتری به‌دست آوریم؛ درحالی‌که اگر پولی را که در اختیار داریم به یک نیازمند داده و خود کمی صرفه‌جویی کنیم، طبق فرمودة حضرت علی(ع)، برای ما بهتر است و علاوه بر آن در زندگی، کمک‌‌های بسیاری را از محلی که خود نمی‌‌دانیم، دریافت می‌‌کنیم.
به‌طور اختصار، نکته‌‌های اقتباسی از سخنان امام علی(ع) دربارة خیر  در خطبة 114 چنین است:
  • بهترین نیکویی در این جهان، خیر و نیکی‌کردن به مردم است.
  • پس از انجام خیر و نیکی، بهترین عملی که فرد خیّر صاحب می‌‌شود، پاداش آن است.
  • نهی از فکرکردن به کاهش مال یا دارایی درصورت انفاق.
  • فرستادن عمل خیر برای آخرت و سودآور بودن آن برای انسان.
  • پاداش الهی در آخرت.
  • تضمین روزی الهی.

پایداری نام نیک توسط پروردگار

امام علی(ع) در خطبة 22 می‌‌فرمایند: «كارهاى نيك به‌جاى آوريد، ولى نه به قصد خودنمايى كه مردم ببينند يا از ديگرى بشنوند؛ زيرا هركس عملى را نه براى خدا انجام دهد، خدا سزاى عملش را به كسى حوالت كند كه به‌خاطر او عمل كرده است... نام نيكى كه خدا براى آدمى در ميان مردم مى‏گذارد، از مالى كه ديگران براى او به ميراث مى‏گذارند بهتر است»
همچنین امام علی(ع) می‌‌فرمایند: «بدانيد نام نيكويى كه خداوند به كسى در بين مردم عنايت مى‏فرمايد، بهتر است از ثروتى كه به ارث مى‏گذارد براى كسانى كه قدردان او نباشند» (نهج‌‌البلاغه، خطبة 119).

انواع نیکی از دیدگاه امام علی علیه السلام

از دیدگاه امام علی(ع)، دو نیکی می‌‌توان تعریف کرد: نیکی که در راه غیر خدا انجام و به کسی که استحقاق ندارد نیکی شود و نیکی که در راه خدا انجام می‌‌شود. امام علی(ع) دربارة کار خیر کسانی  که در راه غیر خدا نیکی نمایند می‌‌فرماید: «كسى كه در غير راه حق نيكى كند و به كسى كه استحقاق ندارد بخشش نمايد، چيزى نصيبش نمى‏شود جز تمجيد و ثناخوانى. و اين ستودن تا مادامى است كه به نادانان مى‏‌‌بخشد. به همين جهت، به او مى‏‌‌گويند چه دست بخشنده‌‌‏اى دارد؛ و اين در حالى است كه همين آدم از پرداخت حقوق واجب امتناع مى‏ورزد.» به‌عبارت‌دیگر، درصورتی‌که شخصی نیکی خود را در غیر مسیر الهی انجام دهد، فقط نادانان از او تقدیر و تشکر می‌‌کنند و هیچ خیر و نصیبی شامل وی نمی‌‌شود.

صاحب مال و ثروت چه کند

  • بايد با اموالش صلة رحم كند.
  • مهمانى‏ هاى شايسته و صحيح برپا كند.
  • اسير و گرفتار را رهايى بخشد.
  • به فقرا و مستمندان عطا كند.
  • قرض مقروضين را ادا نمايد.
  • با اموالش حقوق واجبش را بپردازد.
  • با دادن صدقات، حوادث و پيشامدهاى ناگوار را از خود دفع كند.
  • همة اين كارها را براى گرفتن پاداش الهى انجام دهد.
  • با انفاق و احسان، رستگارى انسان در اين دنيا، رسيدن به شرف و بزرگوارى است و در آخرت وسيلة رسيدن به مدارج عالي بهشتی است (نهج‌‌البلاغه، خطبة 23).
ريا و سُمعه، بزرگ‌ترين آفت اعمال عبادى و الهى است. از آنجا كه نفوذ ريا و سُمعه در اعمال انسان بسيار باريك و پيچيده است، در آيات و روايات مكرّر دربارة آن هشدار داده شده است. در روايات مى‏ خوانيم كه در روز قيامت (كه اسرار درون آشكار مى ‏گردد) رياكاران را مخاطب قرار می‌گیرند و به آن‌ها گفته مى‏ شود: «اى كافر، اى فاسق، اى پيمان‌شكن، اى زيانكار، عمل تو باطل شد و اجر تو بر باد رفت و امروز، راه نجاتى‏ براى تو نيست.»
ازسوى‌ديگر، ريا و سُمعه، سرچشمة انواع نابسامانى‏ هاى اجتماعى است. مردم رياكار تنها، به ظاهر عمل می‌پردازند و به باطن عمل و درون آن، اهمیتى نمى‏ دهند. آن‌ها، ظاهرى آراسته و درونى فاسد دارند. سازمان‌هاى اجتماعى آن‌ها تنها، ظاهرى دارد و در آن، از واقعيت و آنچه منبع و خير و بركت جامعه است، خبرى نيست. افكار و كارهاى آن‌ها، همه، سطحى است و فاقد عمق و ريشه است. هدف آنان، بيشتر، رخ‌نمایاندن است و به‌ویژه به جاهایی كه به‌چشم نمى‏ آیند، اهمیتى نمی‌دهند. در دنياى مادى امروز، كشورهايى كه به برنامه ‏ها و طرح‏ هاى صنعتى و كشاورزى و اقتصادى خود اهمیت ريشه‌‌‏اى مى‏‌دهند و به‌اصطلاح مخلصانه براى جامعة خود كار مى‌‌كنند و محصولات آنان از نظر ظاهر و باطن، سالم است، پيشرفت‏ هاى چشمگير كرده ‏اند؛ درحالى‌كه مؤسّسات رياكار، هيچ‌گونه اعتبارى ندارند (پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه، ج 2).
 

بود اينهم از خطبه ‏هاى على            كه از فيض وى هست روشندلى‏
كه در آن بسى بر مساكين راه‏            دهد پند آن رهبر دين پناه‏
كه بر اغنيا رشك نارند هيچ            بتحقيق در اين سراى بسيچ‏
دگر داده دستور بر اغنيا            نكوشند هرگز به كار ريا
دگر فيض ديدار خويشان ز مهر            بيان كرده آن شاه خورشيد چهر
پس از حمد پروردگار وَدود            بجان شريف محمد درود
به تحقيق فرمان حق آنچه هست            مقدر فرود آيد اى حق پرست‏
همى جانب هر كس از هر گذر            به تعريف چون دانه هاى مطر
به يكباره از آسمان بر زمين            الا اى گرانمايه نيك بين‏
رسد قسمت هر كه بر دست وى‏            فراوان و اندك ز الطاف حى‏
هر آن چيز از روى حكمت خدا            بفرموده تعيين رسد هر كجا
در اينجا ز قرآن كتاب كريم‏            به تعريف نيكو گواه آوريم

