معرفی اماکن مذهبی و تاریخی اصفهان

 

محتویات

1 چهارباغ

2 مدرسه چهارباغ

3 سی و سه پل (پل الله وردیخان)

4 پل خواجو

5 پل شهرستان

6 پل مارنان

7 پل چوبی

8 کاخ عالی قاپو

9 کاخ هشت بهشت

10 مسجد جامع

11 مسجد امام

12 مسجد شیخ لطف الله

13 آتشگاه

14 منارجنبان

15 تخت فولاد

چهارباغ

اصفهان در سال 1006 هجری رسماً به پایتختی شاه عباس اول انتخاب شده و از این سال به بعد فعالیت قابل ملاحظه ای برای ساختن قصرها و پل ها و مساجد تاریخی به منظور تزیین پایتخت به عمل آمده. فکر ایجاد گردشگاهی مانند چهارباغ هم در همین سال پدید آمد و مقرر گردید و از محل دروازه دولت (مقابل کاخ فعلی شهرداری) تا دامنه کوه صفه (دروازه شیراز) خیابان طویل و عریضی مشجر احداث شود.

در حقیقت چهارباغ بیشتر برای این که باغ باشد ساخته شده نه خیابان. خاصه اینکه اسلوب خیابان سازی برای عبور و مرور آن زمان مورد احتیاج نبوده است و از حیث هئیت و ترکیب طوری است که بیشتر برای محل گردش و تفریح بوده تا برای رفت و آمد در شهر؛ به علاوه این که خیابان در حاشیه شهر طرح ریزی شده و بیشتر مخصوص گردش خانواده سلطنتی و درباریان بوده است. از جمله تفریحات زنان حرمخانه شاهی و دیگر زنان شهر یکی این بود که روزهای چهارشنبه در چهارباغ اصفهان و سی و سه پل با روی گشاده و بی نقاب می گشتند و تا مدتی از شب گذشته در پرتو مشعل ها و شمع ها در آنجه به سر می بردند و به شادی و خنده و خوردن و نوشیدن می گذراندند. در این روز تمام چهارباغ (قرق) می شد. در اطراف آن خواجه سرایان و  مأموران خاصی از عبور مردان شهر به سختی جلوگیری می کردند و در این روز، فروشندگان چهارباغ همه زن بودند. گردش اختصاصی زنان اصفهان در چهارباغ از روز چهارشنبه بیست و سوم ماه صفر سال 1018 هجری متداول گشت.

سیاح معروف ایتالیایی (پیتردلاواله) که هر وقت سحبت از اصفهان زمان شاه عباس می شود، نام او هم به میان می آید، می نویسد:

چهارباغ بعضی روزها مخصوص گردش بانوان بوده و مسلماً برای یک جاده و معبر عمومی نمی توان چنین اختصاصی را قایل شد. طول این خیابان سه مایل و پهنای آن دو برابر خیابان رم است. وقتی خیابان چهارباغ را با خیابان های مشابه آن در سرزمین خود مقایسه می کنم، اصفهان را دارای عظمتی بی نظیر می بینم و اعتراف می کنم، خیابان پوپولو در رم، خیابان پوجیو در ناپل، خیابان شهر ژن در خارج از شهر ژن و خیابان مونرآل در شهر پالرمو، هیچکدام به پای آن نمی رسد.

(شاردن) سیاح فرانسوی نیز که در دوره پادشاهی شاه عباس دوم و شاه سلیمان مدتی در اصفهان به سر برده است راجع به خیابان چهارباغ در سفرنامه خود نوشته است:

این خیابان زیباترین معبری است که تاکنون دیده و یا شنیده ام، ولی امروز منظره خیابان چهارباغ به کلی تغییر یافته است. نهر سنگی وسط پیاده رو را پر کرده و خیابان را تسطیح نموده اند. باغچه های گلکاری طرفین پیاده رو برای سواره رو اختصاص داده شده. مغازه های درجه اول شهر در طرفین پیاده رو های دو جانب خیابان متمرکز شده اند.

 

مدرسه چهارباغ

معروف به: مدرسه سلطاني، مدرسه مادرشاه، مدرسه امام جعفرصادق (علیه السلام)

موقعيت: خيابان چهارباغ عباسي
 
سال تاسيس: ۱۱۱۶ هجري (دوره شاه سلطان حسين صفوي)
 
مدرسه چهارباغ که به نام مدرسه مادرشاه و سلطانی نیز نامیده می شود، آخرین بنای تاریخی باشکوه عهد صفویه در اصفهان است که برای تدریس و تعلیم طلاب علوم دینی در دوره شاه سلطان حسین از سال 1116 تا 1126 هجری ساخته شده است.
 
قسمتهاي ديدني مدرسه عبارت است از:
 
در ضلع شرقی خيابان چهارباغ بنای باشکوه و نفيسی است که می توان آن را آخرين بنای مهم و با عظمتی دانست که در عصر صفويان در اصفهان ساخته شد.
 
اين مدرسه که «مدرسه سلطانی» و «مدرسه مادر شاه» نيز ناميده می شده در زمان سلطنت شاه سلطان حسين آخرين حکمران سلسله صفوی احداث گرديد.
 
تاريخ شروع عمارت ۱۱۱۶ هجری قمری و سال اتمام آن ۱۱۲۶ هجری قمری است. هيچ يک از آثار موجود در اصفهان به اندازه مدرسه چهارباغ (کلکسيون کاشيکاری ايران) جهانگردان و سياحان و بازديد کنندگان خارجی را تحت تأثير جاذبه های خود قرار نداده است.
 
اين مطلب را نوشته ها و خاطرات آنان تأييد می کند؛ به طوريکه برخی از آن ها مدرسه را با عبارتی همچون سحر آميز، جذاب و دلپذير توصيف کرده اند.
 
از جمله اين سياحان: اوژن فلاندن، ديولافوا، کنت دوگوبينو هستند که مدرسه چهارباغ را شاهکار مسلم معماری دوران صفوی به حساب آورده اند.
 
وجه تسميه مدرسه به سلطانی به اين علت است که در زمان شاه سلطان حسين ساخته شده و بدين جهت مدرسه چهارباغ ناميده می شود که در خيابان چهارباغ واقع شده است. دليل آنکه مدرسه مادر شاه گفته می شود اين است که مادر شاه سلطان حسين چند کاروانسرا و بازار و ساير نهادهای اقتصادی را وقف آن کرده است.
 
مدرسه چهارباغ به صورت چهار ايوانی است. نمای خارجی عمارت شامل سردری رفيع و با شکوه و زيبا است. هفده طاق نمای دو طبقه آجری در اطراف در ورودی خودنمايی می کنند. سردر ساختمان مزين به کاشي های ريز و ظريف همراه با مقرنس های پر نقش و نگار و خطوط مختلف است که بخش ورودی بنا را تشکيل می دهد.
 
کتيبه سردر به خط نستعليق سفيد بر زمينه کاشی لاجوردی است که تاريخ ۱۱۱۲ را بر خود دارد و به وسيله عبدالرحيم جزايری کتابت شده است.
 
دو دهانه سردر با کاشی های فيروزه ای تزئين شده و بر روی دو پايه سنگ مرمری، گلدانی به شکل بسيار زيبا قرار گرفته است. در طرفين سر در دو سکوی مرمر بسيار نفيس و عالی وجود دارد.
 
در اصلی مدرسه که با طلا و نقره تزئين شده نمونه بارز هنر زرگری و قلمزنی است که در دوران صفويه به نهايت تعالی و تکامل رسيده است.
 
بر دو لنگه چپ و راست اين در به خط نستعليق بسيار زيبا و به صورت برجسته، اشعاری نوشته شده است. خطاط اين اشعار محمد صالح اصفهانی خوشنويس برجسته آن عصر است.
 
قسمت داخلی مدرسه شامل هشتی، ورودی، حيات داخلی، گنبد، مناره و اطاق هاست. زيباترين قسمت مدرسه از نظر کاشيکاری هشتی ورودی آن است.
 
