بسم الله الرحمن الرحیم
بیست و یکم ماه مبارک رمضان امسال برابر است با یکهزار و چهارصدمین سال شهادت امیرالمؤمنین ولی المتقین قائد الغر المحجلین علی بن ابیطالب «علیهما افضل صلوات الملک المنان» و دقیقاً با رسیدن این روز، چهارده قرن از زمانی میگذرد که این بزرگ مرد تاریخ اسلام که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) با خطاب «انت میزان الاعمال» او را اسوه و الگوی جاودانه انسان مسلمان و واجد همۀ فضیلتهای الهی و انسانی قرار داد. فرق سرش را در حال نماز و در مسجد که برپائی این هر دو وامدار تلاشها و مجاهدات او بود، شکافتند و شخصیتی که تنها یک حرکت او در جنگ احزاب بر همۀ عبادات جن و انس فضیلت یافت، غریبانه و مظلومانه رخ در نقاب خاک کشید.
و این غربت و مظلومیت که سابقه در دوران بیست و پنج ساله خانهنشینی او داشت و حتی در دوران خلافتی که با اصرار مردم بر عهدۀ او قرار گرفت، هرگز رهایش نکرد؛ در سطحی وسیعتر بعد از شهادت جانسوزش بر سر او و فرزندان و همۀ دلباختگانش سایه افکند و سوگمندانه هنوز پس از گذشت چهارده قرن از سایه این مظلومیت چیزی کاسته نشده است.
در روز عاشورا و در میدان کربلا، فرزند والا شأن او امام حسین بن علی سید الشهداء (علیه افضل الصلوۀ والسلام) را تنها به جرم بغض و کینهای که از پدر بر دل داشتند، محکوم به مرگ کردند و این محکومیت همۀ اصحاب و همراهان و برادران و فرزندان او را شامل شد.
و بعدها خلافت و حکومت اسلامی متجاوز از شصت سال لعن و بدگوئی و برائت از او را به صورت رسمی بر سر منبرها و از حلقوم خطبای جمعه فریاد زد و بیزاری از او به شعار رسمی حکومت اسلامی بدل شد. دورانی سیاه که لکه ننگی بر دامن تاریخ ماست و یادآور تلاش نیروهای حاکم بر جامعه اسلامی بر محکومیت همۀ ارزشها و اصالتهائی که رسالت مبارک پیامبر گرامی برای جامعه منحط جاهلی به ارمغان آورد و حتی تلاشهای مثل عمر بن عبدالعزیز در زدودن این ننگ از دامان جامعه با موفقیت قرین نبود.
نام علی و یادآوری و بیان فضیلتهای او حتی از زبان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و انتساب به او و عشق به او سالیان سال جرمی نابخشودنی به حساب میآمد که تنها جزایش مرگ بود و حتی بعد از سلطۀ آلامیه که تجلی دوباره جاهلیت در لباس اسلام بود، آلعباس نیز تندتر از سلف خود بر این رویه پای فشردند و محکومیت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و برائت از او در گفته و عمل، همچنان رسم نامبارک حاکمیت و سلطه در جامعه اسلامی ماند.
و اسفناک آنکه این رویۀ نامیمون حتی تا روزگار ما ادامه یافته است و کشتار و قتل عامهای پیروان علی (علیهالسلام) حتی تا دوران معاصر و عصر خلافت عثمانی، دل هر انسان منصفی را به درد میآورد.
هنوز در مکتب ارباب تکفیر، نام علی جرمی است که جز قتل و کشتار جزائی ندارد و در حوادث سوریه، عراق، پاکستان و افغانستان نشان آن را بسیار برجسته میبینیم.
و تا آنجا که دلباختگان علی (علیهالسلام) همچون حجر بن عدی بعد از نزدیک به چهارده قرن هنوز برای عشق و محبت او هزینه میدهند و کسانی که بغض علی و آل او را در دل دارند، مزار مطهر او و همراهانش را در مرج عذرا، مورد تعرض و تخریب قرار میدهند.
و این رنجنامه تاریخ ما، تا به امروز است. و سایه این مظلومیت در تاریخ آنچنان بلند است که دل غیر مسلمانان را به در میآورد و مانند جرج جرداق به دفاع از نام و یاد او و در پاسخ به بغض و کینۀ معاندان «صوت العدالۀ الانسانیۀ» را مینویسد و وجدان انسانی را در مورد او به داوری میخواند.