عباس ایراندوست

احسان الهی به تمامی انسانها

یکی از خطبه‏ هاى امام علی(ع) که به لحاظ بلاغت و بلندی الفاظ و مفاهيم، «غراء» ناميده شده است، دربارة احسان و نیکوکاری، نکاتی بدیع را بیان کرده است که به‌اختصار به آن‌ها اشاره می‌کنیم. 
امام(ع) در نخستين بخش اين خطبه با بيان چهار صفت از صفات جلال حق به شرح زير او را مى‏ ستايد:
1‌. خداوند متعال برترين رتبه را دارد: البتّه منظور از «علوّ مرتبه»، برترى در مكان نيست؛ زيرا حق تعالى از جسمانيت منزّه و پاك است؛
2‌. خداوند به لحاظ جود و بخشش به همة موجودات نزديك است؛
3‌. هر سود و فضيلتى را خداوند عطا مى‏ كند؛
4‌. همة مشكلات و سختي‌ها را تنها او برطرف مى‌كند.
امام(ع) سپس به بخشى از نعمت‏ هاى مهم الهى اشاره مى‏ كند؛ نعمت‏ هايى كه توجّه به آن‌ها حسّ شكرگزارى انسان را برمى‏ انگيزد و انگيزه ‏اى براى معرفت‌‌اللّه و پرهيزکارى مى‏ شود: «(خداوند) براى شما گوش‌‌هايى قرار داد كه آنچه را برايش اهمیت دارد بشنود و حفظ كند و چشم‌‌هايى كه تاريكى‏ ها را كنار زند (و حقايق را آن‌‌گونه كه هست ببيند) و نيز بدن‌‌هايى قرار دارد كه اعضا را دربر گرفته است و در تركيب‏ بندى و تداوم عمر، هماهنگ با يكديگرند.»
سپس در ادامه مى‏ افزايد: «اين نعمت ‏هاى بزرگ الهى همراه است با بدن‏هايى كه تمام امكانات را (براى ادامة حيات) دربردارد و دل‏هايى كه جويندة انواع روزى‏ها (و مواهب الهى) است (و براى آن دقيقاً برنامه‏ريزى مى‏كند) تا نعمت‏هاى فراگير الهى و مواهب گوناگون او را به‌دست آورد و از آنچه مانع عافيت و سلامت است، بپرهيزد.» اين بخش از كلام امام(ع) تكميلى است بر آنچه در جمله‏ هاى پیش دربارة هماهنگى اعضاى بدن آمده است. ایشان مى ‏فرمايد: «نه تنها اعضا با يكديگر هماهنگ‌‌اند، بلكه روح و فكر نيز در جلب منافع و دفع مفاسد با اين مجموعه ‏ها همكارى تنگاتنگ دارند و اين همكارى روحانى و جسمانى، در سراسر وجود انسان حاكم است.»
ایشان سپس به دو بخش از نعمت ‏هاى بزرگ الهى بر انسان‌ها - افزون بر آنچه گذشت- اشاره كرده، مى ‏فرمايد: «خداوند عمرهايى براى شما مقدّر فرموده كه مقدار دقيق آن از شما پنهان است و نيز از آثار گذشتگان درس‌‌هاى عبرت برايتان ذخيره كرده (كه ماية بيدارى و هوشيارى شماست): از لذّاتى كه از دنيا بردند و مواهبى كه پيش از گلوگير شدن مرگ، از آن بهره ‏مند شدند، ولى سرانجام پنجة مرگ گريبان آن‌ها را گرفت و ميان آنان و آرزوها جدايى افكند و فرارسيدن اجل، دامنة آرزوها را برچيد؛ اين در حالى بود كه به هنگام سلامت، چيزى براى خود نيندوختند و در آغاز زندگى (براى پايانش) عبرت نگرفتند.»
خداوند، به لطف و حكمتش، پايان عمر هر كس را بر او مخفى داشته است؛ چراكه به‌گفتة امام صادق(ع)، اگر انسان از مقدار عمر خود آگاه باشد و ببيند عمرش كوتاه است، پيوسته انتظار مرگ مى‏ كشد و همان چند صباح زندگى براى او ناگوار خواهد بود و همانند كسى است كه اموالش در شُرف نابودى است و با تمام وجودش فقر و تنگدستى را احساس مى‏ كند... و اگر عمر خود را طولانى ببيند، در غرور و غفلت و لذّات و انواع گناهان غوطه‏ ور مى‏ شود، به اين پندار كه از همة لذّات كام بگيرد و در پايان عمر توبه كند. بنابراين، هم ساعات و ايّام عمر، نعمت است و هم پوشيده‌‌بودن مقدار آن.
اما نعمت دوم، يعنى درس ‏هاى عبرتى كه از پيشينيان در صفحات تاريخ يا خاطرة بزرگسالان يا در بناها و كاخ ‏ها و قبرهايى كه از آن‌ها باقى مانده نيز از مهم‌ترين نعمت‏ هاى پروردگار است؛ زيرا دقّت در اين آثار و همچنين در صفحات تاريخ، آنچنان انسان را در جريان تجارب گذشته مى‏ گذارد كه گويى عمر جاودان پيدا كرده و از آغاز خلقت با همة اقوام، زيسته و تلخ و شيرين زندگى آنان را چشيده است.
در واقع، امام(ع) در تحليل دلنشين و دلپذيرشان، اين حقيقت را بيان مى‏ كند كه مسئلة مهم در زندگى و سرنوشت انسان، آن است كه به زشتى ‏ها و پستى ‏ها آلوده نشود؛ همان زشتى‏ هايى كه سبب سرافكندگى و شرمندگى او مى ‏گردد، او را بر سر زبان‏ ها مى ‏اندازد و شخصيتش را در نظر مردم خفیف می‌سازد. بنابراين، هرگاه انسان، پاك باشد و پاك زندگى كند، يكى از دو سرنوشت عالى، در انتظار اوست: عمر را به نيكنامى پايان مى‏ دهد و به‌سوى رحمت الهى وپاداش ‏هاى بى‏ مانند او مى ‏شتابد (پیام امام، شرح تازه و جامعی بر نهج‌البلاغه، ج 3).

بود اينهم از خطبه‏ هائى كه هست            چو خورشيد نورانى اى حق پرست‏
كه غرا و برجسته وى را لقب‏            بدادند دانشوران عرب‏
گرانمايه جان و شگفت آور است            بيان شهنشاه دين حيدر است‏
سزاوار باشد خدا را سپاس‏            كه بيرون بود قدرتش از قياس‏
بهر چيز در هر كجا چيره است            ز احسان و فضلش خرد خيره است‏
چه در آسمانها و چه در زمين            بهر چيز احسان و فضلش قرين‏
همانا كه بخشنده سود اوست‏            جواد است و فياض هر جود اوست‏
بلا او كند دفع اى نيكبخت            هر اندازه باشد بتعريف سخت‏
همانا بر احسان و انعام او            كه دائم دهد فيض از چار سو
كنم حمد او را گزارم سپاس            كه شكر است در حق پرستى اساس‏

***************************************
بما نزديك و با فضل است و احسان            بما او داده سود و برده خسران‏
ز هر ضرّ و ز بلوا او است كاشف‏            چو جان در جسم با هستى مرادف‏
كنم حمدش بر احسان و كرمها            بر آن جود و بر آن لطف و به نعمأ

عباس ایراندوست

نیکی کردن مساوی است با هدایت الهی

حضرت علی(ع) در یکی از خطبه‏‌‌هاى که در آغاز خلافتش بیان فرموده، چنین می‌گوید: «خداى تعالى كتاب هدايت‌كننده (مانند قرآن كريم براى بشر) فرستاد و خوب و بد را در آن بيان فرمود. پس، خوبى را راه برگيريد تا رستگار شويد و از بدى بركنار باشيد تا ره به مقصد يابيد. مردم، واجبات! واجبات! آن‌ها را به‌جاى آوريد تا شما را به بهشت برساند» (نهج‌البلاغه، خطبة 167).