در وسط دالان مدرسه سنگاب نفيسی قرار دارد که صلوات بر چهارده معصوم با تاريخ ۱۱۱۰ هجری بر روی آن حجاری شده است. اين سنگاب شاهکار هنر سنگتراشی و خوشنويسی است.
 
ايوان ها و حجره های صحن چهار ايوانه مدرسه رو به باغی پر درخت قرار دارد که جويباری از ميان آن می گذرد. اين نهر به نام فرشادی است (در اصفهان اين گونه نهرها را مادی می گويند).
 
صحن مدرسه چهارباغ نمونه کامل يک معماری درون گرا و بومی به شمار می رود.
 
حجره هايی که در دو طبقه و در فواصل ايوان های مدرسه ساخته شده که اختصاص به سکونت طلاب علوم دينی داشته است. اکثر اين حجره ها دارای نقشه يکسانی است که از يک اتاق نشيمن در جلو و قسمتی به صورت صندوقخانه در عقب و قسمتی به نام بالا خانه تشکيل می شود. در جلوی اين حجره ها ايوان زيبا و خوش طرحی قرار دارد.
 
در جبهه شمالی مدرسه، ايوان شمالی با دهانه نسبتاً عريض و ارتفاع زياد قرار دارد که در جبهه مقابل آن گنبد و مناره های ايوان جنوبی ديده می شود. کتيبه فوقانی داخل گنبد به خط عبدالرحيم جزايری خوش نويس عصر صفويه می باشد.
 
تمامی سطوح داخلی بنا به قطعات کوچکی تقسيم می شود که با کاشی تزئين شده است. منبر دوازده پله مدرسه که يکپارچه از سنگ مرمر ساخته شده از بهترين نمونه های هنر حجاری و سنگتراشی آن روزگار است. در کنار اين منبر، محراب نفيس و بسيار زيبای مدرسه قرار دارد که کتيبه بالای محراب و منبر نيز به خط عبدالرحيم جزايری است.
 
اشعاری که در اطراف سرسرای مدرسه به خط نستعليق بسيار زيبا به رنگ سفيد بر زمينه کاشی خشت لاجوردی نوشته شده به خط محمد صالح اصفهانی و مورخ به سال ۱۱۱۹ هجری است.
 
کتيبه افقی داخل گنبد نيز به خط عبدالرحيم جزايری و تاريخ ۱۱۲۱ هجری است.
 
شبستان مسقف مدرسه چهارباغ که در ضلع شرقی مدرسه واقع شده با درب منبت کاری بسيار نفيسی به محوطه زير گنبد مربوط می شود. در اين شبستان سه محراب وجود دارد که کتيبه های اطراف آن ها را محمد مؤمن الحسينی به سال ۱۱۱۸ هجری کتابت کرده است.
 
در شمال مدرسه چهارباغ بازارچه ای زيبا و مرتفع وجود دارد که در عصر صفويه بازارچه بلند و بازارچه شاهی نيز ناميده می شد. اين بازارچه نمونه ارزنده ای از بازارهای عصر صفوی است. در شرق مدرسه چهارباغ کاروانسرای مادر شاه واقع شده که مهمانسرای عباسی امروز است.
 
مدرسه چهارباغ دارای کتابخانه کم نظير و با ارزشی بوده که در حمله افغان ها نابود شده است. اين کتابخانه با کتب بسيار نفيس و کمياب در اختيار طلاب علوم دينی و ساير پژوهشگران و محققين آن روزگار بوده است.
 
مدرسه چهارباغ موقوفاتی بسيار نيز داشته است که شامل باغ ها، مزارع، روستاها، املاک، دکان ها، کاروانسراها و ساير مستغلات بوده است که چگونگی آن ها با حمله افغانها نامعلوم مانده است. به طور کلی مدرسه چهارباغ که به قول بسياری از محققين هم مدرسه و هم مسجد بوده است، با ۸۵۰۰ متر مربع مساحت از آثار مهم و با ارزش عصر صفوی است که در اواخر حکومت اين خاندان در اصفهان ساخته شده است.
 
مدرسه چهارباغ اصفهان که پس از پيروزی انقلاب اسلامی «مدرسه علميه امام صادق (علیه السلام)» نامگذاری شد در حال حاضر به آموزش طلاب علوم دينی و حجره های آن نيز همانند عصر صفويه به اقامت طلاب اختصاص دارد.
 

سی و سه پل (الله وردیخان عنصری محوری در ارتباطی کالبدی-فرهنگی)

 معروف به: پل الله ورديخان، سي و سه چشمه، چهارباغ، جلفا، زاينده رود

 
موقعيت: ميدان انقلاب اسلامي
 
سال تاسيس: ۱۰۰۵ هجري(دوره شاه عباس اول)
 
يکی از پلهای زيبا و جالبی که در دوران صفويه بر روی زاينده رود احداث شد سی و سه پل است اين پل در گذشته «پل جلفا» ناميده می شد (زيرا از اين طريق به جلفا که تازه احداث شده بود می رسيدند). به «الله ورديخان» نيز معروف است زيرا سردار مشهور شاه عباس اول که به ساختن اين پل مأمور گرديد به اين نام ناميده می شود.
 
اين پل که چهارباغ عباسی را به چهارباغ بالا متصل می کند قبلاًٌ ۴۰ چشمه داشته اما امروز بيش از سی و سه چشمه آن باقی نمانده است و بقيه آنها مسدود شده اند. پل ۲۹۵ متر طول و ۷۵/۱۳ متر عرض دارد و در زمره اولين آثاری است که شاه عباس اول دستور ساختن آن را داده است.
 
در طرفين پل معبر باريک مسقفی است که در سراسر طول پل ديده می شود. سی و سه پل دارای يک پياده رو برای گردش در بالا و يک پياده رو در پايين است. پياده رو پائين گذرگاه مسقفی است که ميان پايه های مرکزی پل و به فاصله کمی از بستر رودخانه ايجاد شده است. از گفتنیهـا دربـاره سـی و سـه پـل اينـکـه در دوران صـفـويه جـشـن «آبريزان» يا «آبريزکان» در کنار زاينده رود و در نزديکی اين پل برگزار می شده است. در اين جشن که در سيزده تيرماه هر سال برگزار میشد مردم با پاشيدن آب و گلاب به روی يکديگر در اين مراسم شرکت می کرده اند.
 
مصالحی که در ساخت سی و سه پل به کار رفته:
 
آجر در قسمت فوقانی و سنگ در طبقه تحتانی پل است. پل الله ورديخان که در سال ۱۰۱۱ هجری بنا شده است از آثار مشهور اصفهان است که اکثر سياحان و جهانگردان به توصيف آن پرداخته اند. يکی از خارجيانی که سی و سه پل را در اواخر حکومت قاجارها ديده است درباره آن می نويسد:
 
اين بنای زيبا که با وجود مرور زمان با بزرگی و مشخصات آن سالم مانده است ارزش آن را دارد که برای ديدنش به اصفهان رفت، هر چند احتمالاً از کسی هم انتظار نمی رود که برای ديدن شايد باشکوه ترين پل جهان چنين کاری بکند.

 

پل خواجو

 
معروف به: پل شاهي، بابا ركن الدين، شيراز و حسن آباد
 
موقعيت: ميدان خواجو
 
سال تاسيس: ۱۰۶۰ هجري(دوره شاه عباس دوم)
 
اين پل كه از بناهای شاه عباس دوم صفوی است به پل شاهی و بابا رکن الدين و شيراز و حسن آباد هم معروف بوده است
 
طول پل ۱۳۳ متر و عرض آن ۱۲ متر است. وجه تسميه آن به باباركن الدين اين است كه بر سر راه تكيه باباركن الدين عارف مشهور واقع شده بود.
 
پل خواجو به دليل معماري و تزئينات كاشيكاري بر ساير پل هاي زاينده رود برتري دارد. پل خواجو كه در عصر صفويه يكي از زيباترين پل هاي جهان به شمار مي رفت در اصل به منزله سد و بند بود. به اين معنا كه با بستن دهانه هاي پل در ضلع غربي درياچه اي به وجود مي آمد.
 