آری، خورشید را که نمیتوان در پس پردههای کینه و بغض و بیمهری از نظرها پنهان نمود و نور، قابل پای مالی نیست و پایمال نور اگر نیکو بنگرد، خود پامال نور است.
و به گفتۀ خلیل بن احمد: «هرچند دوستان و دلباختگان او از بیم سرکوب و مجازات از بیان فضائل او دم فرو بستند؛ و دشمنان و معاندان با پشتوانه قدرت و حاکمیت، تلاش در منع از گسترش فضائل او داشتند؛ اما علیرغم همۀ این بیمهریها، بیانصافیها و ترسها، فضائل و مکارم او شرق و غرب عالم را فرا گرفت».
و اینک سؤالی مطرح است، آیا گذشت هزار و چهارصد سال از شهادت مظلومانه این شخصیت عظیم، کافی نیست که جامعه اسلامی در مورد او، به قضاوتی تازه بنشیند و محکومیتی را که تاریخ ظالمانه بر حضرتش تحمیل کرده است، مورد تجدید نظر قرار دهد و به ارزیابی دوباره جرم و یا جرائمی بپردازد که در طول تاریخ به محکومیت او و آل او و پیروان و دلباختگان او منجر شده است؟
ما که در درازای تاریخ قرائتهای گوناگون از اسلام را از زبان هر کس و ناکس شنیدهایم و هر ادعائی را در تبیین قرآن و سنت نبوی شریف، مورد توجه و یا قبول قرار دادهایم؛ یک بار هم اسلام و وحی و قرآن را با برداشت و قرائت او که به اعتراف دوست و دشمن، نزدیکترین و همراهترین و پیوستهترین شخص به نبی گرامی اسلام بوده است، بشنویم و سخن او و نهجالبلاغه او و معارف عرضه شده، به وسیله ائمه هداه از آل او را نیز در کنار سایر گفتهها و قرائتها مورد توجه قرار دهیم و در این مسیر تنها از عقل، انصاف و وجدان داوری بخواهیم؟
و نیز ما و همۀ کسانی که به امامت و ولاء او باور داریم و عشق او را نسلاً بعد نسل در دل و جان خود جای دادهایم، قدری فراتر از شیعۀ جغرافیائی او، گام برداریم و اضافه بر محبت او، که خود سرمایهای عظیم و موهبتی بزرگ از جانب مبدأ هستی است، قدری رنگ و بوی آن وجود مطهر را در عینیت زندگانی فردی و اجتماعی خود برجسته کنیم و در برابر آنها که در مقام قضاوت بر معیارها و اصالتها، جدا از ادعاها و لافزدنهای ظاهری تکیه ندارند، نمونهای عینی از عدل او و از فضائل اخلاقی و مکارمی که آن بزرگ مرد در تمام زندگی پربرکتش ذرهای از آن عدول نکرد و قدمی در مسیر خلاف آن برنداشت، در زندگی فردی و اجتماعی خویش متجلی سازیم، شاید بتوانیم ذرهای از بار این مظلومیت سنگین را از چهره او و خاندان او بزدائیم و تجلی عینی راه و روش او در عرصه معالم وحی باشیم.
و چه بجاست که همۀ جامعه اسلامی با هر تفکر، بعد از گذشت این همه سال از شهادت مظلومانهاش، به پیشگاه مقدس او و نیز پیشگاه مولی و مراد و محبوب او حضرت خاتم النبیین (صلی الله علیه وآله وسلم) و در نهایت به پیشگاه خداوند خالق علی و منت گذارنده بر همۀ هستی به خلق او، عذر تقصیر بیاوریم که در شناخت او کوتاهی کردیم و از فرصت درک راه و مشی او، غافل ماندیم. و ندانستیم که اگر علی و فاطمه (سلام الله علیهما) و فرزندان مظلوم و عرضه آنان از معرفت دینی را از اسلام جدا کنیم، چه چیزی برای جامعه اسلامی باقی خواهد ماند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
محمد جواد علوی بروجردی
14 رمضان المبارک 1440