چه مرد خدا در مقام رضا                           نبايد ز انصاف گردد جداز كارش
نكوئى عيان ميكند                                   بتحقيق حق را بيان ميكند
به نيكى كند خلق يزدان عيان ‏                ز رفتار خود آن گرانمايه جان‏
دگر آنكه خود طبق دستور دين‏             بكردار كوشد بصدق و يقين‏
چه آن كسكه در دهر رفتار  وی             ‏موافق نباشد بكردار وى
‏بود بى‏اثر پندش اى دين پناه              ‏چه خود سرزنش كرده او را اله‏
بدانسانكه فرموده خود در كتاب                  ‏بيانى گرانمايه‏تر ز آفتاب‏
نهايت ز هر خير و نيكى بدهرنكرده                   رها آن گرانمايه بهر
مگر آنكه آهنگ آن كرده است              ‏دل و جان بدان شيوه پرورد است‏
گمان را ز خوبى نكرده رها                        مگر آنكه قصدش بكرده بجا
بود كوشش آنكه در راه خير                  بهر سو نهد پاى از بهر سير
كه تا منتها مرتبت از نجات‏                         بدست آورد من جميع الجهات
‏گرفتم كه باشد ز راه گمان‏                       چنين است رفتار از آن نكته دان

عباس ایراندوست

کسی که شایستگی می‌‌یابد که خیرخواه باشد و مردم را به خیرخواهی دعوت کند، مسلّماً مشمول هدایت الهی قرار می‌گیرد و خداوند وی را به بهترین راه هدایت می‌‌کند و این مهم‌ترین پاداشی است که خداوند به افراد خیّر می‌‌دهد.

غرور، آفت کار خیر

امام علی(ع) می فرماید: «كسی كه عظمت خدا را مى‏شناسد، سزاوار نيست خود را بزرگ جلوه دهد. پس بلندى ارزش كسانى كه بزرگى پروردگار را مى‏دانند در اين است كه برابر او فروتنى كنند، و سلامت آنان كه مى‏‌دانند قدرت خدا چه اندازه است در اين است كه برابر فرمانش تسليم باشند» (نهج‌‌البلاغه، خطبة 166).

مشخصه های کار خیر در کلام امام علی (ع)

از امام(ع) پرسيدند: «خير» چيست؟ فرمود: «خوبى آن نيست كه مال و فرزندت بسيار شود، بلكه آن است كه دانش تو فراوان و بردبارى تو بزرگ و گران‌مقدار باشد و در پرستش پروردگار در ميان مردم سرافراز باشى. پس اگر كار نيكى انجام دهى، شكر خدا به‌جا آورى و اگر بد كردى، از خدا آمرزش خواهى. در دنيا جز براى دو كس خير نيست: يكى گناهكارى كه با توبه جبران كند و ديگر نيكوكارى كه در كارهاى نيكو شتاب ورزد» (نهج‌‌البلاغه، حکمت 95).

بنابراین مطابق فرمایش گهربار امام علی(ع) می‌توان نتایج زیر را استنباط کرد:
  • بهترین خیر: دانش، بردباری فراوان و در پرستش خدا سرافراز بودن.
  • تشکر بعد از انجام کار خیر: خداوند این توفیق را داده است که کار خیر را انجام داده‌ای.
  • شتاب ورزیدن در کار خیر: مبادا کار خیر را به تأخیر بیندازی که این کار شیطان است.

بیناترین چشم‌، توجه‌کننده به نیکی

امام علی(ع) می‌فرماید: «آگاه باشيد كه بيناترين چشم‏ها چشمى است كه به كار خير توجه كند. آگاه باشيد كه شنواترين گوش‏ها گوشى است كه تذكر را بشنود و آن را بپذيرد.»
عمیق‌ترین نکاتی که در کار خیر جلب توجه می‌‌کند چنین است:
  • سرعت در انجام کار خیر
  • دقت در این‌که کار خیر کجا سرعت گیرد
  • دقت در برزگداشت شخصِ حمایت‌شونده
  • انجام عمل خیر پیش از مرگ

اصول بخشش و احسان در کلام امیر المومنین (ع)

اصل «بهترین خصلت‌‌ها»: «به‌راستى كه عطا و بخشش يا سلام، از نيكوترین خصلت‏ هاست.»
اصل «ارزش و اعتبار انسان‌‌ها»: «به‌راستى كه قدر سؤال و ارزش آبرو، از قيمت عطا و بخشش بيشتر است. پس آنچه به سائل می‌‌دهيد، بسيار کوچک مشماريد؛ زيرا هرگز با قدر سؤال و خفّت و ذلّت آن برابرى نمى‌كند.»
اصل «نفی خودپرستی»: «احساني كه به فردى از مردم مى‌کنی، جز اين نيست كه نفس خود را به آن گرامى داشته‌اى و عِرض و آبروى خود را به‌وسيلة آن زينت داده‌‌اى. پس از آنچه نسبت به نفست انجام داده‏اى از غير خود تشكر طلب منما.»
اصل «صلاح و درستی در نیکوکاری»: «نيكوكارى، وضع مردمان (يا شخص نيكوكار) را به صلاح و درستى می‌آورد.»
اصل «نیکوکاری مشخصة دوراندیشان»: نيكوكارى، غنيمت شخص دورانديش است.»
اصل «پاداش نیکوکاری و سریعبودن آن»: «پاداش نیکوكارى، زودتر از كارهاى ديگر به انسان مى‏رسد.»
اصل «نفی از اسراف»: «اسراف در هر چيز مذموم و نكوهيده است، جز در كارهاى خير.»
اصل «برترین نیکوکاری»: «برترين نيكوكارى‏ها آن است كه به نيكان برسد.»
اصل «سرشت انسان‌‌ها»: «همانا سرشت مردمان نيكوكار بر انجام كار خير آفريده شده است و هر زمان بتوانند انجام می‌دهند.»
اصل «جامع ترین نیکوکاری»: «نیکوکاری، جامع كارهاى خیر است.»
اصل «بهترین نیکی ها»: «بهترين نيكى‏ها آن است كه به نيازمند برسد.»
اصل «وسیع‌بودن نیکی»: «كسى كه نيكى‏اش نزديك باشد، آوازه‏اش دور باشد (و به جاهاى دور برسد)» (محلاتی، ترجمة غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 157).
 

منابع:

1. سوره انسان، آیات 8 و 9.
2. سوره بقره، آیه2.
3. سوره آل عمران، آیه 92.
4. سوره آل عمران، آیه 92.
5. سوره اسراء، آیه 39.
6. سوره آل عمران، آیه 92.
7. سوره ابراهیم، آیه 11 و سوره فاطر، آیه 29.
8. سوره بقره، آیه 264-265.
9. سوره اسراء، آیه 29.
10. سوره فرقان، آیه 67.
11. سوره بقره، آیه 272.
12. سوره بقره، آیه 195.
13. سوره بقره، آیه 261.
14. سوره سبأ، آیه 39.
15. سوره بقره،آیه 272.
16. سوره بقره، آیه 268.
17. سوره آل عمران، آیه 92.
18. سوره انفال، آیه 60.
19. سوره توبه، آیه 99.
20. سوره توبه، آیه 121.
21. سوره توبه، آیه 103.
22. غرر الحکم: 3392.
23. بحارالانوار: 96/117/9.
24. نهج البلاغه: الحکمه 123.
25. الکافی: 4/3/6 ، ثواب الاعمال: 169/9.
26. بحارالانوار: 96/133/67.
27. نهج البلاغه، خطبه 114.
28. نهج البلاغه، خطبه 119.
29. نهج البلاغه، خطبه 23.
30. پیام امام شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه، ج 2.
31. پیام امام شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه، ج 3.
32. نهج البلاغه، خطبه 166.
33. نهج البلاغه، حکمت 95.
34. ترجمه غرر الحکم و درر الکلم (محلاتی(، ج 1، ص 157.

 

بخش چهارم: مصادیق عینی انفاق و کار خیر از دیدگاه قرآن

احادیث فراوانی برآوردن حاجت مؤمن و رسیدگی به امور نیازمندان بسیارتاکید شده است در اینجا به احادیثی از میزان الحکمه جلد سوم اشاره شده است:

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله

  • هر كس براى برادر مؤمن خود حاجتى برآورد، چنان است كه همه عمرش را به عبادت خدا سر كرده باشد.
  • هر كس يك نياز مؤمنى را روا سازد، خداوند نيازهاى فراوان او را روا سازد، كه كمترين آنها بهشت است

امام صادق عليه السلام

  • هر كس يك نياز از برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند عزّ و جلّ در روز رستاخيز صد هزار نياز او را برآورد كه نخستين آنها بهشت است.
  • هرگاه مسلمانى نياز مسلمانى را برآورد، خداوند تبارك و تعالى او را ندا دهد كه : پاداش تو به عهده من، و من به كمتر از بهشت براى تو راضى نمى شوم.