در وسط هر يك از دو ضلع شرقي و غربي پل ساختماني بنا شده كه شامل چند اتاق مزين به نقاشي است. اين ساختمان كه (بيگلربيگي) ناميده مي شود در آن عصر اختصاص به بزرگان و امرائي داشت كه به هنگام ايجاد درياچه مصنوعي مسابقات شنا و قايقراني را تماشا مي كرده اند.
 
شعراي اصفهان درباره پل خواجو اشعار زيبايي سروده و در طي اين سروده ها زيبائي هاي آن را توصيف كرده اند. از جمله اين شعرا صائب تبريزي است كه با قصيده اي بلند بالا يكي از روزهاي جشن و چراغاني را ذكر مي كند كه در كنار پل خواجو برگزار شده است.
 
به نوشته محققين و مورخين كه درباره سلسله صفويه بررسي كرده اند هدف شاه عباس دوم از احداث پل خواجو ارتباط دو قسمت محله خواجو و دروازه حسن آباد با تخت فولاد و راه شيراز بود.

به طور كلي وجود "تزئينات كاشيكاري فراوان و پشت بغل هاي چشمه هاي پايين و غرفه هاي بالاو نماي غرفه هاي طرفين با كاشي هاي الوان" پل خواجو را در شمار آثار بسيار ممتاز اصفهان قرار مي دهد به طوري كه كليه سياحان و جهانگرداني كه در دوره هاي مختلف به اصفهان آمده اند زيبائيهاي پل خواجو را وصف كرده و آن را در زمره شاهكارهاي مسلّم معماري ايراني، اسلامي به شمار آورده اند.

 

پل شهرستان

 
معروف به: جسر حسين،‌ جي
 
قدمت: دوران ساسانيان
 
قديمي ترين پل زاينده رود، پل شهرستان است كه در ۴ كيلومتري شرق اصفهان قرار گرفته و در حال حاضر در محدوده شهر است. اين پل در قديم جسر حسين و پل جي نيز ناميده مي شد. مافروخي اصفهاني در كتاب محاسن اصفهان كه به زبان عربي است از اين پل به نام جسر حسين ياد كرده است و عماراتي را كه نزديك آن هستند به نام قصر مغيره و قصر يحيي نام مي برد.
 
به نظر متخصصين و نويسندگان اين پل در زمان ساسانيان ايجاد گرديد و در زمان ديلميان و سلجوقيان تعمير و مرمت شده است. البته كتيبه يا نشانه اي كه مؤيد اين مطلب باشد در پل موجود نيست اما سبك معماري و مشابهت آن با پل هاي دوره ساساني كه در بعضي نقاط پابرجاست موجب ابراز اين عقيده شده است.
 
 علت آن كه اين پل شهرستان ناميده مي شود اين است كه در روستائي به همين نام در شرق اصفهان واقع شده است. در نزديكي پل بقعه الراشد بالله خليفه عباسي قرار دارد كه در سال ۵۳۲ هجري قمري در اصفهان به دست يكي از فدائيان اسماعيلي كشته شد.
 
اكثر سياحان و جهانگردان در باره پل شهرستان به تفصيل مطلب نوشته و آن را توصيف كرده اند. فردريچاردز از اين پل به عنوان يك پل جنگي و نظامي ياد كرده و آن را تنها نمونه اي از پل هاي جنگي قديم مي نويسد. در سال هاي اخير پل شهرستان نيز مانند ساير پل هائي كه بر روي زاينده رود احداث شده مورد مرمت قرار گرفته است. پل شهرستان از اين نظر كه قديم ترين پل موجود در اصفهان است و از آثاري است كه بناي آن به قبل از اسلام مي رسد حائز اهميت بوده و به همين دليل نيز مشهور است.
 

پل مارنان

 

موقعيت: خيابان مطهري بين پل فلزي و پل وحيد

 
اين پل واسطه اتصال دو ساحل شمالي و جنوبي رودخانه در غربي ترين قسمت شهر اصفهان بوده است. شكل امروزي اين پل با نماي ساختماني عصر صفوي تغيير اساسي نكرده است ولي تعميرات مكرري را از سر گذارنده است. این پل در اصل ماربین نام داشته كه اسم تصحیف «مهربین» از فرهنگ اوستایى است و در طى ۱۵ قرن تاریخ اسلامى ایران پیوسته به همین نام شناخته شده و در غربى‏ترین قسمت شهر اصفهان بوده است. این پل در عصر صفوى تغییرى نكرده ولى تعمیرات مكرّر داشته است.
 
 پل مزبور اكنون داراى هفده دهانه است ولى در گذشته بیش از هفده دهانه داشته است كه امروزه بسته شده است. این پل را پل سرفراز هم نامیده ‏اند و وجه تسمیه ‏اش را چنین بیان كرده ‏اند كه در زمان شاه سلیمان صفوى یكى از ثروتمندان ارامنه آن را ساخت و به لقب سرفراز نائل گردید و مدتى هم به همان نام سرفراز مشهور بود.
 

پل چوبی

 
معروف به: سعادت آباد، پل هفت دست و پل درياچه
 
موقعيت: خيابان كمال اسماعيل
 
سال تاسيس: ۱۰۶۵ هجري(دوره شاه عباس دوم)
 
عرض اين پل ۶ متر و طول آن ۱۴۷ متر مي باشد و ارتباط باغ هاي سلطنتي دو ساحل شمالي و جنوبي رودخانه با باغ هاي وسيع سعادت آباد و بناهاي با شكوه هفت دست، آئينه خانه، كشكول و نمكدان را برقرار مي ساخت و محل عبور خانواده شاه صفوي، امرا، اشراف، مهمان ها و سفيراني بود كه اجازه ملاقات با شاه عباس دوم را مي يافتند.
 
اين پل در گويش مردم اصفهان (چوبي) گفته مي شود. وجه تسميه آن به پل جوئي اين است كه چون در دو طرف پل عمارات سلطنتي واقع شده بود، در آن عصر اين پل را براي ارتباط اين دو قسمت ساخته بودند و آب را نيز به وسيله جوي سنگي كه در روي پل كنده بودند به اين عمارت مي رساندند.
 
در وسط پل برج ۶ گوشه اي وجود داشت كه از هرگوشه آن سه چشمه جاري مي شد. يكي از خارجياني كه پل را بازديد كرده و درباره آن مي نويسد "...پل با چهارده طاق يك ريخت و معبري براي بردن آب به قصر هفت دست واقع در ساحل زاينده رود ساخته شده بود..."
 
عمارات زيبا و باشكوه سعادت آباد، هفت دست، آينه خانه، كلاه فرنگي، نمكدان در اطراف اين پل بوده است كه به وسيله مسعود ميرزاي ظل السلطان حاكم اصفهان در زمان ناصرالدين شاه قاجار خراب و با خاك يكسان گرديد.
 

کاخ عالی قاپو

 
معروف به: دولتخانه مباركه نقش جهان، قصر دولتخانه
 
موقعيت: ضلع غربي ميدان امام
 
سال تاسيس: ۱۱ هجري قمري(دوره شاه عباس اول)
 
مينياتوريست و نقاش: رضا عباسي
 

ويژگي هاي ساختمان:

 
در غرب ميدان امام و روبروی مسجد شيخ لطف الله عمارتی سر بر افراشته که به عنوان يکی از مهمترين شاهکارهای معماری اوائل قرن يازدهم هجری از شهرتی عالمگير برخوردار است.
 
با توجه به منابع و مأخذ موجود درباره سلسله صفوی و همچنين با در نظر گرفتن بررسی های انجام شده در مورد اين ساختمان زيبا و رفيع چنين استنباط می گردد که کاخ عالي قاپو دروازه مرکزی و مدخل کليه قصرهائی است که در دوران صفويه در محدوده ميدان امام احداث شده اند.
 
در حقيقت اين بنا به مثابه يک ورودی بزرگ و با شکوه ميدان امام را به مجموعه دولتخانه و عماراتی مانند رکيب خانه، جبه خانه، تالار تيموری، تالار طويله، تالار سرپوشيده و کاخ چهلستون و ديگر عمارات مربوط می کرده است.
 