امام كاظم عليه السلام

  • همانا مُهرهاى [تأييد] اعمال شما برآوردن نيازهاى برادرانتان و نيكى كردن به آنان در حدّ توانتان است، اگر چنين نباشد، هيچ عملى از شما پذيرفته نشود.

1. تولید و اشاعه علم

در دین مبین اسلام بر تولید علم تأکید فراوانی شده است؛ تا جایی که بعثت پیامبر اکرم(ص) که سرآغاز تابش نور اسلام بر قلب محمدی است با سفارش به دانش‌اندوزی آغاز شده است:
﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ *خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ* اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ *الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴾ (علق، 1 تا 5).
خداوند متعال در اوّلین آیه‌‌ای که پس از بعثت بر قلب پیامبر نازل می‌‌کند، نخست انسان را به تفکر در جهان فراتر از ماده و طبیعت و اندیشه دربارة خدا فرا می‌‌خواند و سپس او را به اندیشه دربارة آفرینش خودش دستور می‌‌دهد. پس از سفارش به دانش‌‌اندوزی نیز به ابزار نشر دانش، یعنی قلم، اشاره می‌‌کند و درحقیقت از او می‌خواهد فرآورده‌های علمی خود را با ابزار قلم نشر دهد و به نسل‌‌های آینده منتقل کند. اسلام انسان را هم به تولید علم و هم نشر آن به دیگران، سفارش کرده است.

ماهیت علم: علم در قرآن مجید، نور و روشنایی معرفی شده است: ﴿قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ﴾ (رعد، آیة 16)، ﴿وَمَا یَسْتَوِی الأعْمَى وَالْبَصِیرُ *وَلا الظُّلُمَاتُ وَلا النُّورُ *وَلا الظِّلُّ وَلا الْحَرُورُ﴾ (فاطر، آیات 19 تا 21).
ضرورت همگانی شدن علم و آگاهی: اسلام بر انتشار علم و دانش و شناخت، تأکید و سفارش فراوان نموده است تا بدین‌ترتیب، علم در میان افراد و اجتماعات پراکنده شود. ارتقای سطح دریافت تودة مردم و فهم آنان، به همگانیشدن علم و شناخت آن وابسته است:
  • ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ (سبأ، آیة 28).
  • ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ﴾ (مائده، آیة 15).
  • ﴿يَهْدِي بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَيُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾ (مائده، آیة 16).
  • ﴿رَّسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا﴾ (طلاق، آیة 11).
وظیفة ما در دنیای امروز که عصر فضای مجازی است و اطلاعات با سرعت نور انتقال می‌‌یابد، ترویج و اشاعة علم، متناسب و فراخور حال جامعة اسلامی است. وظیفة عالمان و تحصیلکردگان علوم این است که از علم خود بهدرستی استفاده کنند وآن را نشر و انتقال دهند و از هجمه‌‌های دشمنان پیشگیری نمایند.
برای خدمت به جامعه می‌‌توان از طریق نشر مکتوب (مقاله، کتب، پوستر و...)، مفاهیم مطلوب و مناسبی برای آگاهی عموم مردم و در فضای مجازی از طریق ارائة محتوای متناسب با گروه‌های هدف در سایت‌‌ها، اقدامات مؤثری انجام داد.
 

2. ازدواج

ازدواج ازجمله شئون زندگی است. ملاک در ازدواج، زیبایی، مال و ثروت یا شهوت و مقام نیست، بلکه رضای خدا و انجام سنّت پیامبر(ص) است. ازدواجی که بر این مبنا صورت گیرد، در قرآن دارای ویژگی‌‌هایی است، ازجمله:

  • ﴿وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ﴾ (نحل، آیة 72).
  • ﴿وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‏ وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ في‏ كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ﴾ (فاطر، آیة 11).
  • ﴿فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ﴾ (شوروی، آیة 11).
  • ﴿عَسى‏ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً﴾ (تحریم، آیة 5).
  • ﴿وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْمآءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدیراً﴾ (فرقان، آیة 54).
  • ﴿وَ أَنکِحُواْ الْأَیَامَی مِنکم وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکم وَ إِمَائکُم إِن یَکُونُواْ فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِه وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیم﴾ (نور، آیة 32).
  • ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ﴾ (رعد، آیة 38).
آرامش: در آیات قرآن تأکید فراوانی بر آرامش شده است. انسانی که آرامش داشته باشد، مسئولیت‌‌ها و وظائفی را که بر عهده دارد به‌خوبی انجام می‌‌دهد. چنین فردی، در انجام مسئولیت‌های فردی و اجتماعی، موفق است. وقتی ازدواج بر پایة آرامش باشد، دغدغه‌‌های امروزی که در راستای خواستههای مادی صورت می‌‌گیرد، فرصت بروز نمی‌یابد. آیات زیر بیانگر توجه به مفهوم آرامش و سکینة درونی برای زندگی معنوی و آسایش مادی است:
  • ﴿وَ مِنْ آياتِهِ انْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ انْفُسِكُمْ ازْواجاً لِتَسْكُنُوا الَيْها﴾ (روم، آیة 21).
  • ﴿هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ انْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ﴾ (بقره،  آیة 187).
ایجاد اُلفت و مهربانی: خداوند در بین همسران، علاقه و مهربانی قرار می‌‌دهد تا همدیگر را دوست بدارند. در سایة همین علاقه و مهربانی‌‌هاست که زندگی مشترک آنان سرشار از آرامش و لطف و صفا می‌‌شود:
﴿وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً﴾ (روم، آیة 21).
وظیفة ما ترویج ازدواج آسان است و این‌که به جوانان گوشزد کنیم مطابق نص صریح قرآن، هدف ازدواج، رسیدن به آرامش و امنیت خاطر است، نه رسیدن به مادیات؛ نکته‌ای که متأسفانه در جامعة امروزی فراموش شده است. امروزه برخی از جوانان، آرزوهای دستنیافتنی خود را در ازدواج با جوانی دارای امکانات جست‌وجو می‌کنند و وقتی به چنین آرزویی دست نیابند، در جامعه و محیط پیرامون، مشکلات و نابسامانی‌‌های فرهنگی و بی‌‌بندوباری پدید می‌آورند. هدف، رسیدن به ازدواجی همراه با آرامش است، نه ازدواجی پر از تلاطم‌‌های فکری و روحی.
دراین‌راستا برای خدمت به جامعه می‌توان از طریق استقرار ستادهای ازدواج آسان (تهیة جهیزیه، مسکن و اشتغال) برای جوانان، کوششی خداپسندانه داشت.

3. سرپرستي یتیمان

قرآن كريم و پيشوايان معصوم(ع)، امر سرپرستي كودكان يتيم را از بهترين و پسنديده‌‌ترين امور به حساب مي‌آورند و مؤمنان را در اين راستا راهنمايي و تشويق مي‌‌نمايند تا در جامعه، يتيمي آواره نماند و در پناه مؤمنان نيازهاي آن‌ها برطرف شود:
﴿... يَسْـَلُونَكَ عَنِ الْيَتَـمَي قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَيْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ﴾ (ماعون، آیات 1 و 2).