ساختمان كاخ:

 
اصل بنا در دوره شاه عباس اول احداث شده و در دوره جانشينان او الحاقات و تعميراتی در آن انجام شده است. ساختمان دارای ۵ طبقه است که هر طبقه تزئينات مخصوصی دارد. اگر چه اين قصر در دوره های بعد از صفويه لطمات فراوان ديده است، هنوز نيز شاهکارهائی از تزئينات و نقاشی های عصر صفويه در آن، بينندگان را به تحسين وا می دارد.
 
عالي قاپـو مرکب از دو کلمه «عالی» و «قاپو» است که با هم به معنای «سردر بلند» يا «درگاه بلند» هستند. از اين سر در بلند که تماماً با سنگ سماق ساخته شده به قصر وارد می شويم و به وسيله پلکانی که در دو طرف تعبيه شده اند به طبقات فوقانی می رسيم.
 
در طبقه همکف دو تالار وجود دارد که در آن روزگار به امور اداری و ديوانی اختصاص داشت و صدرخانه يا کشيک خانه ناميده می شدند.
 
در طبقه سوم، ايوان بزرگی است که بر ۱۸ ستون بلند و رفيع و استوار است. اين ستون ها در آن زمان پوشيده از آئينه بوده و سقفی با صفحات بزرگ که با نقاشی ها و آلت های چوبی تزئين شده بودند بر فراز آن قرار گرفته است. در وسط اين ايوان حوض زيبائی از مرمر و مس وجود دارد که قرينه آن در تزئينات زير سقف انعکاس يافته است.
 
 اين تالار از الحاقات کاخ است که در دوران جانشينان شاه عباس اول بنا شده است. در پشت اين ايوان تالار بزرگی است با اتاق ها و طاق های بسيار که نقاشی های زيبائی بر ديوارهای آن مشاهده می شود.
 
 از ايوان کوچکی که پشت اين تالار است گنبد زيبا و ساده توحيد خانه نمايان است. در دوران صفويه در شب های جمعه گنبد محل تجمع صوفيان و دراويش بود. سالنی که اين گنبد بر فراز آن استوار است و اتاق های اطراف آن در حال حاضر به کلاس های درس دانشگاه پرديس اصفهان اختصاص دارد. اکثر جهانگردان و سياحان خارجی و همچنين نمايندگان کشورهای مختلف اين تالار را به منزله جايگاهی دانسته اند که از آن مسابقات مختلف و بازي های معمول آن عصر مثل چوگان بازی و غيره را تماشا می کرده اند. طبقات بعدی هر کدام شامل يک سالن بزرگ در وسط و چندين اتاق کوچک در اطراف هستند.
 

ويژگي خاص كاخ:

 
آنچه عالي قاپو را در عداد آثار باشکوه و بسيار نفيس قرار داده است علاوه بر مينياتورهای کار هنرمند معروف عصر صفوی رضا عباسی، گچبری های آخرين طبقه است که تالار آن به «اتاق موسيقی» يا «اتاق صوت» نيز معروف است. در اين قسمت از کاخ شکل انواع جام و صراحی در ديوار تعبيه شده است. ساختن و پرداختن اين اشکال به غير از نمايش زيبائی و خلاقيت و ابتکار هنرمندان گچکار برای اين بوده است که انعکاسات حاصله از نغمه های نوازندگان و اساتيد موسيقی به وسيله اين اشکال مجوف گرفته شود و صداها طبيعی و بدون انعکاس به گوش برسند.
 
«فرد ريچاردز» که خود نقاش معروفی بوده و در اواخر عصر قاجاريه به ايران آمده درباره تزئينات گچبری اين اتاق می نويسد: « ... اين تورفتگی ها مانند قطعات مختلف بازی معما با تناسب خاصی پهلوی يکديگر قرار گرفته اند... » گذشته از گذشت زمان که متأسفانه به عالي قاپو لطمات فراوان زده است عوامل مخرب ديگر مانند حمله و استيلای افغان ها و جنگ های مختلف و انتقال پايتخت از اصفهان و بی توجهی حکام بعد از صفويه خسارات جبران ناپذيری به بنا وارد آورده است.
 
 در دوران قاجاريه عالي قاپو چند سال محل سکونت و کار ظل السلطان بود و او تغييراتی در کتيبه های آن داد. کتيبه های جبهه شرقی بنا و الواح خط نگاشته سردر ورودی که طی اشعاری به تعميرات سال ۱۲۷۴ اشاره می کند مبين همين مطلب است.
 
در چهل ساله اخير به دليل آن که خطر ويرانی کاخ عالي قاپو را تهديد می کرد و همچنين به علت توجه مردم و ارگانهای دولتی به ميراث های فرهنگی، مرمت هائی توسط هيأت های متخصص داخلی و خارجی در آن انجام گرفته است.
 
بطور کلی بنای عالي قاپو به عنوان يک بنای تشريفاتی خوش ساخت و زيبا دستاورد ديگری است از هنر معماری دوران صفويه که از فراز آن منظره شهر باستانی اصفهان و تغيير و تحول ۱۰۰۰ ساله آن به خوبی نمايان است.
 

کاخ هشت بهشت

 
موقعيت: خيابان باغ گلدسته پارك شهيد رجائي
 
سال تاسيس: ۱۰۸۰ هجري (دوره شاه سليمان)
 

زيباترين کاخ عالم:

 
از کليه کاخ های با صفا و کلاه فرهنگی هائی که در کنار چهارباغ احداث شده بود فقط کاخ هشت بهشت باقی مانده است. اين عمارت باشکوه که روزگاری زيباترين کاخ عالم هم ناميده می شد در سال ۱۰۸۰ هجری و به روزگار شاه سليمان صفوی در نزديکی باغ بلبل ساخته شد.
 
اين بنای دو طبقه با طاق های زيبا و تزئينات فراوان و هماهنگ دست به دست هم داده تا يکی از نمونه های درخشان معماری عصر صفويه را به نمايش بگذارند.
 
کليه سياحان و جهانگردانی که از اصفهان بازديد کرده و موفق شده اند به درون کاخ هشت بهشت راه يابند آن را بهترين بناهای دنيا ناميده اند. يکی از آن ها کاخ هشت بهشت را با عبارت «... فرح انگيز تر از مجلل ترين کاخهای ممالک اروپايی» توصيف کرده است.
 
باغ وسيعی که عمارت در آن واقع شده جزئی از باغ بزرگ نقش جهان بوده است که شاه اسماعيل اول احداث کرد و در زمان جانشينان او به خصوص شاه عباس اول به قطعات متعددی تقسيم شد.
 
اين قصـر با شکوه از همان ابتدای احداث «عمارت هشت بهشت» «هشت به هشت» و «هشت در بهشت» ناميده می شده است.
 

ساختمان كاخ:

 
بخش مرکزی کاخ به صورت ۴ صفه ساخته شده و ايوان آن رو به شمال است. سقفی که بر فراز اين بنای ۴ صفه استوار است پوشيده از مقرنس های گچی خوش رنگ و خوش طرح است.
 
اتاق های طبقه اول در ۴ گوشه عمارت تزئيناتی از گچبری و نقاشی دارند. در طبقه دوم عمارت نيز مجموعه ای از رواق ها و اتاق ها و طاق ها و پنجره ها بر زيبائی آن می افزايد. اين طبقه به راهروها و اتاق های متعددی تقسيم شده که هر يک تزئينات خاصی دارند. در برخی حوض آب و در بعضی بخاری های ديواری تعبيه شده اند. ديوارها را نيز آينه های فراوان پوشانيده اند. تمام سقف های کاخ را نيز موزائيک های بسيار عالی پوشانيده و دالان ها و غلام گردش های بسيار زيبا و هماهنگ آن ها را احاطه کرده اند.
 
تزئينات عمارت در دوران صفويه به حدی باشکوه و هنرمندانه بوده که هيچ سياحی از اعجاب و تحسين آن ها خودداری نکرده است.
 
آنچه در اين عمارت حائز اهميت است ارتباطی است که ميان فضاها و قسمت های مختلف آن پديد آمده است. اين ارتباط باعث شده تا عمارت هشت بهشت اصفهان در عين تنوع و گوناگونی و تعدد فضا از وحدت و يکپارچگی و تزئينات قابل توجه برخوردار شود.
 