شيوه‌‌هاي رفتار با یتیمان: در قرآن كريم و روايات اسلامي دربارة شيوة رفتار با ايتام و يتيم‌‌نوازي تأكيد و سفارش فراوان شده است؛ چنان‌‌كه خداوند متعال دربارة ازدواج با دختران يتيم سفارش مي‌‌كند كه با آنان رفتاری عادلانه داشته باشيد:«و اگر مي‌‌ترسيد كه (هنگام ازدواج با دختران يتيم) عدالت را رعايت نكنيد، (از ازدواج با آنان، چشمپوشي كنيد و) با زنان پاك (ديگر) ازدواج نماييد» (نساء، آیة 3).
  • ﴿أَ رَأَیْتَ الَّذِی یُكَذِّبُ بِالدِّینِ فَذلِكَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ﴾  (ماعون، آیات 1 و 2).
  • ﴿كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْیَتِیمَ وَ لا تَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْكِینِ﴾ (فجر، آیات 17 و 18).
  • ﴿وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساكِینِ﴾ (بقره، آیة 83).
  • ﴿لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساكِینَ﴾ (بقره، آیة 177).

4. اکرام یتیمان

خداوند متعال در آیات 17 و 18 سورة فجر به جنبه‌هاى عاطفى و معنوى برخورد با یتیمان پرداخته، چنین می‌فرماید: ﴿کَلاَّ بَل لاَّ تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ * وَلاَ تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ﴾.
یتیمى که پدر خود را از دست داده و از مهر او محروم گشته و در غم فقدان مادرش اشک ریخته و از نعمت محبّت او بى‌‌بهره شده، نیازمند مهر و محبّت و عاطفه است؛ لذا خداوند به مسلمانان دستور مى‌‌دهد که یتیم را اکرام کنند و کمبود عواطف وى را جبران نمایند.
برای کمک به ایتام، در بُعد فردی باید دو موضوع را در نظر گرفت: کمک به‌موقع و نگذاشتن منّت. بسیاری از مواقع، فرد یتیم نیازمند کمک مالی نیست، بلکه کمک‌‌های معنوی برایش اهمیت بیشتری دارد. ازاین‌رو، مهم‌ترین نکته، درنظرگرفتن شخصیت یتیم و احترام به اوست.
در بُعد خدمات اجتماعی، باید برای رسیدگی به وضعیت ایتام و ارائة کمک‌‌های‌های مالی و معنوی به آنان، مراکزی تخصصی تأسیس کرد که آنان را زیر پوشش قرار دهد.

5. قرض الحسنه

خداوند در قرآن کریم، قرض‌الحسنه را از مصادیق برجستة کار خیر شمرده است؛ از آن‌جمله می‌‌توان به سورة بقره، آیة 245 و سورة تغابن، آیة 17 اشاره کردکه  قرض‌الحسنه را از اعمال نیکو و معرّف انسان‌‌های مؤمن دانسته است؛ انسان‌هایی که با ایمان سرشار وارد معامله با خدای خویش شده‌‌اند. در صفحات زرین کتاب الهی هر کجا که از قرض‌الحسنه سخن به عمل آمده است، به انفاق و پرداخت صدقه در راه خدا نیز سفارش و تأکید شده است. ازاین‌رو، می‌‌توان به این قاعدة کلی دست یافت که کار فی سبیل‌الله مصادیق فراوان و متعددی دارد که یکی از جلوه‌‌های زیبای آن، قرض‌الحسنه است.

پاداش قرض الحسنه

  • ﴿وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ بَني‏ إِسْرائيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقيباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلي‏ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ﴾ (بقره، آیة 245).
  • ﴿إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ﴾ (تغابن، آیة 17).
  • ﴿مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ﴾ (حدید، آیة 11).
  • ﴿إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ﴾ (حدید، آیة 18).
و ظیفة ما در قبال موضوع الهی قرض‌‌الحسنه این است که با تأسیس قرض‌‌الحسنه، فرآیند آن را آسان‌‌تر کنیم تا افراد بتوانند به‌راحتی از کمک‌‌ها و تسهیلات شرعی و عرفی آن مطابق دستورهای خداوند منّان استفاده کنند و بدین‌ترتیب، به بالندگی و افزایش امید در جامعة اسلامی مدد رسانیم. 

پی نوشت ها:
1. سوره علق، آیات 1-5.                                                                                       
2. سوره رعد، آیه 16.
3. سوره فاطر، آیات 19-21.
4. سوره سبا، آیه 28.
5. سوره مائده، آیه 15.
6. سوره مائده، آیه16.
7. سوره طلاق، آیه 11.
8.نحل،72
9.فاطر،11
10.شوروی11
11.تحریم،5.
12.فرقان؛54
13.نور،32
14.رعد،38.
15. سوره روم، آیه21.
16. سوره بقره، آیه 187.
17. سوره روم، آیه 21.
18. سوره ماعون، آیه 1 و 2.
19. سوره نساء، آیه 3.
20. سوره ماعون، آیه 1 و2.
21. سوره فجر، آیه 17 و 18.
22. سوره بقره، آیه 83.
23. سوره بقره، آیه 177.
24. سوره بقره، آیه 245.
25. سوره تغابن، آیه 17.
26. سوره حدید، آیه 11.
27. سوره حدید، آیه 18.

 

بخش پنجم: مصادیق عینی انفاق و کار خیر از دیدگاه روایات

احادیث فراوانی در برآوردن حاجت مؤمن و رسیدگی به امور نیازمندان نقل شده است. در اینجا احادیثی از جلد سوم کتاب میزان الحکمه نقل می‌کنیم:

پيامبر خدا(ص): «هر كس براى برادر مؤمن خود حاجتى برآورد، چنان است كه همة عمرش را به عبادت خدا سر كرده باشد.» «هر كس يك نياز مؤمن را روا سازد، خداوند نيازهاى فراوان او را روا سازد كه كمترين آن‌ها بهشت است.»
امام صادق(ع): «هر كس يك نياز از برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند عزّوجلّ در روز رستاخيز صد هزار نياز او را برآورد كه نخستين آن‌ها بهشت است.» «هرگاه مسلمانى نياز مسلمانى را برآورد، خداوند تبارك و تعالى او را ندا دهد كه پاداش تو به عهده من، و من به كمتر از بهشت براى تو راضى نمى‌‌شوم.»
امام موسی كاظم(ع): «همانا مُهرهاى [تأييد] اعمال شما برآوردن نيازهاى برادرانتان و نيكىكردن به آنان در حدّ توانتان است؛ اگر چنين نباشد، هيچ عملى از شما پذيرفته نشود.»

1. توسعۀ علم در دنیای مجازی

ارزش علم و توجه به علم آموزی تا آن‌جاست که رسول خدا(ص) آموختن مقداری از قرآن را مهریة زن قرار می‌‌دهد و حافظین قرآن را در میدان جنگ به‌‌عنوان فرمانده انتخاب می‌‌کند.
پیامبر(ص): «چهار چیز برای هر صاحب خرد و عقلی از امت من واجب است. گفتند ای پیامبر خدا، آن چهار چیز چیست؟ فرمود: به علم و دانش گوش فرادادن، آن را به یاد سپردن، در میان مردم نشردادن و خود به کاربستن» (تحف العقول، ص 64).

عناصرحقایق ایمان

پیامبر(ص): «ای علی، سه چیز از حقایق ایمان است: بخشندگی در عین تنگدستی، داد مردمان را از خود دادن،آموختن علم به جویندة علم» (ابن فهد حلی، عده الداعی و نجاح الساعی، ص 63).

پاداش علم آموزی

در دین مبین اسلام به علم آموزی اهمیت بسیار داده شده است؛ ازجمله می‌‌توان به روایت امام باقر(ع) اشاره کرد که حضرتش پاداش فراگیری دانش را این می‌‌داند که انسان آن را در میان دیگران رواج دهد و باعث ترویج علم صحیح در جامعه شود.

امام  باقر(ع) می‌‌فرماید: «آن کس که از شما دانش بیاموزد پاداش دارد؛ همچون کسی که به او می‌‌آموزد؛ و البته آموزگار را بر او برتری است. دانش را از دارندگان دانش فراگیرید و همانگونه که دانشمندان به شما آموختهاند، شما نیز به برادران خود بیاموزید» (محمدبن الحسن ابن فروخ الصفار، بصائر الدرجات، ص 4).

هدف از انتشار علم: رضای الهی

امام صادق(ع) می‌‌فرماید: «هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمان‌‌ها به بزرگى ياد شود و گويند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد» (الذریعه (شرح اصول کافی)، ج 1، ص 56).

ضرورت انتشار مکتوب علم

در روایات به نشر کتاب و ترویج علم به‌صورت مکتوب بسیار اشاره و عاملی مهم برای انتشار علم شمرده شده است.
امام صادق(ع): «علم خویش را بنویس و میان برادرانت منتشر کن و هنگامی که مرگت فرارسید کتاب‌‌هایت را به ارث برای فرزندانت باقی بگذار؛ زیر زمانی پرآشوب خواهد آمد که مردم به چیز دیگری جز کتاب نتوانند اُنس یابند» (حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج 18، ص 56).

ضرورت پند دهی دانشمندان

امام جواد(ع) می‌فرماید: «دانشمندان، چون از پنددادن خودداری کنند، خیانت ورزیده‌‌اند؛ اگر گمراهی را ببینند و او را راهنمایی نکنند، یا مردهدلی را ببینند و او را زنده نسازند، بد کرده‌‌اند؛ زیرا خدای متعال در قرآن از ایشان پیمان گرفته است که به نیکی و به آنچه بدان فرمان رفته است فرمان دهند و از آنچه از آن ممنوع شدهاند دیگران را بازدارند، و این‌که در نیکی و پرهیزکاری مددکار یکدیگر باشند و در گناه و دشمنی مددکار نباشند» (کلینی، کافی، ج 8، ص 54).

2. ازدواج

تشکیل خانواده برای تربیت روحی انسان، ضروری است. انسان با تحمل مشکلات موجود در زندگی مشترک، تکامل می‌‌یابد. همسر، از نعمت‌‌های خداست و در چند جای قرآن به این نعمت تذکر داده شده است. در کافی روایت شده است که پس از ایمان، هیچ نعمتی از همسری که ایمان شخص را نگه دارد، بالاتر نیست. چنین همسری از آیات خدا و اسباب آرامش و اُنس مرد است. امام صادق(ع) در این‌باره می‌‌فرماید: «هر زن و مرد مؤمنی که با یکدیگر ازدواج کنند، فرشته‌‌ای از آسمان، عقد آنان را به این‌صورت اعلام کند: هان ای فرشتگان، خداوند فلان بانو را با فلان مرد تزویج کرد» (وسائل‌الشیعه، ابواب المقدمات، ب 1، خ  12).

همسر شایسته

رسول ‏خدا(ص) می فرماید: «بهترين متاع دنيا، زن شايسته است» (کنزالعمّال، ج 16، ص 278، حدیث 44451). 

بهترین سود مؤمن

امام باقر(ع) می‌‌فرماید: «‏بندة مؤمن سودى بهتر از همسر شايسته به چنگ نياورده است؛ همسرى كه شوهرش با ديدن او خوشحال شود و هرگاه از وى دور شود، در غيابش نگهبان خود و اموال او باشد» (بحارالانوار، ج 103، ص 217).

میانجیگری در ازدواج

پیامبر(ص) می‌فرماید: «هر کس در تزویج زن و مرد مؤمن بکوشد تا خدا آنان را با یکدیگر جمع کند، به هر گامی که بردارد یا کلمه‌ای که در این راه بگوید، ثواب یکسال عبادت دارد» (وسائل‌الشیعه، ابواب المقدمات النکاح، ب 1، خ 15).

امام صادق(ع) به نجاشی نوشت: «هر کس به برادر مؤمن خود زنی دهد که مونس تنهایی و یاور زندگی و مایة آسایش وی باشد، خداوند حوری بهشتی نصیب او فرماید و او را با کسانی که دوست دارد (اهل‌البیت پاک پیغمبر و برادران مؤمنش) مأنوس گرداند و آنان را نیز با وی اُنس دهد.»
امام صادق(ع) در حدیثی دیگر می‌‌فرماید: «چهار کس در قیامت مورد نظر پروردگارند:
1. آن‌که چون طرف پشیمان شود، معامله را برگرداند؛ 2‌. کسی که غم از دلی برگیرد؛ 3‌. کسی که بنده‌‌ای را آزاد کند؛ 4. کسی که مرد عزبی را زن دهد» (آیت‌الله مشکینی، ازدواج در اسلام، ص 21 تا 24).

3. ایتام

روایاتی كه از پیامبر اكرم(ص) و ائمة معصومین(ع) در این‌‌باره رسیده، فراوان است. در این احادیث، ضمن توصیه دربارة یتیمان، آثار نیك و اجر و پاداش عظیمی نوید داده شده است كه به ذكر چند نمونه از آن‌ها اكتفا می‌‌‌کنیم:

ورود به بهشت

رسول گرامی(ص) فرمود: «كسی كه یتیمی را سرپرستی كند و عهده دار نفقه و مخارج او گردد، من و او در بهشت کنار یكدیگر هستیم. سپس انگشت سبّابه و انگشت وسطی را کنار هم گذاشت و فرمود: مانند این دو كه کنار یكدیگر هستند» (قرب الاسناد، ص 45).
امام صادق(ع) فرمود: «كسی كه بخواهد مشمول رحمت خداوند و وارد بهشت شود... باید نسبت به یتیمان دلسوز و مهربان باشد» (صدوق، امالی، ص 318، مجلس 61، حدیث 15).

برآورده شدن حاجت ها

پیامبر اكرم(ص) فرمود: «آیا دوست داری دلت نرم و آرزویت برآورده شود؟ (آنگاه فرمود:) بر یتیم ترحّم كن و دست محبّت بر سر او بكش و از غذای خود به او بخوران تا قلبت نرم و حاجتت روا گردد» (کنزالعمّال، ج 3، ص 169، حدیث 6002).

ترفیع درجات و محو سیئات

در حدیثی از رسول اكرم(ص) می‌‌خوانیم: «سوگند به كسی كه جانم در قبضة قدرت اوست، هر مسلمانی كه سرپرستی یتیمی را به عهده بگیرد و به‌‌خوبی از عهدة ولایت و سرپرستی آن یتیم برآید و دست محبّت بر سر او بكشد، به عدد هر مویی كه از زیر دستش می‌‌گذرد، خداوند متعال یكدرجه مقام او را بالا می‌‌برد و یك ثواب در نامة عمل وی می‌‌نویسد و یك گناه از او كم می‌‌كند» (کنزالعمّال، ص 175، حدیث 6030).

امیرمؤمنان(ع) فرمود: «مرد یا زن باایمانی كه از روی مهربانی، دست خود را روی سر یتیمی بكشد، خدای متعال به عدد هر مویی كه دست خود را روی آن می‌‌گذارد، یك ثواب برای او می‌‌نویسد» (ثواب الاعمال، ص 237).

4. قرض الحسنه

قرض‌‌الحسنه، آزمون الهی است؛ همان‌طور که نماز، زکات و جهاد آزمون‌‌های الهی هستند. در این عرصه است که درجة خلوص، مروّت و انسانیت افراد مشخص می‌‌شود. قرض‌‌الحسنه همانند انفاق، نشانة مهرورزی، همدلی و بیداری وجدان اجتماعی است و از ارکان مهم زندگی سعادتمندانة جامعه به‌شمار می‌‌رود. قرض‌الحسنه، همواره مورد توجه خاص ائمة معصومین(ع) بوده است. در این‌جا به برخی از روایات در این‌باره اشاره می‌‌کنیم:

برترى پاداش قرض بر صدقه‏

پیامبر(ص) میفرماید: «صدقه دادن ده پاداش دارد و وام دادن هیجده پاداش و پیوند با برادران دینى بیست پاداش و صلة رحم بیست و چهار پاداش» (بحارالانوار، ج 74، ص 311). 