 متأسفانه امروز از نرده های چوب زرنگار و قاب ها و جام های بلور و آلت های شيشه ای رنگارنگ ظريف اثری بر جای نمانده است چرا که در دوره های بعد از صفويه و به خصوص در عصر قاجاريان تغييرات بسياری در آن داده شد. اين تغييرات به حدی است که برخی از سياحان آن را از دوران قاجار به حساب آورده اند.
 
در اواخر دوران قاجار عمارت هشت بهشت به مالکيت خصوصی اشخاص در آمد و از زيورهای نفيس و گرانبهای دوره صفويه عاری گرديد به طوری که امروز از آن همه شکوه و فريبندگی داخل کاخ و درختان چنار و تناور و گل های ياس سفيد و سرخ که در حاشيه خيابان های آن روئيده بودند و همچنين از آب نماها و جوی های آب روان اثری بر جای نمانده است. با همه دخل و تصرفات به گفته «آندره گدار» که سال ها باستانشناسی ايران را اداره کرده است:« ... کاخ هشت بهشت با تالاری که از هر سو باز است و با چهار عمارت کلاه فرنگی در طبقه هشت بهشت در چهار گوشه خود هنوز هم ترکيب اصلی و مختصری از لطف و ملاحت روزگاران گذشته را حفظ کرده است.»
 

مسجد جامع

 
موقعيت: ميدان قيام، خيابان علامه مجلسي

سال تاسيس: قرن دوم هجري

ابعاد مسجد: ۱۴۰*۱۷۰

اين مسجد داراي بناهاي متعددي است از جمله:

صحن چهار ايواني، شبستان ها، مدرسه مظفري، صفه هاي كوچك دوره ديلمي، گنبد نظام الملك، گنبد تاج الملك، محراب اولجايتو، چهار ايوان معروف صاحب، استاد، شاگرد، درويش از جمله بناهاي متعدد اين مسجد مي باشد.

قديمی ترين بنای تاريخی اصفهان را بايد مسجد جمعه يا مسجد جامع اصفهان تلقی کرد. سيمای فعلی مسجد عمدتاً مربوط به اقدامات دوره سلجوقی است اما تعميرات و الحاقات آن به دوران های بعد به خصوص عصر صفويان مربوط می شود گرچه در کاوش های باستان شناسی آثاري متعلق به دوران آل بويه و قرن سوم هجری باز می گردد. در همين کاوش ها آثار قبل از اسلام نيز کشف شده است.
مسجد دارای ورودي های متعدد است که هر يک فضای مسجد را به بخش هايی از بافت پيرامون آن مربوط می کند. گذرها و معابری که در گرداگرد مسجد وجود دارند بيانگر ارتباط گسترده ای است که مسجد با بافت قديم شهر دارد.

مسجد جامع اصفهان با نقشه چهار ايوانی بنا شده و از آنجا که ابداعات هنری و معماری ۱۵ قرن دوران اسلامی را در خود گرد آورده است يکی از بهترين آثاری به شمار می رود که در دنيای امروز شهرت دارد. با توجه به منابع و مآخذ مختلف اين نکته مشخص می شود که مسجد جامع در طول زمان به سبب آتش سوزی و جنگ های متعدد و نا آرامی های دوران های مختلف آسيب فراوان ديده و دوباره بازسازی و مرمت شده است.

چهار ايوان اطراف ميدان شاخصه شيوه مسجد سازی ايرانيان است که پس از احداث آن در ساير مساجد نيز رواج يافته است. اين ايوان ها که به نام های صفه صاحب در جنوب، صفه درويش در شمال، صفه استاد در مغرب و صفه شاگرد در مشرق ناميده می شوند با تزئينات مقرنس سازی و کاربندی يکی از فنون بسيار جالب معماری ايران را بيان می دارد.

نمای داخلی صحن مسجد و کاشيکاری های آن مربوط به قرن نهم هجری است که احتمالاً مناره ها نيز مربوط به همين زمان می باشند به طورکلی بنای کنونی مسجد جامع اصفهان شامل بخشهای زير می باشد:

شبستان مسجد که بر ستون های مدور استوار است که با گچبري های بسيار زيبا تزئين شده است. اين قسمت مربوط به عصر ديلميان است.

گنبد و چهل ستون های اطراف آن که در ايوان جنوبی مسجد واقع شده و در فاصله سال های ۴۶۵ تا ۴۸۵ هجری قمری بنا شده است. اين گنبد در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملک ساخته شده و از نمونه های نادر ساختمان های عصر سلجوقی است. ايوانی که در جلوی اين گنبد آجری واقع شده در اوائل قرن ششم هجری بنا گرديده و سقف آن از مقرنس های درشت ترکيب شده است.

 ايوان معروف به صفه صاحب که در دوران سلجوقی ساخته شده و تزئينات آن مربوط به عصر قراقويونلو و صفوی است. در اين قسمت کتيبه هائی از دوران های مختلف از جمله صفويان به چشم می خورد.

ايوان غربی معروف به صفه استاد که در عصر سلجوقی بنا شده و در دوره صفويان با کاشيکاری تزئين شده است. در اين صفه علاوه بر خطوط ثلث و نستعليق که به تاريخ ۱۱۱۲ هجری قمری و در زمان سلطنت شاه سلطان حسين کتابت شده عباراتی به خط بنائی بسيار زيبا و با امضاء محمد امين اصفهانی نوشته شده است.

با مطالعه اين عبارات و دقت در خطوط بنائی اين ابيات بسيار زيبا مشخص می گردد.
 
              چون نامه جرم ما به هم پيچيدند                 بردند و به ميزان عمل سنجيدند            

بيش از همه کس گناه ما بود ولی              ما را به محبت علی بخشيدند
 
رو به روی اين ايوان، صفه شاگرد قرار دارد که در عصر سلجوقی بنا شده و در قرن هشتم و يازدهم هجری قمری در دوران حکومت ايلخانان و صفويه تزئيناتی به آن اضافه شده است.

در سقف اين صفه خطوط تزئينی و تاريخی به چشم می خورد که با خط بنائی عبارات مذهبی و سازنده بنا به نام مرتضی بن الحسن العباسی الزينبی نوشته شده است.

در شمال ايوان استاد شبستان کوچکی قرار دارد که زيباترين محراب گچبری مسجد را در بر دارد. اين شبستان که به مسجد الجايتو نيز معروف است دارای محرابی است که به مثابه گوهری تابناک از هنر ايرانی در جهان از شهرتی عظيم برخوردار است. بر اين محراب زيبا نام سلطان محمد خدابنده ايلخان مشهوری که قبل از تشرف به دين اسلام لقب الجايتو را داشت و بعد از مسلمان شدن خود را خدا بنده ناميد و وزير دانشمند او محمد ساوی و سال ساختمان آن يعنی ۷۱۰ هجری قمری به چشم میخورد.

زيباترين منبر منبت کاری موجود در مسجد جمعه اصفهان نيز در اين مسجد قرار دارد که سال ساخت آن ذکر نشده است. از مسجد اولجايتو به شبستان زمستانی بيت الشتاء می رسيم که به موجب کتيبه سر در آن در زمان تيموريان به دستور عماد بن المظفر ورزنه ای ساخته شده است. به همين علت به شبستان عماد نيز معروف است اين شبستان با شکوه دارای ستون های قطور کوتاه و اتاقهای خيمه ای شکل است.
 
شبستان جنوب شرقی مسجد که احتمالاً کتابخانه عظيم و مشهور خواجه نظام الملک را در بر داشته در بمباران شهر اصفهان تخريب گرديده که مجدداً به شيوه اول بازسازی شده است.

اين اثر نفيس و با شکوه به علت در بر داشتن نمونه های گوناگون ادوار مختلف اسلامی از نظر فنی و هنری اهميت بسياری داشته و از شهرت جهانی برخوردار است.