 حمكت قرض دادن‏

 امام صادق(ع) می‌‌فرماید: «بر در بهشت نوشته است به عوض وام و قرض، هیجده پاداش و به عوض صدقه، ده پاداش داده مى‌‌شود؛ زیرا وام تنها به دست شخص محتاج مى‌‌رسد، ولى چه بسا كه صدقه به نیازمند نرسد» (بحارالانوار، ج 100، ص  138). 

قرض ندادن و محرومیت از بهشت‏

پیامبر(ص) می فرماید: «كسى كه برادر مسلمانش به او در گرفتن وام نیازمند باشد و بتواند به او وام بدهد و این كار را نكند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‏‌‌كند» (بحارالانوار، ج 100، ص  138).

پی نوشتها:
1. تحف العقول، ص 64
2. عده الداعی و نجاح الساعی. ابن فهد حلی، ص 63.
3. بصایر الدرجات، محمدبن الحسن ابن فروخ الصفار، ص 4.
4. الذریعه الی حافظ الشریعه (شرح اصول کافی، ج 1، ص 56.
5. وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 18، ص 56.
6. کافی، شیخ کلینی، ج 8، ص 54.
7. ابواب المقدمات، ب1، خ 12.
8. کنز العمّال، حدیث 44451
9. بحارالانوار، ج 103، ص 217.
10. ابواب المقدمات النکاح، ب 1، خ 15.
11.  ازدواج در اسلام، حضرت آیت الله مشکینی، مرداد ماه 1366، دفتر نشر الهادی، ص 21-24.
12. قرب الاسناد، ص 45.
13. امالی صدوق، ص 318، مجلس 61، حدیث 15.
14. کنز العمّال، ج 3 ص 169، حدیث 6002.
15. کنز العمّال، ص 175، حدیث 6030.
16. ثواب الاعمال، ص 237.
17. بحارالانوار،311/74.
18. بحارالانوار: 138/100.

 

بخش ششم: مصادیق عینی کار خیر در اشعار

الف-علم در اشعار

اشعار امام علی (علیه السلام)

دانا که همیشه علم و حکمت ورزد                                 در چشم کشان به آنچه ورزد ارزد
 نادان که حسد از دل او سربرزد                                 پیوسته به کین اهل دانش بلرزد

***************************************
خواهی که شوی خلاصه نوع بشر                                باید که فراموش کنی نام پدر
در فضل و ادب کوش به میدان هنر                              از اهل کمال و معرفت گوی ببر

***************************************

اشعار حافظ:

خموش حافظ و این نکته های چون زر سرخ                               نگاه دار که قلاب شهر صراف است
مطرب از درد محبت عملی می پرداخت                                       که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود
جز فلاطون خم نشین تراب                                                                سر حکمت به ما گوید باز
حافظ اگرچه در سخن خازن گنج حکمت است                                از غم روزگار دون، طبع سخن گزار گو
حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است                                     کوته کنیم قصه، که عمرت دراز باد
ارباب حاجتیم و زبان سئوال نیست                                           در حضرت کریم تمنا چه حاجت است
حافظ از چشمه ی حکمت به کف آور جامی                                        بو که از لوح دلت نقش به جهالت برود

حافظ، (سوره بقره، آیه 269)

***************************************

نصیحت می کنم با لحن نرمش                                         سلاح خواهی بجوی جانم ز دانش
چو خوش گفت پیغمبر نیک گو                                  از گهواره تا گور دانش بجوی
بجو دانش خودت را بی علل  کن                                 خودت دارای علم با عمل کن
دانش انسان را سعادت می خواهد                                  با حقیقت او را عادت می دهد
خودشناسی جان من از دانش است                               دید خاصی من از دانش است
بجوی دانش ز دانش حق شناسی                                   دعای کن به دستجردی عاصی

دیوان اشعار کاروان عشق، میرزا ابوالقاسم دستجردی

بوالعجب سوزیست سوز جهل نارش مشکل است                         آتش جان سوز نادانی شرارش  مشکل است
آدمی گر خوی حیوانی بگیرد ای عجب                                       بدتراز حیوان بباید گفت کارش مشکل است
علتی بدتر ز  نادانی نباشد در جهان                                               در مذاق اهل عرفان سازگارش مشکل است
ناخدای عقل باد کشتی توفیق را                                               بادبان جهل طوفان را کنارش مشکل است
آدمیت را بهاری هست از فصل خرد                                         بیخرد فصلی نمی یابد بهارش مشکل است
دود عجب و آتش خودخواهی و باد غرور                                      تا عجین شد با دم نخوت شرارش مشکل است
گر به دوش کوه افتد ثقل جهل نابکار                                    میزند فریاد واویلا که بارش مشکل است
از محبت رام شد بسیار از وحش و طیور                                     ای عجب آدم که سرکش شد مهارش مشکل است
تربیت نا اهل را گفتند همچون گردگان                                     بر سر گنبد نماند  مانده گارش مشکل است
گرچه عیسی شد فراری از دنایت ها  ولی                                     گر که نادانی ز خود باشد فرارش مشکل است
گر بود نا اهل فرزندی زنی وابسته ای                                        هم فرارش مشکل آید هم قرارش مشکل است
همسر سیمین عذاری شد چو محروم از خرد                             در دنایت همسرسیمین عذارش مشکل است

ثقل جهل (دیوان نسیم، محمد مهدی قهدریجانی)

نادان تو مپندار که داناست برادر                                       در پیش خرد این دو نباشد برابر
دانا نبود هم ره با آدم نادان                                                 کی زنده شود هم زنده با مرده برابر؟
هر چند عمل زینت علم است و لیکن                                   آن را که بود علم عمل هست نکوتر
گفتند اگر جاه به مال است تو مشنو                                    هرگز منما این سخن است بیهده باور
آن کو نیاراست تن خویش به دانش                                      چشم است ورا کو و گوش است وراکر
با ظاهر آراسته اش کار مرا نیست                                آدم نشود گرچه بیارد خود خر
آن جامه دیبا نکند نادان دانا                                        ارزین مرصع چه برد فایده استر
هر چند که عالم بگلیم است بزرگ است                              کوچک بود آن جاهل آراسته در زر
گونا زتو مفروش که مفروش تو دیباست                        کن با خبر آن بی خرد خرد سیکسر
بس بی خردان با زر و زور و تکبر                             مردند و فراموش بگشتند سراسر
اما بنگر کبکبه ی مردم دانا                                        افراخته  تا گنبد گردنده برون سر
شیبانی از این مردم نادان تو حذر کن                                   تا بیش بری فایده و رنج تو کمتر

تراز،دکتر ابراهیم شیبانی

آنان که محیط فضل و آداب شدند                                  در هر دشتی که لاله زاری بوده است
درجمع کمال شمعواصحاب شدند                                 از سرخی خون شهریازی بوده است

رباعیات خیام

ب: ازدواج

خوشحال کسی که آورد زن به نکاح                                       باشند انیس هم به آیین صلاح
در مزرع او دانه خویش افشاند                               پس خواب کند به کام دل تا به صباح

امام علی علیه السلام

به لطف مهدی نظر بر همسرم کن                         عنایت های تو بر تاج سرم کن
به مثلش نیست زنی در کل عالم                          تو جنت جای ماه و اخترم کن
خداوندا مسوزانش تو در نار                               بهشت ز احسان تو جای دلبرم کن
برای ما بسی زحمت کشیده                                تو دستش را به دستت داورم کن
به تو دستجردی دارد این تمنا                               عنایت ها به نیکو همسرم کن

میرزا ابوالقاسم دستجردی(کاروان عشق)

ج: انفاق و احسان

ای گشته ز روی مردمی مظهر جود                                هر روز تو را فتح دیگر خواهد بود
شخصی که از او نفع به مردم نرسد                       در مذهب من براو حرام است وجود

امام علی علیه السلام

آتش زهد و ریا خرمن جان خواهد ساخت        حافظ این خرقۀ پشمینه بینداز و برو
غلام همت آن نازیم                             که کار خیر بی روی و ریا کرد
حافظ از زهد ریائی بت پرستی بهتر است        همچو رندان بر زمین زن سبحه صددانه را
چاک خواهم زدن این دلق ریائی چه کنم        روح را صحبت ناجنس عذابی است الیم
ریا حلال شمارند و جام باده حرام             زهی شریعت و تقوی زهی طریقت و دین
من از پیرمغان دیدم کرامت های مردانه           که این دلق ریائی را به جا می بر نمی گیرد
به منت دگران خومکن که در دو جهان                                رضای ایزد و انعام پادشاهت بس

حافظ (بقره،264)

 برو گدای در هر گدا مشو حافظ                       تو این مراد نیایی مگر به شیء الله
فقر ظاهر مبین طرفه اکسیرست                           سینه گنجینه محبت اوست
گدائی در میخانه طرفه اکسیرست                     گر این عمل بکنی خاک زر توانی کرد
خاکیان بی بهره اند از جرعه کاس الکرام                        این تطاول بین که با عشاق مسکین گریده اند

حافظ(انسان،5)

اگر هوشمندی به معنی گرای                         که معنی بماند نه صورت بجای
کرادانش وجود و تقوی نبود                         بصورت درش هیچ معنی نبود
کسی خسبد آسوده در زیر گل                    که خسبند ازو مردم آسوده دل
غم خویش  در زندگی خور که خویش             بمرده نپرداز از حرض خویش
نخواهی که باشی پراگنده دل                    پراکندگان را ز خاطر مهل
تو با خود ببر توشه خویشتن                        که شفقت نباید زفرزند وزن
پریشان کن امروز گنجینه چیست                      که فردا کلیدش نه دردست تست
تو با خود ببر توشه خویشتن                       شفقت نیاید ز فرزند و زن
کسی گوی دولت ز دنیا ببرد                       که با خود نصیبی بعقبی برد
بغمخوارگی چون سرانگشت من                        نخار کسی اندرجهان پشت من
مکن،بر کف دست نه هر چه هست                        که فردا بد ندان بری پشت دست
بپوشیدن ستر درویش کوش                               که ستر خدایت بود پرده پوش
مگردان غریب از درت بی نصیب                      مبادا که گردی بدرها غریب
بزرگی رساند به محتاج خبر                            که ترسد که محتاج گردد بغیر
بحال دل خستگان در نگر                                که روزی دلی جسته باشی مگر
درون فروماندگان شاد کن                         ز روز فروماندگی یاد کن
نه خواهنده بر در دیگران                             بشکرانه خواهنده از در مران

سعدی

د: ایتام

زینت نه به جامه است ای مرد خدا                 در علم شود رینت مردان پیدا
از مرگ پدر نمی شود طفل یتیم                     آن است یتیم کز خرد ماند جدا

امام علی علیه السلام

پدر مرده را سایه بر سرفگن                        غبارش بیفشان و خارش بکند
ندانی چه بودش فرومانده سخت                  بود تازه بی بیخ هرگز درخت
چو بینی یتیمی سرافگنده پیش                     مده بوسه بر روی فرزند خویش
یتیم ار بگرید که نازش خرد                      وگر خشم گیرد که بارش برد
الا تا نگرید که عرش عظیم                      بلرزد همی چون بگرید یتیم
برحمت بکن آبش از دیده پاک                       بشفقت بیفشانش از چهره خاک
اگر باب را سایه رفت از سرش                       تو در سایه خویشتن پرورش
من آنگه سر تا جور داشتم                            که سر در کنار پدر داشتم
      اگر بر وجودم نشستی مگس                         پریشان شدی خاطر چندکس
کنون دشمنان گر برندم اسیر                   نباشد کس از دوستانم سیر
مرا باشد از درد طفلان خبر                             که در طفلی از سر برفتم پدر
یکی خار پای یتیمی بکند                            بخواب اندرش دید صدرخجند
همیگفت و روضه ها میچمید                          کزان خار بر من چه گلها دمید

سعدی

ه-قرض الحسنه

ای یافته از فیض الهی صد خیر                              باید که رسد فیض تو پیوسته به غیر
از فقر مترس رو به درویشان کن                              که این است طریق اهل معنی در سیر
ای یافته ازفضل خدا هر کامی                    زنهار منه براه باطل گامی
چون هست تو را زفیض حق اکرامی                   باید که به انعام بر آری انعامی

امام علی علیه السلام

ای آنکه ازل مهر تو اندرگل ما شد                         زان ساز سرشت دوستی تو در دل ما شد
ما روز ازل دوست،هواخواه تو بودیم                        برگ و که جدایی چه سبب بود و چرا شد
هر کار عوض دارد و هر گفته جوابی                   برگ و عوض مهر من ای دوست کجا شد
گفتی تو در امروز دهم رخصت دیدار                       آقا چه کنم وعده امروز صبا شد
ارباب وفایی و گدایات تو محتاج سخاییم                        دایی به گدایان تو چون ظلم و جفا شد
ما را ز در خویش مران لوح قضا خوان                          در ساز سرشت دوستی تو در دل ما شد
         من بد کنم و تو هم مکافات دهی                               پس بخشش و آن دست سخا بخش کجا شد
عشاق خودت نما مدد از احسان                          چون روز اول مهر تو اندر گل ما شد
امروز طبیب دل عشاق زمانی مدد کن                    از فیض دوایت دل عشاق دوا شد
دیدی که ز احرام به سعی عرفاتم                       با دیدن تو غنچه لب چو غنچه وا شد
در سعی و صفا و بزم محبوبم                        دیدی که حجاب من رها شد
زان دست که بر سرم نهادی                  حیرت زده زوار خدا شد
کام دل دستجردی مجنون برسان محبوبم                   در ساز سرشت دوستی تو دل ما شد

(دیوان اشعار دستجردی)

منابع:

1-    قرآن کریم
2-    نهج البلاغه
3-    تفسیر نمونه
4-    تفسیر نور
5-    اسلام و کمکهای مردمی، فرازمند، انتشارات نسل جوان، قم، 1388.
6-    ازدواج اسلامی، شهید آیت الله دستغیب، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بهار 1387.
7-    مقدمه ای بر خدمات اجتماعی در اسلام، دکتر محمد زاهدی اصل، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، 1371
8-    اسلام و خدمات اجتماعی، مصطفی زمانی، موسسه مطبوعاتی دارالعلم، 1348.
9-    مبانی علم در آموزه های اسلامی و ظرفیت های تولید و نشر علم در ایران، دکتر محمد حسن زاده، دکتر عیسی متقی زاده، پایگاه اسنادی علوم جهان اسلام، 1390.
10-    یتیم از دیدگاه قرآن و یتیم، سید عز الدین بحرالعلوم نجفی، 1372.
11-    ازدواج در اسلام، حضرت آیت الله مشیکنی، دفتر نشر الهادی، مردادماه 1366
12-    دیوان اشعار (کاروان عشق)، حاج میرزا ابوالقاسم دستجردی، انتشارات نیکوروش، 1384.
13-    لسان الغیب و لسانُ الغیب، هوشنگ فتی، انتشارات نوید افشار، 1387
14-    دیوان امیر المؤمنین امام علی علیه السلام، ترجمه مصطفی زمانی، انتشارات پیام اسلام، قم، 1361
15-    دیوان نسیم، محمد مهدی قهدریجانی، اصفهان، سروچمان، 1385.
16-    گلشن سحر، صدیقه اژه ای، انتشارات پویان مهر، 1386.
17-    خورشید هدایت، عباس ایراندوست، تهران، 1344.