به طور کلی به همان اندازه که ميدان نقش جهان و عمارات تاريخی اطراف آن ياد آورد معماری و هنر دوران صفوی است مسجد جمعه و محلات پيرامون آن افسانه زندگی در عهد سلجوقيان و روزگار پيش از آن را بيان می دارد.
 

مسجد امام 

 
معروف به: مسجد مهديه، مسجد المهدی، مسجد جامع عباسي، مسجد سلطاني جديد، مسجد شاه
 
موقعيت: ضلع جنوبي ميدان امام
 
سال تاسيس: ۱۰۲۰ هجري (دوره شاه عباس اول)
 
معمار: استاد علي اكبر اصفهان و ناظر ساختمان محب علي بيك الله
 
خطاط: عليرضا عباسي، عبدالباقي تبريزي، محمد رضا امامي، محمد صالح امامي
 
كتيبه سر در مسجد به خط ثلث علي رضا عباسي حاكي از آن است كه شاه عباس اين مسجد را از مال خالص خود بنا كرده و ثواب آن را به روح جد اعظم خود شاه طهماسب اهدا نموده است.
 
گنبد عظيم مسجد ۵۲ متر، ارتفاع مناره هاي داخل آن ۴۸ متر و ارتفاع مناره هاي سر در آن در ميدان امام ۴۲ متر است. از نكات جالب اين مسجد انعكاس صوت در مركز گنبد بزرگ جنوبي آن است .
 در منتهی اليه جنوبی ميدان امام مسجدی برپاست که نمونه ارزنده ای از معماری قرن ۱۱ هجری به شمار می رود. ساختمان مسجد در سال ۱۰۱۹ هجری برابر با ۱۶۱۱ ميلادی شروع شد و در سال ۱۰۳۸ هجری برابر با ۱۶۲۹ ميلادی به پايان رسيد. اين مسجد به عنوان يک بنای عمومی برای استفاده مردم ساخته شد.
 
سردر زيبا و با شکوه مسجد با کاشی معرق است اما بقيه قسمت ها با کاشی خشت تزئين گرديده است. بسياری از محققين و مطلعين تاريخ صفويه علت اينکه کاشی های سردر با داخل مسجد تفاوت دارند را در عجله ای می دانند که شاه عباس اول برای اتمام مسجد داشت.
 
معمار مسجد استاد علی اکبر اصفهانی معمار برجسته عصر صفوی است که نام او در کتيبه بالای سردر آمده است. مسجد در عصر صفويه به نام های مسجد مهديه، مسجد المهدی و در کتب و منابع و سفرنامه ها به نام های ديگر همچون مسجد جامع عباسی و مسجد سلطانی ناميده می شد مسجد شاه نيز يکی ديگر از اسامی مجسد بود.
 
سردر ورودی رفيع و با شکوه مسجد با مناره های طرفين بر زيبائی بنا می افزايد. اين سردر با کاشی های تزئينی چند رنگ همراه با نقوش گل و گياه و پرنده و مقرنس های پوشيده از کاشی های معرق با نقش های متنوع و زيبا تزئين شده است.
 
در بالای کتيبه سردر غرفه ای است که کاشی کاری آن بسيار جالب توجه است. شکل دو طاووس که در طرفين يک گلدان قرار گرفته و با کاشی های معرق تزئين شده اند از ديدنی های مسجد به شمار می روند.
 
در اصلی مسجد در زمان سلطنت شاه صفی جانشين شاه عباس اول نصب شده است. قطعه ای که با مصراع « شد در کعبه در سپاهان باز » با خط نستعليق بسيار زيبا بر در نوشته شده ماده تاريخ نصب اين در يعنی سال ۱۰۴۷ هجری را بيان می دارد. در قسمت های مختلف لوحه هائی به چشم می خورند که بيانگر بخشودگی برخی از ماليات ها در دوران های مختلف است.
 
سنگ مشهور به سنگ شاخص که در چهار فصل ظهر شرعی را نشان می دهد در مدرسه سليمانيه قرار دارد. محاسبه و تعبيه و نصب اين سنگ از ابتکارات و ابداعات شيخ بهائی دانشمند بی نظير عصر شاه عباس اول است. اين سنگ شاخص ظهر شرعی را در طول چهارفصل سال نشان ميدهد.
 
ايوان سرپوشيده شمالی مسجد فضای وسيع و بلندی است که سر تا سر آن را کاشيکاری بسيار زيبائی فرا گرفته است. گنبد با عظمت و رفيع مسجد که به صورت دوپوش ساخته شده بر روی اين صحن قرار دارد. اين گنبد را بزرگترين و پرکارترين و استادانه ترين آثار معماری قرن ۱۱ هجری می دانند.
 
از خصوصيات اين گنبد که حدود ۵۲ متر ارتفاع دارد انعکاس صدا است و اين به خاطر دو پوش بودن گنبد و فضای ۱۶ متری بين دو گنبد است.
 
در همين صحن منبر سنگی مرمری يکپارچه نفيسی واقع شده که از شاهکارهای سنگتراشی آن روزگار است. اين صحن به وسيله دو دهانه عريض به شبستان های مجاور راه دارد. سطح نمای داخلی اين دو شبستان نيز پوشيده از کاشيکاری و کتيبه های نفيس و زيباست.
 
در دو سوی ايوان جنوبی مسجد دو شبستان وسيع ساخته شده که مجموعه ای از ويژگی های معماری پيشرفته قرون ۱۰ و ۱۱ هجری را به نمايش می گذارند. 
 
طبقه فوقانی که در قسمت شمالی مسجد واقع شده دارای غرفه هائی است که در دوران صفويه به محل زندگی طلاب علوم دينی اختصاص داشت.
 
مسأله ای که در مسجد امام جلب توجه می کند و اکثر سياحان و جهانگردان نيز به آن اشاره کرده اند و معماران و مهندسين نيز آن را يکی از استادانه ترين شگردهای معماری به حساب آورده اند مسأله رعايت جهت قبله در مسجد است. سازندگان مسجد طوری سردر را درست کرده اند که با عبور از ميان ايوان ورودی بدون آنکه احساس شود، نيم چرخی به سمت راست زده می شود. در حقيقت معمار برجسته اين اثر با يک زاويه ۴۵ درجه مسجد را در جهت قبله قرار داده است.
 
به طور کلی مسجد امام اصفهان با مناره های رفيع و ايوان های سر به فلک کشيده و شبستان های عالی و محراب های نفيس و همچنين با طرح يکپارچه و متوازن خود از شاهکارهای بی نظير و مسلم معماری زمان صفويه است. مسجدی که در عصر خود از عجايب زمان بوده و در حقيقت نيز به دليل زيبائی طرح، عظمت، ابعاد و شکوه و جلال کاشيکاری هايش چنين است و ... ستاره درخشان هنر عصر صفوی است.
 

مسجد شیخ لطف الله

 
معروف به: مسجد صدر، مسجد فتح الله

موقعيت: ضلع شرقي ميدان امام

سال تاسيس: ۱۱ هجري قمري (دوره شاه عباس اول)

معمار: استاد محمد رضا اصفهاني

خطاط: علي رضا عباسي

از ويژگي هاي  خاص اين مسجد نداشتن صحن و مناره كه در تمامي مساجد اسلامي جزء لاينفك بنا است،چرخش ۴۵ درجه اي كه از محور شمال به جنوب نسبت به محور قبله دارد ،گنبد كم ارتفاع مسجد،محراب بي بديل مسجد وكتيبه هاي نفيس و طره هاي سر در كه درون گلدان مرمرين جاي گرفته اند، است.
 
در ضلع شرقی ميدان نقش جهان و روبروی کاخ عالی قاپو، مسجدی واقع شده که در دوران صفويه آن را مسجد صدر و فتح الله نيز می ناميدند.طرح اين مسجد در زمانی که نقشه چهارباغ و باغ هزارجريب به مرحله اجراء درآمد ريخته شد و در دورانی که معماری صفويه به شکوفايی رسيده بود مورد بهره برداری قرار گرفت.آنچه مسجد شيخ لطف الله را در عداد نمونه های بارز هنر ايرانی- اسلامی قرار می دهد اندازه کوچک و هماهنگی آن با بناهای اطراف ميدان است.

سردر زيبا و پرکار مسجد در سال ۱۰۱۲ به پايان رسيد اما بقيه مسجد و تزئينات کاشيکاری آن تا سال ۱۰۲۸ هجری بطول انجاميد.

کتيبه سردر که به خط ثلث بسيار زيبا با کاشی سفيد معرق بر زمينه لاجوردی نوشته شده سال ۱۰۱۲ و امضاء عليرضا عباسی خوشنويس برجسته عصر صفوی را نشان می دهد.
 
مسجد را شاه عباس اول به احترام و افتخار شيخ لطف الله جبل عاملی روحانی شيعه آن روزگار که از لبنان به ايران آمده بود ساخته است. تا به عبادت اهل حرم و خود وی اختصاص داشته باشد. مدرسه ای نيز در کنار مسجد برای تدريس اين دانشمند برجسته ساخته شد که امروز اثری از آن نيست.

شايد به همين دليل است که جهانگردان اروپائی عصر صفوی که هر بنائی را با کنجکاوی و موشکافی بازديد کرده اند کمتر از اين مسجد مطلب نوشته اند و فقط پيتر و دولاواله به توصيف آن پرداخته است. اوژن فلا ندن فرانسوی نيز در زمان قاجار درباره آن مطلب نوشته است. (يکی از سياحان خارجی معتقد است به دليل اختصاصی بودن مسجد کسی را به داخل راه نمیداده‌اند).

از ويژگیهای مسجد چرخش ۴۵ درجه ای است که از محور شمال به جنوب نسبت به محور قبله دارد. اين گردش که در اصلاح معماران سنتی ايران «پاشنه» ناميده می شود چنان ماهرانه صورت گرفته که به هيچ روی توجه بيننده را جلب نمی کند.

اين چرخش باعث شده تا بازديد کننده پس از گذشتن از مدخل تاريک و بعد از عبور از راهرو طويل متصل به آن به فضای اصلی و محوطه زير گنبد وارد شود.

گنبد کم ارتفاع مسجد حاوی خطوط اسليمی است که به طرز باشکوهی بر زمينه خاکی رنگ گنبد گسترده شد، هماهنگی بی نظيری را در نقش و طرح و رنگ به نمايش می گذارد.

محراب بی بديل مسجد شيخ لطف الله که تاريخ ۱۰۲۸ و امضاء محمد رضا بن استاد حسين بنا اصفهانی را بر خود دارد از شاهکارهای معماری و هنر اسلامی ايرانی است که هر بيننده را به اعجاب و تحسين وامی دارد.
 
کتيبه خارجی گنبد به خط ثلث با کاشی سفيد معرق بر زمينه لاجوردی حاوی سوره های قرآن کريم است. خطوط کتيبه های داخل گنبد مسجد را عليرضا عباسی و خطاط ديگری که شهرت چندانی ندارد و نام او استاد باقر بنا است نوشته اند.

مضمون اين کتيبه ها آيات قرآنی و عبارت مذهبی است. علاوه بر آن خطوط بنائی با کاشی مشکی بر زمينه سفيد آيات قرآنی کتابت شده است.

در چهارگوشه داخل مسجد نيز بار ديگر آياتی با خط ثلث سفيد بر زمينه لاجوردی با کاشی سفيد معرق نوشته شده است. در ضلع شرقی و غربی مسجد شيخ لطف الله اشعاری به زبان عربی که آن هم به خط ثلث است نوشته شده که بنا به اظهار کارشناسان سراينده آنها شيخ بهائی است. خطاط اين کتيبه ها نيز باقر بنا است.

در جلو مسجد حوض ۸ گوش بسيار زيبائی وجود داشته که پيوسته لبريز از آب بوده است. اين حوض را در اواخر دوره قاجار خراب کرده اند.

اگر چه اختصاصی بودن مسجد باعث شده که سياحان کمتری درباره آن مطلب بنويسند اما می توان ادعا کرد مسجد شيخ لطف الله در عداد آثار شاخص و مشهور عصر صفويه است.

وجود کتيبه های نفيس و طره های سردر که در درون گلدان مرمرين جای می گيرند آنچنان زيبائی جاودانه در ذهن يننده بيدار می کنند که اين يقين برای او حاصل می شود که معماری اين اثر الهامی بوده است. زيرا دارای حالت ويژه و منحصر بفرد نماز انسان با خداوند است.
 

آتشگاه

 
موقعيت: خيابان آتشگاه در ۸ كيلومتري غرب اصفهان
 
قديمي ترين اثري كه از گذشته هاي دور اصفهان در اين شهر وجود دارد بنائي موسوم به آتشگاه است كه در جاده اصفهان به نجف آباد در نزديكي منارجنبان بر فراز يك تپه سنگي قرار گرفته است.
 
اكثر مورخين اسلامي از جمله ابن خردادبه و حمداله مستوفي و ابن حوقل از اين بنا نام برده و آن را آتشكده معرفي كرده اند و دانشمندان خارجي نيز درباره آتشگاه پژوهش و بررسي كرده اند كه از جمله آنها ماكسيم سيرو و آندره گدار فرانسوي هستند.
 
آنچه از ويژگيهاي اين بنا مهم است خشت های تشکيل دهنده ويرانه های فعلی آتشگاه است که از نظر اندازه کمتر اثری دارای اينچنين خشت هائی است. به گفته کارشناسان اين خشت ها از ملات همراه گل با ريگ ريزه هائی است که نی های حاشيه زاينده رود را نيز به آن اضافه می کرده اند تا استحکام بيشتری داشته باشد.
 
زمان ساخت بنا را قديم تر از عصر ساسانيان می دانند. مطالعات مؤسسه (ايزمنو IZMEO) قدمت بنای آتشگاه را به دوران تمدن عيلام مربوط مي دانند. اين نظر را مطالعات و پژوهش های انجام شده بر روی آتشکده های بر جای مانده از دوران ساسانی در نطنز و کاشان و يزد و آذربايجان و نائين تأييد می کنند چرا که در آن روزگاران آتشکده ها را بر روی کوه يا بر فراز تپه نمی ساختند بلکه آتشکده ها در مکان هايی احداث می شدند که دسترسی به آن ها آسان باشد بنابراين می  توان با قاطعيت آتشگاه اصفهان را نشانه ای از حضور تمدن های قديم تر از ساسانی و سلسله های قبل از آن به شمار آورد.
 

منارجنبان

 

موقعيت: خيابان آتشگاه
 
در مسیر راه اصفهان به نجف آباد قريه اي است كه آن را كارلادان مي گويند. امروز اين روستا جزئي از شهر اصفهان به شمار مي رود. در اين قريه بنائي وجود دارد كه مزار يكي از زهّاد مشهور قرن هشتم هجري به نام عمو عبدالله كارلاداني است. تاريخي كه بر فراز سنگ عمو عبدالله نوشته شده و سال ۷۱۶ هجري را نشان مي دهد مبين اين نكته است كه اين عارف بزرگ در زمان سلطان (محمد خدابنده) ايلخان مسلمان مي زيسته است.
 
ايوان منارجنبان يكي از آثار تك ايواني دوران ايلخاني است اما برخي از محققين عقيده دارند كه مناره ها بعداً به ايوان مزبور افزوده شده است. نكته اي كه باعث شهرت منارجنبان شده و هر مسافري را براي بازديد از آن ترغيب مي كند اين است كه حركت دادن يك مناره نه تنها مناره ديگر را به حركت در مي آورد بلكه تمامي ساختمان مرتعش مي شود.
 
بسياري از معماران و مهندسان درباره جنبش مناره ها به اظهار نظر فني و مهندسي پرداخته اند اما برخي نيز مي گويند هيچ دليل منطقي براي آن ارائه نشده است. جهانگرداني كه به نقاط مختلف دنيا سفر كرده اند در مشاهدات خود مناره هائي را معرفي كرده اند كه در نقاط ديگر جهان همين خصوصيت را داشته اند. اما قدر مسلم اينكه منارجنبان اصفهان وجه تمايزي با ساير مناره هاي متحرك دارد و آن اين است كه گذشته از حركت مناره ها ساير قسمت هاي بنا نيز حركت مي كند.
 
ارتفاع ايوان مقبره عمو عبدالله از سطح زمين بقعه ۱۰ متر و ارتفاع هريك از دو مناره ۵/۷متر است.

 

تخت فولاد اصفهان

 
گورستان تخت فولاد با مساحت تقريبي ۷۵ هكتار در حاشيه جنوبي رودخانه زاينده رود اصفهان و در انتهاي يكي از محورهاي تاريخي شمالي – جنوبي شهر واقع شده است.

اين گورستان تاريخي به دليل وسعت، كثرت مشاهير مدفون در آن و وجود ابنيه ارزشمند تاريخي يكي از مهمترين محوطه‌هاي تاريخي و فرهنگي ايران محسوب مي‌شود.

 

وجه تسميه تخت فولاد

 
گورستان تخت فولاد در طول تاريخ به نامهاي «لسان الارض»، «باباركن الدين» و «تخت فولاد» شهرت داشته كه براي هر كدام از اين اسامي وجوهي ذكر شده است.(هر چند برخي از اقوال تاريخي، داستانهاي عاميانه و اظهارات مورخين فراتر از يك باور نيست و نمي‌تواند مأخذ علمي و مبناي تاريخي داشته باشد ليكن اظهار آن در دوره هاي مختلف گوياي قدمت تاريخي گورستان تخت فولاد است.)


الف – لسان الارض (زبان زمين)
 
1. هنگامي كه خداوند به زمين و آسمان گفت: «به ميل يا به كراهت بياييد» زمين اصفهان اجابت كرد و بدينسان بخشي از زمين اصفهان «لسان الارض» نام گرفت.
 
2. گويند حضرت امام حسن مجتبي (ع) هنگامي كه در مسير فتح گرگان و يا براي جهاد به طرف قزوين از اصفهان عبور مي‌كرده و در اين زمين نماز خوانده‌اند، اين زمين با ايشان تكلم كرده است.

ب- مزار بابا ركن الدين:
باباركن الدين عارف و صوفي عاليقدر سده هشتم هجري قمري است. پس از دفن وي در ساحل جنوبي زاينده رود كه در مسير جاده شيراز قرار داشت، آن قسمت از سرزمين‌هاي مجاور آرامگاه باباركن الدين به «مزار باباركن الدين» شهرت يافت. ظاهراً از زمان دفن وي تا اواخر دوران صفويه به تخت فولاد«مزار باباركن الدين» مي‌گفته‌اند. در پي اين نام گذاري پل خواجو نيز نام «پل باباركن الدين» معروف گشته و خيابان امروزين فيض كه راه قديم شيراز بوده نيز ظاهراً به اين نام موسوم بوده است.
 
ج- تخت فولاد:
 
1. گويند حضرت امام حسن (ع) در اصفهان براي بي اثر كردن جادوي يهود دراين ناحيه تختي از فولاد ساخته و در آن منزل كردند.

2. «پولاد» نام يكي از دلاوران و سرداران ديالمه بوده است كه از سنگهاي مفروشي در وسط خيابان ميان پل خواجو و دروازه قبرستان، محلي تخت مانند براي خود ساخته و بر آن مي نشسته و كشتي گيران و پهلوانان برابر او بر زمين مسطحي به كشتي مي‌پرداختند و از اين رو اين محدوده به نام «تخت فولاد» معروف گشته است.

۳.بابا فولاد حلوايي پسر استاد شجاع (متوفي ۹۵۹ ه.ق) يكي از عرفا و صوفيه است كه عده‌اي معتقدند تختگاه او در اين زمين بوده است و به اين جهت ابتدا به منطقه كوچكي كه آرامگاه بابافولاد بود «تختگاه بابا فولاد» اطلاق مي شد و از نيمه دوم قرن يازدهم هجري نام «تخت فولاد» به جاي «مزار باباركن الدين» شايع شد و رواج يافت.او ظاهراً از جوانمردان روزگار خويش بوده و عوام تخت فولاد وي را از اوليا مي‌شناسند و از او كرامت ها حكايت مي كنند. سنگ گور وي هم اكنون در صحن مركز تلفن تخت فولاد موجود است.
 

تخت فولاد در دوران معاصر

 
همزمان با انقلاب اسلامي و مدتي پس از آن جنوب تكيه لسان الارض به نام «تكيه شهدا» ناميده شد. با شروع جنگ ايران و عراق در سال ۱۳۵۹ هـ.ش و افزايش تعداد شهداء،تكاياي مجاور همچون «لسان الارض»، «كوهي» «بروجني‌ها» و «ملك» تجمیع شده و توسعه یافت و به تكيه شهدا ملحق گرديد. از طرف ديگر پس از احداث گورستان جديد باغ رضوان در شرق شهر اصفهان و در نزديكي روستاي «گورت» در مسير جاده اصفهان – يزد، دفن اموات در تخت فولاد به طور كلي ممنوع شد و فقط شهدا در تكيه شهداي تخت فولاد به خاك سپرده شدند.
 
با ممنوعيت دفن اموات در سال ۱۳۶۳ هـ .ش تخت فولاد به تدريج متروكه شد و آهسته آهسته رونق خود را از دست داد. بدون سرپرست ماندن تخت فولاد سبب حضور عناصر خلافكار در محيط هاي بسته اين محدوده گرديد. از طرف ديگر با متروكه شدن تخت فولاد، به تدريج تكايا و بقاع و آثار موجود در تخت فولاد در معرض تخريب قرار گرفتند.
 
اين مسأله سبب شد نگراني هاي وسيعي در بين مردم علاقمند به تخت فولاد به ويژه علما و چهره هاي علمي و ادبي اصفهان ايجاد شود. شهرداري اصفهان در پاسخ به خواست مردم و علما در سال ۱۳۶۹ با تشكيل هيات امنا متشكل از علما و نويسندگان و علاقمندان تخت فولاد به برنامه ريزي و تصميم گيري براي تخت فولاد پرداخت. اين اقدامات منجر به تاسيس مركز ساماندهي تخت فولاد در سال ۱۳۷۲ گرديد كه پس از مدتي نام آن به «مجموعه فرهنگي مذهبي تخت فولاد» تغيير يافت. «مجموعه فرهنگي مذهبي تخت فولاد كه تابع شهرداري اصفهان بود با اقدامات همزمان فرهنگي و عمراني به ساماندهي و معرفي تخت فولاد پرداخت.سازمان میراث فرهنگی با ثبت محدوده تخت فولاد در سال ۱۳۷۵ به عنوان آثار ملي ايران توجه خاصي را به اين محدوده مبذول داشت.
 
در اين سالها ضمن تاكيد بر حفظ بافت تاريخي و آثار ارزنده دوره هاي گذشته، تكيه ها و اتاقهاي فاقد ارزش معماري و تاريخي تخريب شد تا محيط امن خلافكاران از ميان برود. از طرف ديگر با زيباسازي محيط تخت فولاد و احداث فضاي سبز و تعمير و بازسازي تكايا و ساختمانهاي تاريخي ارزشمند، اين محوطه تاريخي احيا گرديد.
 
از ديگر اقدامات «مجموعه فرهنگي مذهبي تخت فولاد» در اين سالها احداث بقعه بر سرمزار مشاهير تخت فولاد از قبيل «حاج آقا رحيم ارباب»، «جهانگيرخان قشقايي»، «استاد جلال تاج»، «ملا محمد اسماعيل خواجوئي»، «فاضل هندي» و «آقا محمد بيد آبادي» بوده است، همچنين بيشتر تكاياي تخت فولاد و بقعه هاي علما مورد تعمير و مرمت قرار گرفتند.
 
در خاتمه بايستي گفت «مجموعه تاريخي، فرهنگي و مذهبي تخت فولاد» اصفهان همچنان با تلاشي خستگي ناپذير در عزم خود مبني بر حفظ و احياء ارزشهاي ميراث ملي مزار تخت فولاد استوار است و سعي دارد ميراث داري شايسته براي اين ميراث گرانسنگ ملي – اسلامي باشد.
 
منبع: درگاه الکترونیکی شهرداری اصفهان